سازمان بینالمللی کار در تازهترین گزارش خود از روند ریشهکنسازی معضل کودکان کار، تصریح کرده است: «آمارهای تجمیعشده تا پایان سال 2016 نشان میدهند که از سال 2000 تاکنون تعداد کودکان کار به میزان قابلتوجهی کاهش یافته اما هنوز راه درازی تا رفع کامل این معضل باقی مانده است. از طرفی برآوردهای ما حاکی از این است که سرعت کاهش تعداد کودکان کار در چهار سال اخیر نسبت به دورههای قبل افت نسبتاً محسوسی داشته است؛ درحالیکه با توجه به تعهد کشورها به ریشهکنسازی معضل کار کودکان تا پایان سال 2025، انتظار میرفت آنها با سرعت بیشتری برای حل این معضل تلاش کنند».
طبق استانداردهای بینالمللی، کودک کار به کودکانی اطلاق میشود که به کارهایی دشوار و غیرمتناسب با شرایط سنی خود مشغولند و کارشان بهگونهای است که وقت زیادی را از آنها میگیرد، رفاه آنها را به خطر میاندازد، آنها را از بازیهای سالم کودکانه محروم میکند یا امکان تحصیل را از آنان صلب مینماید. درنتیجه باید توجه داشت که همه کودکان شاغل را نباید کودک کار بهحساب آورد.
بر اساس برآوردهای سازمان بینالمللی کار، در حال حاضر کمی بیش از 218 میلیون کودک 5 تا 17 ساله در سراسر جهان شاغل هستند که 151.6 میلیون نفر از آنها در زمره کودکان کار قرار میگیرند. از طرفی تقریباً نیمی از کودکان کار در مشاغل سخت و زیانآور فعالیت میکنند.
مشاغل سخت و زیانآور مشاغلی هستند که سلامت و ایمنی افراد را به خطر میاندازند و آنها را ازلحاظ روانی و عاطفی تحت فشار شدید قرار میدهند. در شرایطی که این مشاغل حتی برای بزرگسالان نیز بسیار طاقتفرسا و مشکلسازند، آمارهای سازمان بینالمللی کار از حضور 72.5 میلیون کودک در این مشاغل حکایت دارد.
از سال 2000 تاکنون تعداد کودکان کار با کاهشی چشمگیر مواجه شده و از 245.5 میلیون نفر به 151.6 میلیون نفر رسیده است. مشخصاً جهان برای رفع این معضل در مسیر درستی گام برمیدارد اما هنوز هم مشکل کاملاً جدی است؛ وجود بیش از 150 میلیون کودک کار در جهان، مسئلهای نیست که بتوان بهسادگی از کنارش عبور کرد.
بر اساس آمارهای موجود، پسران در طول این سالها همواره بیش از دختران اسیر معضل کار کودکان بودهاند اما نباید از این نکته غافل شد که کارهای داخل خانه -که در برخی مناطق جهان به دلیل کمبود امکانات زندگی مدرن بسیار دشوار هستند- معمولاً بر عهده دختران است و البته اینگونه کارها در آمارهای رسمی گنجانده نمیشوند.
در آفریقا از هر پنج کودک، یک نفر کودک کار است و این قاره ازلحاظ نسبت جمعیت کودکان کار به کل جمعیت کودکان، اختلاف کاملاً محسوسی با سایر قارههای جهان دارد؛ کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه نیز در رده دوم قرار گرفتهاند.
معضل کودکان کار تنها به کشورهای کمدرآمد محدود نمیشود؛ در حال حاضر بیش از 55 درصد از کودکان کار در کشورهایی زندگی میکنند که ازلحاظ درآمدی در زمره کشورهای متوسط رو به بالا یا متوسط رو به پایین قرار دارند.
کودکانی که در کشورهای درگیر جنگ و فجایع انسانی زندگی میکنند، بیشتر از سایر کودکان در خطر تبدیل شدن به کودک کار قرار دارند. جنگ و بحران اغلب با مصائب جدی و متعددی از قبیل شوکهای درآمدی، از هم گسستگی شبکههای حمایتی، اختلال در ارائه خدمات اساسی و البته آوارگی بخشی از جمعیت توأم میشود و در چنین شرایط کودکان بیش از همه زیان میبینند.
از هر 10 کودک کار، 7 نفر در بخش کشاورزی مشغول به کار هستند. این کودکان در مزارع کوچک خانوادگی یا مزارع بزرگ تجاری سخت کار میکنند و برخی نیز به گلهداری و چوپانی مشغولند؛ کارهایی که اغلب سنگین و طاقتفرسا هستند.
برخی از کودکان بیش از 43 ساعت در هفته کار میکنند یعنی حتی بیشتر از ساعات کاری یک شغل تماموقت. بر اساس آمارهای سازمان بینالمللی کار، با افزایش سن کودکان ساعات کاری آنها نیز بهتدریج افزایش مییابد و درصد قابلتوجهی از کودکان کار با عبور از سن 15 سالگی به اندازه یک نیروی تماموقت کار میکنند.
تقریباً یکسوم از کودکان کار بهطور کامل از تحصیل محرومند و بقیه آنها نیز بهرغم حضور در کلاسهای درس معمولاً عملکرد تحصیلی ضعیفتری نسبت به دیگر دانشآموزان از خود نشان میدهند. وقت و انرژی زیادی که این کودکان صرف کار میکنند باعث میشود که آنها نتوانند آنطور که بایدوشاید از کلاسهای درس بهره ببرند و تکالیفشان را در منزل انجام دهند.
اگرچه آمار کودکان کار در جهان طی دو دهه اخیر در مسیر نزولی حرکت کرده است اما سرعت این روند نزولی اساساً در حدی نیست که بتوان به ریشهکنسازی معضل کودکان کار در افق 2025 امیدوار بود، چنانکه سازمان بینالمللی کار از آمار احتمالی 121 میلیون نفری برای کودکان کار در سال 2025 خبر میدهد.