رادیو مجازی اتاق ایران: 11 خرداد 1404

ترامپ اروپایی

با وجود تلاش‌هایی که رسانه‌های اروپایی می‌کنند تا ترامپ را به عنوان یک پدیده امریکایی به نمایش بگذارند، شخصیت او کاملاً با اروپا مطابقت دارد. به نظر می‌رسد عقاید ترکیبی او از بومی‌گرایی ناسیونالیستی تا حمایت‌گری اقتصادی مورد علاقه فراوان حزب راستی‌های افراطی در قاره اروپا بوده‌است

11 اردیبهشت 1395 - 11:37
کد خبر : 1080
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

شاید به دلیل حجم بالای حرمت‌شکنی‌های دونالد ترامپ با خودتان تصور کرده باشید اروپا تا کنون هیچ‌گاه با چنین افرادی درگیر نبوده‌است. روزنامه فرانسوی لیبراسیون به او لقب «کابوس امریکایی» داده‌است. روزنامه آلمانی اشپیگل نیز تصویر او را به عنوان عکس روی جلد خود انتخاب کرد در حالی‌که شعله‌های آتش از روی چهره او به پرچم امریکا کشیده می‌شدند (در نسخه آنلاین، شعله‌ها متحرک بودند). تمامی رسانه‌های قاره سبز هشدار می‌دهند که احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده امریکا زیاد است.

البته با وجود تلاش‌هایی که رسانه‌های اروپایی می‌کنند تا ترامپ را به عنوان یک پدیده امریکایی به نمایش بگذارند، شخصیت او کاملاً با اروپا مطابقت دارد. به نظر می‌رسد عقاید ترکیبی او از بومی‌گرایی ناسیونالیستی تا حمایت‌گری اقتصادی مورد علاقه فراوان حزب راستی‌های افراطی در قاره اروپا بوده‌است. ظهور ترامپ بیشتر یادآور ژان ماری لوپن است که با راه یافتن به دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 2002 رسانه‌های فرانسه و جامعه سیاسی این کشور را شوکه کرد.سرباز چترباز سابق که هولوکاست را زیر سوال برده بود و به نظر بسیار نژادپرست می‌آمد در آستانه راه یافتن به مهم‌ترین دفتر اداری در فرانسه بود.

رأی‌دهندگان تصمیم متفاوتی گرفتند. زمانی‌که آرای دورن صندوق‌ها شمرده شد، کسی که برنده احتمالی رقابت انتخاباتی ریاست‌جمهوری فرانسه بود به سخره گرفته‌شد. کریستین کومبو که در آن زمان بخش سیاسی لوموند را پوشش می‌داد، نوشته‌است: «دائماً با خودم می‌گفتم "مواظب باش! ممکنه او برنده بشه!" اما هیچ‌کس حرف من را قبول نمی‌کرد. آن‌ها می‌گفتند "نگران نباش! این اتفاق نمی‌افته!"».

لوپن در انتخابات شکست خورد اما حزب او پس از این ماجرا به محبوبیت بیشتری رسید. محبوبیت این حزب به ویژه از سال 2011 مارین لوپن دختر ژان ماری لوپن رهبری آن را به عهده گرفت، بیشتر شد چرا که رفتار رسانه‌ای مارین هوشمندانه‌تر بود (مارین بعدها پدرش را به دلیل سخنان مشکل‌آفرین از حزب خارج کرد). لوپن پدر آنچه در امریکا اتفاق می‌افتد را می‌پسندد و سخنانش تا جایی پیش رفته که او را به یک ستاره تلویزیونی پر سر و صدا تبدیل کرده‌است؛ او حتی گفته‌است: «اگر من یک امریکایی بودم به دونالد ترامپ رأی می‌دادم... خدا او را حفظ کند.»

ترامپ‌های اروپایی در شرایطی ظهور می‌کنند که موضوع مهاجرت به مسئله مهم سیاسی در اروپا تبدیل شده و اتحادیه اروپا نسبت به خواست مردم در این زمینه واکنشی نشان نمی‌دهد. علاوه بر آن فشارهای اقتصادی در ادامه رکود بزرگ سال 2008 نیز باعث برجسته‌تر شدن این سیاستمداران ملی‌گرا شده‌است. به این ترتیب ترامپ‌های اروپایی از فرصت استفاده می‌کنند و رأی کسانی طبقه کارگری را به دست می‌آورند که مدت‌هاست تحت فشار قرار گرفته‌است. دانکون مک‌دانل استاد علوم سیاسی در استرالیا می‌گوید: «تمام این‌ها افرادی هستند که تصور می‌کنند لیبرال دموکراسی باعث شکست آن‌ها شده‌است. آن‌ها احساس می‌کنند به حال خود رها شده‌اند و در نتیجه به سراغ گزینه‌های دیگری می‌روند.»

حضور سیاستمدارانِ شبیه به ترامپ در کشورهای اروپایی آنقدر رایج بوده‌است که نام بردن کشورهایی که چنین سیاستمدارانی نداشته‌اند آسان‌تر است تا فهرست کردن کشورهایی که شبیه به ترامپ را داشته‌اند. در ایتالیا می‌توان به سناتور ایتالیاییِ ضد مهاجرت یعنی روبرتو کالدرولی اشاره کرد که زمانی نخستین زن سیاهپوست عضو کابینه را به اورانگوتان تشبیه کرد و هیچ‌گاه بابت این حرف عذرخواهی نکرد. در فنلاند حزب فوق‌العاده وطن‌پرست موفق شده رهبر خود را به مقام وزارت امور خارجه برساند. حزب آزادی اتریش، حزب راست افراطی طلوع طلایی در یونان، حزب مردمی دانمارک، دموکرات‌های سوئد، حزب استقلال بریتانیا و حزب مردمی سوئیس همگی از نوعی بیگانه‌هراسی در موفقیت انتخاباتی خود سود برده‌اند.

یکی از سیاستمداران اروپایی که زیاد با ترامپ مقایسه می‌شود، سیلویو برلوسکنی نخست‌وزیر پیشین ایتالیا است. اما در حالی‌که این دو نفر نوع ارائه مشابهی دارند در نوع سیاست‌های عملی خود کاملاً متفاوت هستند. اگر ویژگی‌های شخصیتی را کنار بگذاریم، برلوسکنی حداقل در زمینه بازار آزاد بسیار محافظه‌کارانه ابراز عقیده می‌کرد. اما ترامپ در مورد اقتصاد به راحتی نظر می‌دهد و به راحتی به دنبال منع ورود مسلمانان به امریکاست. وضعیت سیاسی ترامپ را می‌توان با خیرت ویلدرس سیاستمدار هلندی مقایسه کرد که برای پیشرفت شغلی با مهاجرت و به طور ویژه با مسلمانان مخالفت کرد. استراتژی ترامپ دقیقا مشابه با ویلدرس است. میندرت فنما که بیوگرافی این سیاستمدار هلندی را نوشته‌است معتقد است این دسته از افراد هیچ‌گاه بابت رفتار و حرف‌های خود عذرخواهی نمی‌کنند. ویلدرس نیز مانند ترامپ که در میان جمهوری‌خواهان پیشتاز است، در حزب خود از همه جلوتر است. اما قضیه فقط به اینجا ختم نمی‌شود، این دو نفر حتی از نظر مدل مو نیز استراتژی مشابهی را دنبال می‌کنند. مدل موی ویلدرس باعث شده کسی متوجه طولانی بودن عضویت او در پارلمان نشود. مدل موی ویلدرس در حقیقت به برند انتخاباتی او تبدیل شده‌بود.او اخیراً در توئیتر خود نوشته‌است: «امیدوارم دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری بعدی امریکا باشد. هم برای امریکا خوب است و هم برای اروپا. ما به رهبران دلیر نیاز داریم.» در مجارستان نیز ویکتور اوبران نخست‌وزیر این کشور اخیراً مشابه ترامپ رفتار می‌کند. او اخیراً خود را به عنوان حامی مسیحیان در برابر مهاجران مسلمان معرفی کرده‌است.

به صورت کلی می‌توان گفت نظام سیاسی در امریکا تفاوت‌های زیادی با اروپا دارد. نظام انتخاباتی در اروپا به گونه‌ای است که به گروه‌ها و احزاب کوچک فرصتِ بروز می‌دهد. اما درسی که امریکایی‌ها باید از تمام این ماجراها بگیرند این است که حتی اگر ترامپ در این کارزار انتخاباتی پیروز نشود، نوعی ایدئولوژی سیاسی را پایه‌گذاری کرده‌است که به حیات خود ادامه خواهد داد و در آینده روی همه رأی‌دهندگان تأثیر خواهد گذاشت. اگر اروپا در برابر چنین افرادی ایمن نبوده، نمی‌توان انتظار داشت امریکا ایمن باشد.

در همین رابطه