گرت پورتر در کتاب «بحران ساختگی» که درباره تبلیغات غیر منطقی و روایت ساخته و پرداخته غرب درباره ایران هستهای است مینیسد: «امریکا از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۰ قصد داشت به خصومت آشکار خود با ایران خاتمه داده و نقش تهران را در سیاستهای منطقهای بپذیرد اما با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، سازمان سیا و پنتاگون با بحران نبود تهدید مواجه شده و دیگر نتوانستند مانند دوران جنگ سرد، نیروی انسانی زیاد و هزینههای گزاف خود را توجیه کنند. لذا در سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ این دو نهاد به این نتیجه رسیدند که موضوع تسلیحات هستهای در ایران میتواند به عنوان یک تهدید جهانی جدید جایگزین تهدید شوروی سابق شود.»
نگاهی به سخنان و مواضع ضدایرانی دونالد ترامپ طی 10 ماه حضورش در کاخ سفید، یادآور استراتژی نخنمایی است که پیش از این هم مورد استفاده دیگر دولتهای آمریکا علیه ایران بوده است. در این میان چه چیزی بهتر از یک «تهدید هستهای» میتواند پیشبرنده برنامه «ایجاد تهدید خارجی» برای آمریکا باشد؟
یک تهدید هستهای میتواند اولاً هر اقدام نامشروع مانند تجاوز و حمله نظامی علیه یک کشور را مشروع جلوه دهد و ثانیاً هزینههای گزاف و نیروی انسانی پنتاگون و سازمان سیا را توجیه کند. فارغ از اینها بر اساس این هراس ساختگی، آمریکا میتواند برنامه فروش تسلیحات نظامی خود در منطقه را راحت تر از گذشته پیش برد. نشانههای چنین رویکردی در خریدهای عظیم نظامی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس مشهود است.
منطق جامعه سرمایه داری، ایجاد و خلق نیاز و سپس عرضه و فروش کالاست. رویکرد دولت آمریکا به خصوص دولت دونالد ترامپ، بر اساس این منطقه قابل درک است. خلق حوادث در عرصه سیاست بینالملل و سپس سوءاستفاده از آنها دراین راستا قرار میگیرد. ایجاد و سپس تلاش برای نابودی گروههای تروریستی از نمونههای چنین رویکردی است.
در کنار اینها دولت آمریکا برای پیشبرد اهداف خود به اقناع افکار عمومی داخلی و جهانی نیاز دارد. یکی از ابزارهای دیپلماسی، اقناع از طریق تأثیر بر افکار عمومی است. جنگ تبلیغاتی، بسترسازی و ساخت اصطلاحات و تعاریف و انحراف افکار عمومی جزو روشهای تأثیر بر افکار عمومی به شمار می رود. ترامپ خود به تنهایی طی ماههای اخیر نقش تاثیرگذاری در این رابطه داشته و تلاش کرده افکار عمومی آمریکا و جهان را با ایجاد تصویری منفی از ایران در کنار کره شمالی، با خود همراه کند؛ تلاشی که البته تاکنون ناموفق بوده است.
آمریکا برای تداوم خصومت و تداوم فضای تهدید، نیازمند سخنان تند و سرشار از حماقت ترامپ علیه ایران است. اما در این میان، رویکرد طرف مقابل آمریکا یعنی ایران تعیین کننده است. این حماقت هوشمندانه، نیازمند رفتار هوشمندانه است. هوشمندی در سیاست ایران بر مبنای موارد زیر امکان نمود خواهد داشت:
- در چارچوب حقوق بین الملل و درخواست از سازمانهای بین المللی به خصوص آژانس بینالمللی انژی هسته ای و شورای امنیت به منظورم صدور رأی طبق اصل انصاف در توافقات بین المللی
- دیپلماسی فعال اقتصادی و تجاری با اتحادیه اروپا برای دور زدن تحریمهای احتمالی اقتصادی آمریکا
- تلاش مضاعف بخش خصوصی برای حفظ بازارها و توافقات اقتصادی حاصل شده طی سالهای اخیر
- فعالیت مضاعف بخش خصوصی جهت خنثی کردن هراس سرمایه گذارن خارجی برای جذب در پروژههای داخلی
- بستر سازی رسانهای و تبلیغاتی برای مقابله با جنگ تبلیغاتی دولت ترامپ و همچنین اعلام بدعهدی امریکا و وفای به عهد جمهوری اسلامی ایران.