در ماههای اخیر، نرخ ارز طی چند مرحله افزایش قابلتوجهی را تجربه کرده است و باوجود تلاشهای بانک مرکزی و وعدههای زیاد برای کنترل و در مواردی کاهش نرخ ارز این فشار برای افزایش نرخ ارز همچنان پابرجا است. سید رضی حاجیآقا میری، عضو هیات نمایندگان اتاق ایران در گفتوگو با پایگاه خبری اتاق ایران میگوید: «نرخ ارز بایستی به سمت واقعی شدن پیش برود؛ برای همین افزایش نرخ ارز را خیلی قبول ندارم و سعی میکنم به اهمیت و تأثیر مثبت واقعی شدن نرخ ارز تأکید کنم.»
مرز واقعی شدن کجاست؟
او مرز افزایش قیمت صادرات را تا واقعی شدن آن میداند و میگوید: «همه دولتها در ایران هرکدام بهنوعی جلوی افزایش نرخ ارز را از طریق ارز نفتی و سوبسیدها گرفتهاند. درحالیکه باید نرخ ارز ما به تفاوت نرخ تورم داخلی و تورم خارجی افزایش یابد. این مسیر دشوار در بازار ارز بدر طول سالها ادامه داشته و ترمیم آن هنوز هم مشکل دارد.
بهطور واقعی مرز افزایش قیمت ارز کجاست که هم صادرات از آن منتفع شود و هم تولید آسیب نبیند؟
حاجیآقا میری در پاسخ به پرسش میگوید: «بالا رفتن نرخ ارز و واقعی شدن آن، برخلاف تصور برخیها به تولید ضربه نمیزند. بخشی از تولید ممکن است با افزایش نرخ ارز صدمه ببیند و آن همان بخش خرید ماشینآلات و مواد اولیه است که از خارج وارد میشود. آنجا قیمت تمامشده کالای تولیدی بهتبع افزایش قیمت، بالاتر خواهد رفت.»
او ادامه میدهد: «از طرف دیگر با توجه به اینکه واردات محدود میشود، قیمت افزایش آن مییابد و یا واقعی میشود؛ در این صورت تولید داخلی تنازع بقا میکند. از این طریق افزایش نرخ ارز به تولید داخلی کمک میکند. درواقع منافاتی بین تولید داخلی و بالا رفتن نرخ ارز وجود ندارد. اما برخی از صنایع 80 درصد به واردات وابسته هستند و 20 درصد در داخل تأمین میشوند. طبیعتاً این صنعت تحت تأثیر نرخ ارز با مشکلاتی روبهرو میشود. اما باید پرسید آیا این صنعت که 80 درصد وابسته است، جز صنایع تولید داخل بهحساب میآید؟ چرا ما نتوانستهایم بهموازات این صنعت، در داخل تولید نداریم؟ باید موانع اینها را برطرف کرد.»
اولویت کدام است؟
رابطه ارزش پول ملی با نرخ ارز در اقتصاد ایران چیست و حفظ کدام اولویت دارد؟ عضو هیات نمایندگان اتاق ایران پاسخ میدهد: «هیچ کشوری در دنیا اگر به علم اقتصاد آشنا باشد معتقد نیست که رشد اقتصادی در اثر پایین نگهداشتن ارزش ارز یا بالا بردن ارزش پول ملی اتفاق میافتد. رشد اقتصادی در گروه افزایش صادرات غیرنفتی است. زمانی افزایش نرخ ارز میتواند در خدمت صادرات باشد که نرخ ارز واقعی باشد. تا بتواند در بازارهای هدف بتواند رقابت کند. اهمیت صادرات بیشتر از حفظ ارزش پول ملی است. کشورهای صنعتی تراز اول مثل چین و آمریکا حتی تعمداً سعی میکنند و اجازه نمیدهند پول ملی آنها افزایش یابد.»
او ادامه میدهد: «قیمت تمامشده کالای صادراتی خیلی بالاست؛ یکی از دلایل پایین بودن حجم صادرات غیرنفتی، واقعی نبودن نرخ ارز است؛ حفظ غیرمنطقی ارزش پول ملی، از موانع جدی است. در تمام کشورهای پیشرفته اقتصادی که به اهداف بزرگی نائل شدهاند، چنین عمل کردهاند. مثلاً چین که رشد اقتصادی تا نرخ 10 درصد را تجربه میکند، به جد مراقب این است که ارزش پول ملیاش بالا نرود. ازاینجهت با مخالفتهای آمریکا روبروست که چرا ارزش پول ملی را پایین میآورند.»
او میگوید: «اگر نرخ ارز در کشور پایین باشد و بخواهند ارزش پول ملی را بالا نگه دارد باید قید صادرات را زد؛ یعنی این کشور نمیتواند در عرصه جهانی برای صادرات رقابت کند. چین رشد اقتصادی و صادرات خود را مدیون سیاستی میداند که اعمال کرده است. آمریکا هم این کار میکند و سالهاست از بالا رفتن نرخ دلار جلوگیری میکند. ولی ما برعکس سعی میکنیم نرخ ارز را خلاف واقع پایین میآوریم. قیمت واقعی ارز این نیست که الان در جامعه است.»
حاجیآقا میری به برنامه پنجساله توسعه اشاره میکند: «در برنامه چهارم توسعه عنوان شد که برای حفظ تعادل در اقتصاد، باید نرخ ارز معادل ما به تفاوت نرخ تورم داخلی و خارجی افزایش یابد و اگر الان این را محاسبه کنیم متوجه نرخ واقعی ارز میشویم. باید برای رسیدن به آن جهش تندی داشته باشیم که بحرانی در اقتصاد ایجاد میکند و سیستم داخلی با مشکل مواجه میشود.»
آیا حجم صادرات غیرنفتی نسبت بهکل صادرات آنقدر بالا هست که نرخ بالای برابری ریال و ارز توجیهش کند؟
او در پاسخ به این پرسش پایگاه خبری اتاق ایران تصریح کرد: «این پرسش نیاز به اطلاعات بیشتری دارد. پول نفت و بودجه کشور اینقدر شفاف نیست تا بتوانیم پاسخ شفافی به این پرسش بدهیم. اگر همه درآمد حاصل از فروش نفت به صندوق ذخیره ارزی واریز شود ما نباید مشکلی داشته باشیم ولی ظواهر امر نشان میدهد که مشکل وجود دارد.»
وضعیت امروز صادرات در ایران چگونه ارزیابی میشود؟
او در پاسخ میگوید: «دغدغه ما در توسعه صادرات، صادرات غیرنفتی واقعی است نه صادرات نفتی. صادرات غیرنفتی مثل میعانات و پتروشیمی که وابسته به نفت است، خیلی نمیتواند محور اصلی توسعه صادرات غیرنفتی باشد؛ برای اینکه این حوزه تحت تأثیر نوسانات بازار نفتی است. رفتار خردمندانه این است که صادرات غیرنفتی را بدون بخشهای وابسته به نفت در نظر بگیریم.»
عضو هیات نمایندگان اتاق ایران ادامه میدهد: «من قبلاً هم این را تأکید کرده بودم که باید از حالا به بعد، سالانه این قوانین را اجرایی کنیم. اگرچه این بند از قوانین برنامه چهارم و پنجم که جز قوانین دائمی هم آمده است، عملی شود، خیلی از مشکلات برطرف خواهد شد. باید دولت نسبت به اجرای این قانون، برای حفظ تعادل اقتصادی در کشور و افزایش صادرات غیرنفتی جدی باشد و این مسئله را پیگیری کند. باید نرخ ارز در کشور واقعی شود و راهی جز این برای حمایت از صادرات و رشد اقتصادی نیست.»