رادیو مجازی اتاق ایران : 17 خرداد 1404

یادداشت سیده فاطمه مقیمی، رئیس کانون زنان بازرگان ایران

«زنگزور» و تحول ژئوپلیتیک ترانزیت منطقه‌ای

سیده فاطمه مقیمی، رئیس کانون زنان بازرگان ایران موضوع راه‌اندازی کریدور زنگزور میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان با نقش‌آفرینی آمریکا را بررسی کرده و ابعاد آن را بسیار فراتر از یک پروژه عمرانی یا توافق مرزی دانسته است.

سیده فاطمه مقیمی

رئیس کانون زنان بازرگان ایران
29 مرداد 1404 - 08:08
کد خبر : 86604
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

امروز می‌خواهم درباره موضوعی صحبت کنم که ابعادش بسیار فراتر از یک پروژه عمرانی یا توافق مرزی است. موضوعی که اگر به‌موقع و جدی به آن واکنش نشان ندهیم، می‌تواند بخشی از موقعیت راهبردی ایران را در تجارت منطقه‌ای و بین‌المللی برای همیشه از بین ببرد. صحبت من درباره «کریدور زنگزور» است؛ گذرگاهی که در هشتم آگوست امسال با میانجی‌گری ایالات‌متحده میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان توافق شد. این کریدور ۴۳ کیلومتری، نخجوان را به باکو متصل می‌کند و طبق قراردادی ۹۹ ساله، تحت مدیریت آمریکا خواهد بود. به زبان ساده، آمریکا اکنون مرز زمینی تازه‌ای در شمال‌غرب ایران پیدا کرده است.

این پروژه، صرفاً یک مسیر حمل‌ونقل نیست، بلکه یک تحول ژئوپلیتیک عمیق است که در کوتاه‌مدت منافع اقتصادی ما را تهدید و در بلندمدت نفوذ منطقه‌ای ما را محدود می‌کند. امروز ترکیه برای اتصال به آسیای مرکزی از خاک ایران عبور می‌کند؛ فردا، با راه افتادن زنگزور، این مسیر از ایران بی‌نیاز خواهد شد. معنای این تغییر، کاهش درآمدهای ترانزیتی، از دست رفتن بخشی از بازار خدمات لجستیک، و تضعیف قدرت چانه‌زنی ما در معادلات سیاسی منطقه است.

پیامدهای این کریدور فقط به تجارت ایران و ارمنستان محدود نمی‌شود. باید واقعیت را بپذیریم که ارتباط زمینی ما با ارمنستان، حلقه اصلی اتصال زمینی ما به گرجستان و روسیه نیز هست. حجم قابل‌توجهی از مبادلات ما با این دو کشور از همین مسیر انجام می‌شود. با قطع یا محدود شدن این مسیر، تجارت ما با گرجستان، که در سال‌های اخیر رشد محسوسی داشته، با مانع جدی مواجه خواهد شد. برای رسیدن به بندر پوتی یا باتومی در گرجستان دیگر مسیر کوتاه و مستقیم نخواهیم داشت. تجارت با روسیه هم، که همین حالا به دلیل تحریم‌ها نیازمند مسیرهای امن و کوتاه است، طولانی‌تر، پرهزینه‌تر و پرریسک‌تر خواهد شد و این یعنی کاهش رقابت‌پذیری کالاهای ما در این بازارها و واگذاری سهم خود به رقبایی که مسیرهای سریع‌تر و ارزان‌تر در اختیار دارند.

این اولین بار نیست که به دلیل تحریم‌ها یا بی‌برنامگی مدیران، فرصت‌های بزرگ ترانزیتی از دست ما رفته است. یادتان هست فرودگاه امام خمینی قرار بود هاب هوایی شرق و غرب شود؟ اما امروز فرودگاه استانبول و فرودگاه دوبی این نقش را ایفا می‌کنند و ما هنوز درگیر مشکلات زیرساختی و مدیریتی آن فرودگاه هستیم. کریدور شمال–جنوب که می‌توانست مسیر اصلی تجارت هند و روسیه باشد، سال‌هاست روی کاغذ مانده و بخش بزرگی از ظرفیتش بلااستفاده است. کریدور چابهار به ماکو، که قرار بود شاهراه توسعه شرق تا شمال‌غرب کشور باشد، به دلیل نبود برنامه‌ریزی منسجم، هرگز به جایگاه واقعی خود نرسیده است. این فهرست، نشان می‌دهد که حتی وقتی زیرساخت داریم، یا آن را تکمیل نمی‌کنیم یا از آن بهره‌برداری مؤثر نداریم، و نتیجه این می‌شود که دیگران جای ما را می‌گیرند.

حالا باید پرسید: اگر با داشتن مسیرهایی چون کریدور شمال–جنوب یا چابهار به ماکو نتوانسته‌ایم نقش خود را تثبیت کنیم، در مواجهه با پروژه‌هایی مانند زنگزور که مستقیماً علیه منافع ما طراحی شده‌اند چه خواهیم کرد؟ آیا بازهم با چند واکنش کلامی و بیانیه سیاسی، میدان را به رقبا و مخالفان واگذار می‌کنیم؟

برای برون‌رفت از این وضعیت، باید چند اقدام فوری را هم‌زمان پیش برد:

- اول، تکمیل و فعال‌سازی مسیرهای جایگزین مانند «آراس کوریدور» برای حفظ دسترسی زمینی به قفقاز و بازارهای شمالی.

- دوم، بازسازی و تعمیق روابط با ارمنستان، گرجستان و روسیه، به‌ویژه در حوزه ترانزیت و سرمایه‌گذاری مشترک در زیرساخت‌های حمل‌ونقل.

- سوم، استفاده از دیپلماسی چندجانبه برای جلوگیری از انحصار مسیرهای جدید توسط ترکیه و آمریکا.

- چهارم، بهبود بهره‌برداری از ظرفیت‌های موجود در بنادر جنوبی و فرودگاه‌ها، تا مسیرهای دریایی و هوایی مکمل مسیرهای زمینی باشند.

کریدور زنگزور، اگر بدون پاسخ عملی ما اجرایی شود، فقط یک جاده جدید در ارمنستان نخواهد بود، بلکه نشانه‌ای است از حذف تدریجی ایران از نقشه ترانزیت منطقه‌ای! ما امروز باید تصمیم بگیریم که در این بازی تماشاچی باشیم یا بازیگر یا حتی صحنه‌گردان! تجربه تلخ فرصت‌های از دست‌رفته باید ما را هوشیار کند که در این رقابت، سکوت و تعلل، مساوی با عقب‌نشینی و از دست دادن جایگاهی است که بازگشت به آن ممکن است بیش از یک قرن طول بکشد، اگر اصلاً ممکن باشد!

در همین رابطه