کرونا یک شوک بود و روند معمول زندگی و از آن میان آموزش را به هم زد. مدرسهها را به تعطیلی کشاند و به زور، آموزش مجازی را بیش و جدیتر از پیش، به درون زندگی ما انسانها پمپاژ کرد. تا پیش از کرونا ،به هیچ رو آموزش مجازی در این سطح گسترده، وجود نداشت و جدی گرفته نمیشد. دانشآموزان، دانشجویان، پدر- مادران، آموزگاران، استادان و روی هم رفته همه کسانی که با آموزش در پیوند هستند هماکنون آموزش مجازی را تجربه کردهاند و اهمیت آن را درک کردهاند. بعید است به این زودیها خاطره آن را فراموش کنند. نکته مهم همین تجربه و فراموش نکردن است. آموزش مجازی، از سایه به روشنایی آمده و از فانتزی به واقعیت جدی زندگی بدل گشته است؛ گیرم برای چند ماهی یا حتی سالی. کرونا، آموزش مجازی را به بخشی از واقعیت آموزش تبدیل کرد و نشان داد که جهان مجازی، از قضا خیلی هم واقعی است. پس بعید نیست که از این به بعد، پیاپی یا گهگاه، فیلمان یاد هندوستان کند و بخواهیم در بخش بیشتری از آموزش، از فضای مجازی بهره بگیریم. آموزش مجازی، در سطحی گسترده، تجربه شده است و بنابراین میتوان انتظار داشت که در نظریهپردازیهای حرفهای و آماتور آموزشی، بیشتر به آن توجه شود و همین، چه بسا خودش باعث دگرگونیهای سطحی یا بنیادین در آموزش مدرسهای شود. آموزش مجازی، ناخواسته و البته خیلی جدی و گسترده، پا به آموزش مدرسهای سنتی نهاده است. این که چه بلایی به سر آن بیاورد، پیدا نیست اما بعید است به آسانی و بدون دگرگونی کم یا زیاد، پا از آن بیرون بگذارد.
راست این است که آموزش مدرسهای ایران، از زمان راه اندازی تاکنون، دگرگونی بنیادین به خود ندیده است و مدرسهها و کلاسهای ما، تقریبا همانهایی هستند که صد سال پیش بودند. به سخن دیگر، از صد سال پیش تاکنون، آموزش مدرسهای از ساختار و قانونهایی تقریبا یکسان پیروی کرده است. حکومتها، آمدهاند و رفتهاند و به پیروی از این آمد و شدها، درون مایه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی علمی کتابهای درسی تغییر کردهاند. وایت بورد و تختههای هوشمند، در برخی مدرسهها، به جای تخته سیاه ایستادهاند. برخی مدرسهها، هوشمند شدهاند، سایت رایانهای دارند و در هر کلاس، لپتاپی گذاشتهاند. اما ساختار کاری آنها، فرق چندانی با مدرسههای صد سال پیش ندارد. مدرسه همان مدرسه است. خانوادهها از یک زمانی که خیلی هم دور نیست تصمیم گرفتند کودکانشان را به روشی خاص آموزش دهند و آن روش همچنان در آموزش مدرسهای برجای مانده است.
البته این تنها در ایران نیست که مدرسه سالهاست بدون دگرگونی بنیادین به پیش میرود، در دیگر کشورهای جهان نیز، بیش یا کم، اوضاع همین است. به تازگی، آن هم تنها در چند کشور، برای نمونه فنلاند- که در آموزش و پرورش جهان، الگو و پیشرو بهسازی به شمار میرود- خبرهایی از یک سری دگرگونیهای بنیادی، در آموزش مدرسهای(از پیش دبستانی تا پایه 12م ) به گوش میرسد. اما تا دگرگونی بنیادین آموزش مدرسهای، هنوز راه درازی در پیش است. کار کرونا این بود که آموزش مدرسهای دیرینهای را که ما سخت به آن خو کردهایم و جور دیگری نمیتوانستیم تصورش کنیم را به تعطیلی کشاند و فرصتی به ما داد تا آموزش متفاوتی را تجربه کنیم. همین ذهن ما را به اندیشیدن به آموزششناسی، آموزشگری و آموزشدانی دیگری میکشاند. گرچه ما آموزش مجازی را در خدمت آموزش مدرسهای سنتی قرار دادیم اما همین هم که رخ داد/میدهد قدرت نهفته آموزش مجازی را نشان داد/ میدهد. آموزش مجازیِ دوران کرونا، ساعتهای آموزش را تغییر داد. آموزگار، درس خود را ارائه میداد و دانشآموز میتوانست آن را هر وقت که دوست داشت گوش کند. در زمان ارائه درس لزومی نداشت که دانشآموز، حاضر باشد؛ میتوانست نباشد و بعدا بیاید و درس را گوش کند. زمان آزمون هم، مثلا به بعد از ظهرها کشیده شد؛ لزومی نداشت که آزمونها صبح برگزار شوند. کلاسها، راس ساعت 8 یا یک ریع به 8 آغاز نمیشدند، حضور و غیابی هم انجام نمیشد(شاید در همه مدرسهها اینگونه نبوده و مقررات سفت و سختتری اجرا شده باشد اما دست کم در برخی مدرسهها اینگونه بود).
تا همین جا میتوان پذیرفت که زمان آموزش، کمی تغییر کرد. شاید چیز چندان مهمی به نظر نرسد و گفته شود که با بازگشایی مدرسهها، دوباره به وضعیت گذشته برخواهیم گشت، اما شاید آغاز یک دگرگونی بزرگتر باشد. آزمونهای برخط[آنلاین]ی هم که ما گرفتیم اعتبار گذشته را نداشتند. نسبت به گذشته، درصد خیلی بیشتری از بچهها، تقلب کردند. یکبار بهطور اتفاقی، حدود 10 پسر یازدهم دبیرستان را دیدم که تازه آزمون زیستشناسی را بهطور گروهی و در خانه یکی از همکلاسیهایشان برگزار کرده بودند و داشتند به این آزمونهای برخط میخندیدند که گروهی و کتابباز هستند! برخی دانشآموزان، خودشان آزمون ندادند و پرسشهای آزمونی را پدر- مادر، برادر، خواهر، دوست، آشنا و حتی برخی آموزگاران دیگر پاسخ دادند. این کارها، ناخواسته، به اعتبارزدایی از آزمون کمک میکنند. آموزش آینده، شاید به سمت و سویی برود که در آن آزمون، جایگاه مهم کنونی را نداشته باشد.
آموزش مجازی، فضا را برای نزدیک شدن به برخی دگرگونیهای مهم در آموزش مدرسهای سنتی فراهم میکند و کرونا که آموزش مجازی را بسیار گستراند تجربه برخی از این دگرگونیها را در اختیار ما نهاد. از دیرباز برخی منتقدان آموزش سنتی به نقد قانونهایی پرداختهاند که بر این آموزش فرمان میراند. برخی از این منتقدان همچون ایوان ایلیچ از "مدرسهزدایی از جامعه" سخن گفتهاند. در جامعه خود ما هم دکتر علی شریعتی در کتاب "مکتب و تعلیم و تربیت" به نقد پارهای از نظم و مقررات آموزش مدرسهای پرداختهاند. شریعتی با انتقاد از گذاشتن همه دانشآموزان هم سن و سال در یک کلاس و مجبور کردن همه آنها به یادگیری یک محتوا در یک سال مینویسد: «معلم، پلیس راه نیست که رانندگان را مقید کند که سبقت نگیرند و فاصله دو ساعته مبداء تا مقصد را شش ساعته طی کنند!» و در جای دیگری از همین کتاب مینویسد: «یکی از برجستهترین خصائص نوع انسان فردیت و به عبارت بهتر شخصیت است. هیچ نوعی چون انسان، فاصله میان دو "فرد"ش، تا این اندازه نیست... بنابراین درست است که ضرورتهای عملی و اداری، نظمهای ثابت، قالبهای تعیین شده و احکام یکنواخت و ملاکهای مشترک را اقتضا دارد ولی در این ضرورتهای عملی و اداری- که متآسفانه هر چه پیشتر میرویم، بیشتر میشود- انسانها، قالبریزی میشوند و آنچه از دست میرود، رشد آزاد و متنوع انسان است.» البته شریعتی در این کتاب، به گمان این نگارنده، به اسطورسازی از مکتبخانه میپردازد و مکتب را نهاد آموزشی آزادی- بنیاد جلوه میدهد که با تاریخ آن، همخوان نیست اما انتقادهای او به آموزش مدرسهای، درخور درنگ و ارزشمند است؛ بهویژه از این نظر که در کشور ما، توجه به آموزش و آسیبشناسی آن، در میان روشنفکران چندان باب نبوده است و نیست.
فرصتهای بازنگری آموزش سنتی
با گسترش کووید – 19 برخی اندیشهورزان آموزشی، پیشنهاد دادند که تهدید کرونا را فرصت بدانیم و از آن برای دگرگونی بنیادین در آموزش مدرسهای بهره بگیریم؛ «یانگ ژائو» یکی از همین افراد است. ژائو، استاد ممتاز در مدرسه عالی دانشگاه ایالت کانزاس[آمریکا] و استاد رهبری آموزشی در دانشکده تحصیلات تکمیلی آموزش و پرورش ملبورن استرالیاست. او پیش از آن در کرسی ریاست و مدیر موسسه آموزش جهانی و برخط در دانشکده آموزش و پرورش دانشگاه[ایالت] اورگن کار کرده است. در دانشگاه اورگن او همچنین استاد بخش سنجش، سیاست و رهبری آموزشی بوده است. یانگ ژائو، پیش از اورگن، استاد ممتاز دانشگاه در دانشکده آموزش و پرورش دانشگاه ایالت میشیگان بوده که به عنوان مدیر بنیانگذار مرکز آموزش و فنآوری، مدیر عامل موسسه کنفسیوس و همچنین مدیرعامل مرکز آمریکایی- چینی پژوهش درباره برتری آموزشی هم کار کرده است. ژائو، زاده کشور چین است و تا دوره لیسانس در چین بوده اما تحصیلات تکمیلی خود را در آمریکا انجام داده است. کارهایش بر الزامات جهانی شدن و فناوری در آموزش متمرکز است. تاکنون از او بیش از 100 مقاله و 30 کتاب منتشر شده است. ژائو در دو یادداشت پیاپی که به تازگی منتشر کرد به نقد آموزش مدرسهای سنتی پرداخت و فرصت را مناسب برای بازانگاری آموزش و پرورش دید و این که آموزش و پرورش از این فرصت بهره بگیرد و به سوی آموزش چند رشتهای و میان رشتهای برود. او از "دستور زبان" آموزش مدرسهای (ساختارها و قاعدههای منظمی که کار آموزش را سازماندهی میکنند و کردارهای سازمانی استاندارد شده در تقسیم زمان و مکان، دستهبندی دانشآموزان و پخش آنها در کلاسهای درس و تکهتکه کردن دانش در درون موضوعهای درسی) سخن گفت که آن چنان طبیعی و خودپیدا[بدیهی] جلوه میکنند که اندیشه دگرگون کردن آنها نیز به ذهن کمتر کسی خطور میکند. او به نقد جدول های زمانی برنامه درسی، تکه تکه کردن دانش و ریختن آن در درون موضوعهای درسی، و گروهبندی بچه ها بر اساس سن و سال پرداخت. ژائو،یادداشت نخست خود را اینگونه آغاز کرد : " ‘پنیر سویا پنیر نیست’ چیزی است که من به گروهی از آموزشگران دبستان کواری بای ESF(بنیاد مدرسههای انگلیسی)،مدرسه ای در هنگکنگ، گفتم که مصمم به تبدیل بحران کووید- 19 به فرصتی برای بازانگاری آموزش و پرورش است. پنیر سویا، پنیر نیست پس ما، نه باید از آن انتظار بو و مزه یکسانی با پنیر داشته باشیم و نه نیازی به وانمود این داریم که پنیر سویا مزه و بویی همانند پنیر میدهد. پیامی که من کوشیدم برسانم این است که ما باید این حقیقت را بپذیریم که هم اکنون مدرسهها بستهاند و نیازی به وانمود این نداریم که میتوانیم آموزش برخط را همانند مدرسههای رو در رو ارائه دهیم. بهجایش، ما باید از این موقعیت تازه حداکثر بهره را ببریم. آموزش برخط نمیتواند جایگزین همه ی نقشهایی شود که مدرسهها در جامعه ما بازی میکنند اما میتواند کاری خیلی بیش از نسخه کوچک و کم اهمیتتر آموزش مدرسهای رو در رو بودن، انجام دهد.
چیستی آموزش چندرشتهای و میانرشتهای ؟
ژائو از آموزش چندرشتهای و میانرشتهای و براساس توانمندیهای دانشآموز دفاع میکند. در اینجا بد نیست کمی درباره این آموزش توضیح دهیم. آموزش میانرشتهای و چندرشتهای، بر روی یک پیوستار مینشیند؛ پیوستاری که از گونههای ظریف آغاز میشود و به گونههای رادیکال پیش میرود. در سوی ظریف پیوستار، میانرشتهای به موضوعهایی از دیسیپلینهای مختلف تلقی میشود که به نوعی به یک موضوع کلی مربوط میشوند. بنابراین در این مطالعات،دو دیسپلین یا بیشتر، دانش دیسیپلینی خاص خود در یک موضوع مشترک را به کار میگیرند. در ادامه این پیوستار،نگرشی دیگر تعامل استحکام بخشی مرزهای دیسیپلینی و جای نقد دیالکتیکی رادیکال دو طرفه حوزه های متضاد را باز میگذارد. این دیدگاه ممکن است در عین حفظ یکپارچگی شدید دیسیپلینی، صرفا نقد و تبادل انتقادات نظرات را به کار ببرد. با حرکت بیشتر در امتداد پیوستار، گونه دیگری از میان رشتهای رخ مینماید که بر این استوار است که برخلاف چند دیسیپلینی که طرفداران آن نیاز نیست که راجع به امور با یکدیگر به بحث بپردازند این گونه میانرشتهایها، کمتر نیازمند کم و بیش تلفیق بوده و حتی تا حدودی ملزم به اصلاح و تعدیل زیربخشهای دیسیپلینی هستند. در سر دیگر پیوستار، میانرشتهای دیدگاه فروپاشی مرزهای دیسیپلینی و رخ نمودن یک دیسیپلین جدید وجود دارد. این نوع میانرشتهای را معمولا تحت عنوان فرا رشتهگی میشناسند. تمایز میان چندرشتهای و میانرشتهای هم این است که اولی از ترکیب چند رشته مجزا حاصل میشود و دومی کلیت و وحدت کامل را در نگاه به هر موضوع دارد. در واقع در چند رشته ای "همجواری رشته های گوناگون" رابطه آشکار بین رشته ها،دیده نمی شود. مثلا تلفیق موسیقی، ریاضی و تاریخ در یک برنامه درسی، در این نوع، همزمان از طریق چند نظام رشتهای "با اصول سازمان دهنده رشتههای مختلف"، یک پدیده، موضوع یا مساله بررسی میشود. در اینجا تمرکز رشتههای مختلف بر روی یک مساله است، بدون اینکه تلاش مستقیمی برای ارتباط بین آنها صرف یا دنبال شود.
بحث این است که آموزش مجازی در دوران کرونا، دگرگونهایی در آموزش مدرسهای سنتی پدید آورد. تا اینجای کار این دگرگونیها، از ژرفای زیادی برخوردار نیستند اما تجربه یک نوع آموزش دیگر را فراگیر کردند؛ تجربهای که بعید است بدون هیچ اثری بر آموزش مدرسهای سنتی، از یادها برود. زمانهای آموزش، بخشبندی دانش برای آموزش، کنار هم گذاشتن دانشآموزان براساس سن و سال، درونمایه درسهای آموزشی و خیلی از قاعدههای کنونی آموزش مدرسهای، در آینده میتواند دگرگون شوند و کرونا احتمالا در این داستان دگرگونی آموزش مدرسهای، حضور خواهد داشت.