انتظارات تورمی در کشور ما به نرخ ارز لنگر میشود و هرگاه نرخ ارز در بازار آزاد افزایش مییابد، مردم گمان میکنند در آینده قیمتها نیز بالا میرود و این انتظارات تورمی در نهایت منجر به تورم میشود. اما وقتی هدف از یکسانسازی مدنظر قرار میگیرد؛ در اولویتبندی صورت گرفته اجرای این طرح در درجه اهمیت بالاتری قرار میگیرد. در واقع چرایی اجرای یکسانسازی، فسادی است که در دو نرخی بودن ارز نهفته است. افرادی که با نرخ ارز پایینتر اقدام به تولید کالا و خدمات میکنند طبق انتظار باید محصول خود را هم با قیمت پایینتری به بازار عرضه کنند اما عملا این اتفاق نمیافتد و کالا و خدمات تامین شده با ارز ارزان برابر محصولات تامین شده با ارز آزاد به بازار عرضه میشود. البته نمیتوان گفت تمام افرادی که از ارز ارزان استفاده میکنند؛ قیمت محصولشان ار مطابق بازار آزاد تهیه میکنند اما این موضوع تقریبا بین استفادهکنندگان از ارز با نرخ پایینتر وجود دارد. این اتفاق همان رانتی است که در بازار ارز وجود دارد.
فلسفه تکنرخی شدن ارز تنها از بین بردن رانتی است که در این بازار وجود دارد. باید این نکته را مورد توجه قرار داد که حتی اگر نظام ارز به سمت تکنرخی شدن هم نرود، افزایش احتمالی نرخ در بازار سبب ایجاد انتظارات تورمی میشود. لذا به دلیل بروز تورم احتمالی نباید از اجرای طرح یکسانسازی دست کشید. در صورتی که تکنرخی شدن ارز به صورت افزایش نرخ و همسان شدن با بازار آزاد باشد؛ طبیعی است که جهش قیمتی ممکن است ایجاد شود که این جهش در اجرای سیاست یکسانسازی پذیرفته شده است. آنچه مشکل ایجاد میکند؛ نوسانات و بالا و پایین رفتن قیمتهاست. در صورتی که بانک مرکزی نتواند این نوسانات را مدیریت کند؛ یکسانسازی به انتظارات تورمی دامن زده و منجر به بروز تورم میشود. دولت باید این سیاست را به گونهای اجرا کند که نرخ ارز پس از یک افزایش ابتدایی و شوک اولیه دوباره کنترل شود و بازار آرام گیرد. مسوولان باید توجه داشته باشند زمانی این طرح را اجرا کنند که از منابع ارزی کافی برخوردار باشند تا در صورت متلاطم شدن بازار به خصوص در هفتههای نخست توانایی مدیریت بازار را داشته باشند تا بازار نهایتا به شفافیت و آرامش برسد.
اگر نرخ ارز پس از شوک اولیه به سرعت به ثبات برسد و در یک نرخ با ثبات بازار تسویه شود؛ تبعا اثرات منفی تورمی نیز ظاهر نخواهد شد. اما اگر بانک مرکزی منابع کافی در اختیار نداشته باشد؛ تکنرخی شدن میتواند انتظارات تورمی داشته باشد که اثرات منفی بر تورم خواهد داشت. با این حال باید به این موضوع دقت داشت که کیفیت داراییها و ترکیب آن نیز اهمیت زیادی دارد. ممکن است بانک مرکزی داراییهای زیادی داشته باشد اما امکان استفاده از آن در مواقع مورد نیاز فراهم نباشد. بازار داخل همواره بازار کش و نقد است. در اینجا تنها دلارهای نقد است که به عنوان دارایی بانک مرکزی مورد محاسبه قرار گرفته و اهمیت داده میشود. ممکن است بانک مرکزی دارایی قابل توجهی داشته باشد اما به دلیل نقد نبودن نتواند در مواقع تلاطمات بازار از آن استفاده کند. از این رو پیش از اجرای این طرح بانک مرکزی باید از وجود اسکناس دلاری به اندازه کافی مطمئن شود. اینکه بانک مرکزی بتواند دلارهای زیادی را الکترونیکی جابهجا کند به حال خانوادهای که درگیر انتظارات تورمی شده اثری نمیگذارد. چرا که افراد فقط دلار اسکناس را در بازار مطالبه میکنند. در صورتی که تقاضای نقد در بازار بالا برود روی ذخایر بانک مرکزی که غیرنقدی است هم تاثیر میگذارد. بنابراین کیفیت منابع و داراییهای خارجی بانک مرکزی به اندازه میزان آن اهمیت دارد و دلار نقد در مدیریت بازار نقش اصلی را بازی میکند. در کنار این موضوع باید به کانالهای توزیع نیز دقت لازم را داشت. بانک مرکزی باید بداند چگونه با صرافیها تعامل کند تا بازار سیاه شکل نگیرد. با در نظر گرفتن تمام این جزییات میتوان سیاست یکسانسازی را با کمترین تلاطم اجرا کرد.