شکاف امید به زندگی بین فقرا و ثروتمندان یک پدیده جهانی است که طی سالهای اخیر در برخی کشورها بهشدت افزایش یافته است.
نابرابری در دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی بر سلامت عمومی افراد تأثیر میگذارد و این تأثیرگذاری بهصورت شکاف امید به زندگی نمود پیدا میکند. از طرفی تفاوت در سطح تحصیلات نیز موجب به وجود آمدن اختلاف معناداری در امید به زندگی افراد میشود زیرا بهطورکلی افرادی که تحصیلات بالاتری دارند، هم از سطح آگاهی بالاتری برای مراقبت از خود برخوردارند و هم به دلیل درآمد بیشتر نسبت به افراد فاقد تحصیلات یا دارای سطح تحصیلات پایین، دسترسی بهتری به خدمات بهداشت و سلامت دارند.
این شکافها و نابرابریها نهتنها اقشار ضعیف را تحت فشار قرار میدهند، بلکه در بلندمدت موجب تضعیف رفاه کلی جامعه میشوند. بهداشت و سلامت ضعیف بر اشتغال افراد تأثیرگذار است و کاهش درآمد آنها در دوران زندگی را به دنبال دارد. از طرفی اگر نیروی کار یک کشور از لحاظ سلامت جسمی و روانی در وضعیت خوبی نباشد، بهرهوری و متعاقباً رشد اقتصادی آن کشور کاهش خواهد یافت.
در چنین شرایطی کشورها باید چه سیاستهایی را اتخاذ کنند؟ بهبود سلامت به دامنه وسیعی از عوامل –مانند درآمد، آموزش، تغذیه، آب آشامیدنی، محیطزیست، بهداشت فردی و عمومی، پرهیز از رفتارهای پرخطر و ...- بستگی دارد. یکی دیگر از معیارهای تعیینکننده در ارتقای سطح سلامت، دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی باکیفیت است. افراد فقیر اغلب فاقد بیمه درمانی هستند و حتی اگر تحت پوشش بیمه باشند، احتمال اینکه خدمات ضعیفتری نسبت به سایرین دریافت کنند همچنان وجود دارد.
برای کاهش نابرابری در حوزه سلامت، دولتها باید یک رویکرد چندبعدی را با محوریت سیاستهای مالی در پیش بگیرند. سیاستهای مالی اگر به درستی تدوین، ترکیب و اجرا شوند، کمک شایانی به بهبود دسترسی افراد فقیر به خدمات بهداشتی و درمانی باکیفیت در راستای ارتقای سطح سلامت عمومی خواهند کرد.
دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی: گسترش چتر بیمه بر سر فقرا مستلزم این است که ارائه خدمات بهداشتی و درمانی در مناطق کمتر توسعهیافته روستایی مورد توجه ویژه بخش دولتی و خصوصی قرار گیرد زیرا بسیاری از افراد کمدرآمد ساکن روستاها هستند. از آنجا که دسترسی برابر لزوماً به معنی استفاده برابر نیست، دولتها میتوانند دو اقدام مهم دیگر را نیز در راستای بهبود سطح سلامت مردم در دستور کار خود قرار دهند: یکی انتشار و تقویت اطلاعات عمومی در مورد اهمیت سلامت و دیگری پرداخت یارانه نقدی سلامت. راهکار دوم به این صورت است که افراد تنها زمانی میتوانند از یارانه نقدی در نظر گرفته شده استفاده نمایند که آن را صرف بهداشت و سلامت خود کنند؛ راهکاری که در برزیل و مکزیک تجربه شده و نقش مؤثری در ترغیب خانوارهای فقیر به استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی داشته است.
کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی: در راستای استانداردسازی خدمات بهداشتی و درمانی برای همه باید مقررات و دستورالعملهای مناسبی در این زمینه تدوین و اجرا گردد و منابع بیشتری به سمت مراکز بهداشتی و درمانی که اغلب مورد استفاده اقشار کمدرآمد قرار میگیرند، هدایت شود. برای اینکه کارآیی این منابع جدید به حداکثر برسد، دولتها باید بودجهای را برای ایجاد انگیزههای لازم در بین ارائهدهندگان خدمات بهداشتی و درمانی –بهویژه پزشکان و پرستاران- در نظر بگیرند.
برنامههای تغذیه و بهبود دسترسی به آب سالم و شبکههای فاضلاب: ارائه یارانههای غذایی و نیز طرحهای تغذیه در مدارس، راهکارهای مؤثری برای بهبود وضعیت تغذیه خانوارهای کمدرآمد به شمار میروند. سرمایهگذاری برای گسترش دسترسی به آب آشامیدنی سالم و شبکههای فاضلاب نیز میتواند نقش بسیار مهمی در ارتقای سلامت جامعه ایفا کند.
کاهش رفتارهای پرخطر: اعمال مالیات بر سیگار، شکر و ... میتواند سلامت جامعه را ارتقا بخشد و درنهایت به بهبود رفاه منجر شود. از طرفی حذف یارانههای انرژی –که تأثیرات منفی زیادی بر آلودگی هوا دارند- افزایش قیمت سوخت و کاهش مصرف آن را به دنبال خواهد داشت و میتواند مرگومیر ناشی از آلودگی هوا را تا 60 درصد کاهش دهد. اگرچه نگرانیهایی در خصوص اینکه ممکن است بار عمده چنین مالیاتهای بر دوش فقرا بیفتد، وجود دارد اما نباید از این نکته غافل شد که در صورت هدایت درآمدهای مالیاتی و درآمدهای حاصل از حذف یارانهها به سمت نیازهای اساسی اقشار فقیر، اثر کلی این سیاست به سود اقشار فقیر تمام خواهد شد و رفاه آنها افزایش خواهد یافت.
مصرف کارآمد: اصلاح نظام سلامت در راستای کاهش هزینههای غیرضروری و ناکارآمد میتواند به آزادسازی منابع مالی برای اجرای طرحهای مؤثر کمک کند. مقابله با فساد و اتلاف منابع بخش سلامت و نیز هدایت منابع به سمت خدمات مقرونبهصرفه مانند پیشگیری و مراقبتهای اولیه، ازجمله مواردی هستند که میتوانند در راستای اصلاح نظام سلامت مد نظر قرار گیرند.
چنانکه در گزارش دیدهبان مالی (fiscal monitor) صندوق بینالمللی پول تصریح شده است، حذف نابرابری در سطح پوشش بیمههای درمانی میتواند بدون تحمیل هزینههای اضافه، میزان امید به زندگی را در کشورهای کمدرآمد و اقتصادهای نوظهور، بهطور متوسط حدود 13 سال نسبت به رقم کنونی افزایش دهد.
کشورهای متعددی ازجمله برزیل، چین، اتیوپی، هند، مکزیک، تایلند و تونس، بیمههای درمانی را گسترش دادهاند اما هنوز هم باید تلاش بیشتری برای تحت پوشش قرار گرفتن افراد فاقد بیمه انجام شود. طراحی و اجرای اصلاحات راهبردی مؤثری که بتوانند پاسخگوی نیازهای یک کشور باشند، برای هر دولتی یک چالش دشوار است. بااینوجود، همه کشورها از ظرفیتهای مناسبی برای کاهش نابرابری در حوزه بهداشت و درمان و ارتقای سلامت مردم برخوردار هستند.