جنگ بالاخره آغاز شد. دیوید کامرون نخستوزیر بریتانیا دستور داده در روز 23 ژوئن به صورت رسمی رفراندومی برگزار شود تا مردم در مورد عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا تصمیم بگیرند. البته خودش قول داده کمپینی به راه بیندازد و تمام تلاشش را برای باقی ماندن در اتحادیه به کار ببندد. چیزی که زمانی یک بازی ساده برای منسجم نگه داشتن حزب محافظهکار «توری» به نظر میآمد اکنون به یک رقابت جدی تبدیل شدهاست. از آنجا که چند نفر از وزرای کابینه تلاش میکنند کمپینهایی برای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا به راه بیندازند بسیاری از افراد در بازار چنین برآورد کردهاند که اکثر رأیدهندگان به خروج بریتانیا رأی خواهند داد اما در مقابل عدهای از تحلیلگران اصرار دارند که تعداد رأیدهندگان به «خروج» و «ماندن» تقریباً برابر است. اکنون این احتمال وجود دارد که بریتانیا در عرض چهار ماه برای همیشه از سواحل اروپا دور بیفتد.
این خبر بسیار بدی خواهد بود، البته نه فقط برای بریتانیا. رأی مردم به خروج از اتحادیه، آسیب جدی به اقتصاد بریتانیا وارد میکند. بخشی از این آسیب در کوتاهمدت قابل مشاهده است و بخشی دیگر در درازمدت خود را نشان میدهد. پوند در حال سقوط است و به کمترین میزان خود در برابر دلار از سال 2009 تا کنون رسیدهاست. این مسئله میتواند امنیت بریتانیا را به خطر بیندازد و این در حالی است که تروریسم و قدرتهای خارجی بیش از هر زمانی بریتانیا را تهدید میکنند. بریتانیاییها با خروج از اتحادیه به استقلال نمیرسند بلکه خود را از محدوده قدرتی که در درون آن بهتر میتوانند عمل کنند، به کلی خارج میکنند و به این ترتیب تأثیرگذاری خود را از دست میدهند. اما دیگر افرادی که از بیرون به این «خودآزاری» بریتانیاییها نگاه میکنند نیز باید برای خودشان نگران باشند. برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) آشوبی را در اروپا به پا خواهد کرد و نباید فراموش کرد که اروپا در حال حاضر قارهای که در لبه پرتگاه قرار گرفته و تاب چنین آشوب و بلوایی را نخواهد آورد. این مسئله یعنی از هم پاشیدن و فرو ریختن پنجمین اقتصاد بزرگ جهان که میتواند خطرات جدی برای اقتصادهای کوچک و بزرگ جهان به همراه داشته باشد. اتحادیه اروپا نیز بدون اقتصاد قدرتمند بریتانیا، ضعیفتر و فقیرتر خواهد شد و بخش زیادی از قدرت خود را در بازارهای جهانی از دست خواهد داد. غرب نیز دیگر نمیتواند در این باره توازنی را در روابط خود با اروپا برقرار کند و به این ترتیب با مشکل مواجه خواهد شد.
رویا، با واقعیت روبهرو شوید
در صورتیکه بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج شود، اقتصاد بدون چهارچوبی خواهد داشت و میتواند آزادانه در جهان به فعالیتهای اقتصادی بپردازد. اما این اتفاق تنها در تئوری رخ میدهد نه در عمل. واقعیت این است که در عمل بریتانیا نمیتواند آزادانه به تجارت با اروپا و سایر نقاط جهان بپردازد. اتحادیه اروپا در حال حاضر به کسانی اجازه میدهد به بازار منحصربهفرد آن دسترسی داشته باشند که به قوانین اقتصادی آن توجه کنند. به این ترتیب دسترسی بریتانیا به بازار اتحادیه اروپا بسیار دشوار خواهد شد.
اما از آن بدتر این است که اتحادیه اروپا به احتمال زیاد از فرصت استفاده خواهد کرد و با انگیزههای قوی که برای دیگر کشورها ایجاد میکند مانع شکلگیری رابطه جدید و قوی آنها با بریتانیا خواهد شد. البته فقط بریتانیا نیست که به اتحادیه اروپا نیاز دارد. بررسیهای اکونومیست نشان میدهد نیمی از صادرات اتحادیه اروپا را بریتانیا تشکیل میدهد و در صورتیکه این کشور، اتحادیه را ترک کند ضرر بزرگی به آن وارد خواهد کرد. علاوه بر آن مشخص نیست دیگر کشورها از جمله آلمان و اسپانیا به چه نوع معامله تجاری جدیدی رأی بدهند.
در دنیای جدید که با پدیده جهانیشدن مواجه هستیم «قدرت» معامله میشود. اگر بریتانیا رابطه خود را با اتحادیه اروپا قطع کند در حقیقت مشکلاتی را در زمینه عضویت خود در صندوق بینالمللی پول یا حتی در ناتو ایجاد خواهد کرد. بریتانیایی که از اتحادیه اروپا خارج میشود در حقیقت خود را به حاشیه میراند و دست خود را از قدرت کوتاه میکند. نام ظاهری آن «استقلال» است اما در حقیقت نوعی «انزوا»ست. البته مزیتی هم دارد، بریتانیا با خروج خود میتواند به راحتی مانع ورود مهاجران به کشور خود بشود اما واقعیت این است که این کار هزینه را دوبرابر هزینه فعلی مهاجران میکند. ظاهراً تعداد مهاجران کم خواهد شد و در نتیجه هزینه آنها نیز کاهش خواهد یافت اما در حقیقت هزینههای اقتصادی را دوبرابر خواهد کرد.
نگرانی جهانی
هزینههای درازمدت خروج بریتانیا، فراتر از اقتصاد است. بریتانیا با خروج از اتحادیه اروپا در حقیقت باعث فروپاشی خودش میشود. اسکاتلند دوباره به فکر جدایی میافتد. علاوه بر آن در ایرلند شمالی نیز ناآرامیهایی به پا خواهد شد که بسیار خطرناک است چرا که صلح این منطقه با بریتانیا تنها به خاطر عضویت در اتحادیه اروپا بودهاست.
تمامی مقامات در اتحادیه اروپا به خوبی آگاه هستند که خروج بریتانیا، اتحادیه را که با ضعف مواجه است دچار مشکل خواهد کرد و بحران مهاجرت و حوزه یورو را تشدید خواهد کرد. اروپا قطعاً بدون حضور و صدای بریتانیا، بیچارهتر و مفلوکتر خواهد شد و آلمان بیش از پیش بر آن حکمرانی خواهد کرد. به این ترتیب فضای لیبرال و آزاد آن به کلی زیر سوال خواهد رفت. تمام کسانی که به آزادی و آزادی در تجارت و کسبوکار اهمیت میدهند باید بدانند عضویت بریتانیا مانع آزادی نیست بلکه راهی برای آزادی است.