ریسک کردن، خواه در چهارچوب یک مسابقه ورزشی باشد و یا بهصورت ترک کردن یک شغل دائمی بهمنظور صرف وقت برای راهاندازی کسبوکار جدید، همواره با ترس و تردید همراه است و بسیاری از افراد تا حد امکان از ریسک اجتناب میکند.
منفعل و قانع بودن معمولاً در قیاس با تلاش برای پیشرفت کردن، ریسک کمتری به افراد تحمیل میکند اما وقتی سرگذشت افراد موفق در عرصه کسبوکار را مرور میکنیم، درمییابیم که آنها ریسکهایی را پذیرفتهاند که شاید هیچکس مایل به پذیرش آنها نبوده است؛ مثلاً محصولاتی را توسعه دادهاند که کسی امیدوار به موفقیت آنها در بازار نبوده است و یا سرمایهگذاریهایی انجام دادهاند که از نظر دیگران مصداق دیوانگی بوده است.
بااینوجود، باید اذعان کنیم که ریسک کردن، بهویژه برای کارآفرینان نوپا، ذاتاً یک امر ترسناک محسوب میشود، چراکه ریسک معمولاً چیزی پیچیدهتر از «انجام کاری که خطرناک به نظر میرسد» است. برای اینکه راحتتر بتوانیم دست به ریسک بزنیم و تصمیمات همراه با ریسک را آگاهانهتر اتخاذ کنیم، باید چند نکته کلی را در مورد ریسک و ریسکپذیری در ذهن داشته باشیم:
1. ریسک کردن جزو ذات کارآفرینی است
اگر برای پذیرفتن ریسکهای گوناگون آمادگی ندارید، بهتر است رؤیای کارآفرین شدن را از سرتان بیرون کنید زیرا کارآفرینی با ریسک عجین شده است. برای کارآفرین شدن باید بپذیرید که بخشی از سرمایه شخصی خود را در مراحل اولیه راهاندازی کسبوکار هزینه کنید و اعتبارتان را برای ایدهای خرج نمایید که سرنوشتش معلوم نیست. حتی در بسیاری از موارد ممکن است مجبور شوید شغل دائمی خود را ترک کنید، از درآمد ثابت چشم بپوشید و برای چندین ماه، از پساندازتان برای امرار معاش استفاده کنید.
پس از گذراندن مراحل اولیه نیز کار شما همچنان مملو از ریسکهای کوچک و بزرگ خواهد بود. ممکن است تعدادی از کارکنان شرکت نوپای شما ظرف مدت کوتاهی تصمیم به خروج از شرکت بگیرند یا استراتژی کسبوکار شما شکست بخورد و یا رویکرد تازه شما در یک حوزه خاص به نارضایتی مشتریان منجر شود و ... . پس قبل از تصمیم گرفتن برای ورود به عرصه کسبوکار بهعنوان یک کارآفرین نوپا باید خود را برای پذیرفتن ریسکهای گوناگون آماده کنید.
2. ریسکها انواع مختلفی دارند
اگرچه میتوانیم بهسادگی ریسکها را به دو دسته «ریسکهای بزرگ و تأثیرگذار» و «ریسکهای کوچک و کم اثر» تقسیم کنیم اما بهتر است با یک دستهبندی دیگر نیز در این زمینه آشنا شویم. ریسکها از لحاظ پیشبینی پذیری به سه دسته تقسیم میشوند: ریسکهای قابل برآورد، ریسکهای مبهم و ریسکهای کاملاً ناشناخته.
اگر ریسک قابل برآورد باشد معنایش این است که شما اطلاعات کافی در مورد تصمیمی که میخواهید اتخاذ کنید، دارید و قادرید با استفاده از این اطلاعات، احتمال موفقیت خود را تخمین بزنید. مثلاً شما میتوانید با در اختیار داشتن اطلاعات تاریخی به این نتیجه برسید که 30 درصد احتمال دارد حضور شما در نمایشگاههای تجاری موجب بهبود کسبوکارتان شود.
ریسکهای مبهم اما علاوه بر اطلاعات قابلدسترس، عوامل ناشناخته را نیز در برمیگیرند و این مسئله به پیچیدهتر شدن فرآیند تصمیمگیری میانجامد. ریسکهای مرتبط با بنگاههای اقتصادی اغلب در این دسته جای میگیرند؛ مثلاً برخی ابعاد رفتار مصرفکننده یا تحولات اقتصادی را میتوان شناسایی کرد اما برخی ابعاد آنها نیز ناشناخته هستند و ریسک بیشتری را به بنگاه تحمیل میکنند.
ریسکهای کاملاً ناشناخته وقتی رخ میدهند که پای نوآوری به معنای واقعی کلمه در میان باشد؛ وقتی شما یک محصول منحصربهفرد و کاملاً ناشناخته را وارد بازار میکنید، عملاً نمیتوانید هیچ برآوردی از میزان موفقیت آن داشته باشید.
دانستن تفاوت بین انواع ریسک به شما کمک میکند که بدانید هریک از تصمیماتی که در زمانهای مختلف اتخاذ میکنید، تا چه حد توأم با ریسک واقعی هستند. بدین ترتیب شما میتوانید با توجه به ریسک نهفته در هر تصمیم، خود را برای مواجهه با اثرات آن آماده کنید.
3. برخی ریسکها بازدهی قابلقبولی ایجاد نمیکنند
افراد ریسکپذیر، به ریسکهای 50-50 با دیده خوشبینی نگاه میکنند و ریسکهایی با احتمال موفقیت 75 درصد را در حد موفقیت قطعی به حساب میآورند. این تفکر در بین عموم وجود دارد که ریسک همیشه با پاداش همراه است، اما باید بدانید که لزوماً چنین نیست! برخی ریسکها حتی در صورت موفقیت، بازدهی متناسبی را نصیب فرد ریسکپذیر نمیکنند.
برای ریسک کردن همیشه باید اصل هزینه-فایده را در نظر بگیرید یعنی باید برآورد کنید که اگر شکست بخورید، چه چیزی را از دست خواهید داد و اگر موفق شوید، چه چیزی را به دست خواهید آورد. فراموش نکنید که تصمیمات ریسکی- حتی آنهایی که با حداکثر دقت اتخاذ شده باشند- بعضاً به شکست منجر میشوند و این واقعیتی است که نباید به آسانی از آن عبور کنید. در عین حال شکست با وجود تلخی ذاتی آن میتواند یک تجربه مفید باشد و به شما کمک کند که در آینده تصمیم بهتری بگیرید.
4. انسانها ذاتاً در پیشبینیهای خود به بدبینی تمایل دارند
انسانها بهطور ذاتی ریسک را بالاتر از میزان واقعی آن برآورد میکنند و حتی افراد ریسکپذیر نیز از این قاعده مستثنی نیستند. چنین رویکردی حتی در برآوردهای اولیه –که با دادههای عددی محدودی انجام میشود- نیز مشهود است و این مسئله ارتباطی با میزان ریسکپذیری افراد ندارد؛ تفاوت افراد ریسکپذیر با افراد عادی در این است که آنها حاضرند همان ریسکی را که بالاتر از حد واقعی برآورد نمودهاند، بپذیرند. از طرفی ما اغلب در زمینه پیامدهای احتمالی شکست اغراق نموده و بدترین سناریوی ممکن را تصور میکنیم. بنابراین در هنگام محاسبه ریسک و بازده باید این نکته را در نظر بگیرید که ریسک برآورد شده احتمالاً بالاتر از ریسک واقعی است.
5. ریسک، تفاوت را رقم میزند
برخی ریسکها به سودها یا زیانهای هنگفت منجر میشوند و برخی ریسکها پیامدهای بالقوه نسبتاً کماهمیتی دارند. برخی ریسکها کسبوکار شما را به اوج میرسانند و برخی ممکن است شما را کاملاً ورشکسته کنند. در هر صورت همه ریسکها یک وجه مشترک دارند: آنها تفاوتها را رقم میزنند. از آنجا که اغلب مردم تمایلی به پذیرفتن ریسک ندارند، افراد ریسکپذیر طبیعتاً افرادی متمایز از دیگران خواهند بود و همه ما میدانیم که کارآفرینان ممتاز آنهایی هستند که در ریسکهای متعدد خود به موفقیتهای بیشتری دست یافتهاند.
کارآفرینان برای رسیدن به یک شناخت صحیح از ماهیت ریسک و پیچیدگیهای آن باید زمان زیادی صرف کنند و تجربیات گوناگونی بیاموزند. راحت کنار آمدن با ریسک و تبدیل شدن آن به جزئی از ذات کارآفرینان نیازمند گذر زمان است و البته در این میان کارآفرینان نوپا باید بدانند که شکست هرگز به معنی پایان نیست.