رادیو مجازی اتاق ایران - 12 آبان 1403

تحلیل سعید لیلاز از تصمیم جدید ارزی دولت

تصمیم ارزی دولت، امنیتی بود نه اقتصادی

لیلاز معتقد است:  تلاطم کنونی در قیمت دلار ادامه فتنه ۹۶ است؛ آن گروه‌هایی که در درون نظام جمهوری اسلامی به دنبال رقابت برای رسیدن به سطوح عالی نظام هستند. در هشت سال بین سال‌های 84 تا 92 نیز این گروه‌ها چنان منابع ارزی و ریالی شگفت‌آوری برای خود دست و پا کردند که اگر بخواهند می‌توانند در بازار ارز تلاطم ایجاد کنند.

22 فروردین 1397
کد خبر : 13006
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک
لیلاز معتقد است:  تلاطم کنونی در قیمت دلار ادامه فتنه ۹۶ است؛ آن گروه‌هایی که در درون نظام جمهوری اسلامی به دنبال رقابت برای رسیدن به سطوح عالی نظام هستند. در هشت سال بین سال‌های 84 تا 92 نیز این گروه‌ها چنان منابع ارزی و ریالی شگفت‌آوری برای خود دست و پا کردند که اگر بخواهند می‌توانند در بازار ارز تلاطم ایجاد کنند.

سعید لیلاز- اقتصاددان

اعلام سیاست جدید ارزی دولت و اعلام نرخ 4 هزار و 200 تومانی برای دلار و غیرقانونی دانستن خرید و فروش دلار به قیمت‌های بالاتر، مخالفت‌ها و موافقت‌های بسیاری را برانگیخت. بسیاری آن را تصمیمی شکست خورده و نادرست دانستند که بارها در اقتصاد ایران آزموده شده است. در خصوص سیاست جدید دولت با سعید لیلاز ، فعال سیاسی اصلاح طلب و اقتصاددان حامی دولت به گفت‌وگو نشستیم. لیلاز ریشه التهاب در بازار ارز را نه اقتصادی که سیاسی می‌داند و در این گفت‌وگو بحران در قیمت دلار را فتنه دلار دانسته و آن را در ادامه فتنه 96 ارزیابی می‌کند. او می‌گوید اصلاح طلبان آماده همکاری با حکومت هستند و کشور باید به سمت همکاری اقتصادی با چین و روسیه گام بردارد. به اعتقاد لیلاز تا زمانی که یک دولت رادیکال در آمریکا هست که قصد دارد ایران را بی ثبات کند ، جمهوری اسلامی چاره‌ای ندارد که در سوریه جلوی او را بگیرد.

دو روز پیش و پس از چند هفته التهاب در بازار ارز و رشد فزاینده قیمت دلار، دولت در تصمیمی اعلام کرد از این پس قیمت دلار تک نرخی شده است و برای تمام مصارف ارزی به قیمت 4 هزار و 200 تومان به تمام فعالان اقتصادی و شهروندان عرضه می‌شود. از سوی دیگر اعلام شد دولت هر گونه قیمت دیگری را به رسمیت نمی‌شناسد و خرید و فروش با سایر قیمت‌ها را به مثابه خرید و فروش کالای قاچاق و مانند خرید و فروش مواد مخدر تلقی می‌کند. تحلیل شما از سیاست ارزی تازه دولت چیست و آن را تا چه میزان راهگشا می‌دانید؟

 پیشنهاد من به دولت این بود که قیمت رسمی دلار زیر 5 هزار تومان ولی نزدیک به 5 هزار تومان باشد. بنا بر این من عدد 4 هزار و 200 تومان را پایین می‌دانم و از این نظر مخالف آن هستم. نکته دیگری هم که به دولت پیشنهاد دادم اما اجرا نشد بلکه بر عکس آن اجرا شد این بود که ما نباید ادعا کنیم که همه مصارف ارزی را با دلار 4 هزار و 200 تومان پوشش می‌دهیم. به نظر من این ادها که همه مصارف ارزی با دلار 4 هزار و 200 تومان پوشش می‌دهیم باعث شکست این طرح می‌شود.

قاچاق دانستن دلار ایده‌ای شکست خورده است

یعنی معتقدید دولت فقط برای برخی مصارف ارزی و از جمله گشایش ال سی ، ارز 4 هزار و 200 تومانی پرداخت کند؟

بله. البته قطعا و بدون تردید به این روش قیمت دلار دو نرخی خواهد شد. یکی قیمت رسمی و دیگری قیمت بازار. من با دو نرخی بودن مشکلی ندارم. من معتقدم تمامی ال سی ها را با دلار 4 هزار و 900 تومان باز کنیم ولی بقیه ارز لازم برای بقیه مصارف غیر ضروری کشور از بازار آزاد تهیه شود و قیمت آن هم بر مبنای عرضه و تقاضا تعیین شود. نه این که قیمت بازار را قاچاق و ممنوع اعلام کنیم. این ممنوعیت ، یک ایده شکست خورده است.

دولت روحانی، کارشناس‌ ترین دولت پس از انقلاب است

وقتی دولت اعلام می‌کند نرخ بازار در صرافی‌ها را قبول نداریم و در حالی که نقل و انتقال ارز از طریق نظام بانکی با مشکل مواجه است، حواله‌های ارزی قرار است چگونه انجام شود؟

بخش دوم تصمیمی که گرفته شد، یعنی آن قسمتی که می گوید قیمت بازار قاچاق و غیر قانونی است در واقع در حکم شکستن دماسنج است. وقتی دماسنج به شما تب را نشان می‌دهد فایده‌ای ندارد که دماسنج را بشکنید زیرا کمکی به بهبود تب نمی‌کند. اگر دماسنج درجه بالای تب را نشان می دهد ، دماسنج را نباید در آب یخ گذاشت. باید پا را در آب یخ گذاشت. به نظر من دولت به جای آن که پا را در آب یخ بگذارد دارد دماسنج را در آب یخ می‌گذارد. ولی بر این نکته را هم باید تاکید کنم که دولت روحانی کارشناس ترین دولت بعد از انقلاب است. من دولتی از این دولت مطلع تر به اقتصاد در میان دولت‌های پس از انقلاب نمی‌شناسم.

حتی در قیاس با دولت‌های خاتمی و هاشمی؟

بله. به نظر من کارشناس تر است. آقای جهانگیری به عنوان روح تکنوکراسی ایران در حال حاضر معاون اول روحانی است. آقای سیف هم به اندازه عمر جمهوری اسلامی سابقه فعالیت بانکی دارد و این افراد بر جزییات اقتصاد ایران اشراف دارند و کاملا مطلع و در جریان هستند. حال نکته این است که این افراد چرا این تصمیم را گرفتند؟ این موضوع ، جان مایه و روح بحث و گفت‌وگوی من با شما  را تشکیل می‌دهد.

تصمیم دولت، امنیتی بود نه اقتصادی/ باید مقابل باج خواهی آمریکا ایستادگی کنیم

شما خودتان الان تاکید کردید که بخش‌هایی از سیاست ارزی دولت نادرست است و شکست می‌خورد، از سوی دیگر از تصمیم دولت دفاع می‌کنید و آن را کارشناسانه می‌دانید. آیا این موضع شما متناقض نیست؟

در این بحث حرف من این است که مشکلی در موضوع ارز پدید آمده اصلا بحث اقتصادی نیست. اصلا از منظر اقتصادی به این مسئله نگریستن یک خطای بزرگ است. تصمیمی هم که در مورد دلار گرفتند یک تصمیم امنیتی است نه اقتصادی. این تصمیم از منظر اقتصادی غلط است اما از منظر امنیتی درست است. چرا؟ برخی از دوستان مدعی لیبرالیسم و طرفداری از بازار آزاد در نشریات خود تحلیل بسیار نادرستی که از ابتدای بحران تا کنون ارائه می‌دهند این است که در اثر سیاست‌های نادرست اقتصادی دولت ، قیمت ارز بالا رفته است. این حرف بیش از این که غلط باشد، دروغ است و یک موضع رذیلانه است زیرا این دوستان می‌دانند که این طور نیست. در طول دوران دولت آقای روحانی، اولا نرخ تورم که اصلی ترین ضرورت تغییر قیمت ارز است به شدت کاهش پیدا کرده، ثانیا دولت هم پا با نرخ با نرخ تورم در طول 5 سال گذشته به تدریج نرخ دلار را اصلاح کرده است. در طول عمر دولت روحانی قیمت دلار سالانه به اندازه نرخ تورم رشد کرد و سرکوب نشد. یعنی این تئوری‌هایی که مطرح می‌شود اصلا در این مورد کاربرد ندارد.

من معتقدم اتفاقی که از اواخر دی ماه 1396 به این طرف در بازار ارز افتاده است  ادامه همان توطئه ناآرامی‌های دی ماه 96 است. باید توجه کرد آشفتگی بازار ارز یک موضوع سیاسی داخلی و بین‌المللی است. جنبه بین المللی آن این است که دولت دونالد ترامپ دارد حلقه محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی را تنگ تر و تنگ تر می‌کند و همه گله من از نظام جمهوری اسلامی این است که همه شواهد نشان می‌دهد نظام در مقابله با آمریکا نه جدی است و نه صادق. اگر جمهوری اسلامی در مقابله با آمریکا جدی و صادق باشد این بار باید بتوانیم پوزه آمریکا را به خاک بمالیم. من با یک میلیمتر عقب نشینی جمهوری اسلامی در برابر باج خواهی دولت جدید آمریکا موافق نیستم. باید به شدت با باج خواهی دولت جدید آمریکا برخورد شود. با قدرت هم باید برخورد شود.

این بار ما برای ایستادگی در مقابل آمریکا از چند ویژگی برخورداریم که در تحریم‌های سال 2011 و 2012 نداشتیم. اول این که دیگر دولت احمدی‌نژاد بر سر کار نیست. ان دولت، دولت حسن روحانی است. دولت روحانی برخلاف دولت احمدی نژاد، منافع همسو با آمریکا برای تشدید تحریم‌ها ندارد. در نتیجه با مسائل بسیار عاقلانه برخورد می‌کند و اجازه نمی‌دهد میان قدرت‌های جهانی اجماعی علیه ایران شکل بگیرد. در حالی که احمدی‌نژاد با انقلابی نمایی موجب شد علیه ایران میان قدرت‌های جهانی اجماع شکل بگیرد. ما این بار اجازه نخواهیم این اجماع جهانی شکل بگیرد. اجماعی در کار نخواهد بود.

دوم این که در سطح بین المللی یک جنگ سرد جدید شکل گرفته است که روسیه و چین و حتی اتحادیه اروپا از محورهای اصلی آن هستند و همه اینها در کمک به ایران و ایستادن در مقابل آمریکا، منافع دارند. در نتیجه ما می‌توانیم در مقابل آمریکا مقاومت کنیم. من از سال 1374 به این طرف یک حرف را دائم تکرار می‌کنم و به شدت به آن معتقدم. من اطمینان دقیق دارم که اقتصاد ایران اساسا تحریم ناپذیر است. ما هر مشکلی داریم مشکل داخلی و ناشی از سوء مدیریت است. من معتقد نیستم که تحریم‌ها می تواند تاثیر مهم و تعیین کننده بر اقتصاد ایران داشته باشد.

از جنبه سیاست داخلی آن گروه‌هایی که در درون نظام جمهوری اسلامی به دنبال رقابت برای رسیدن به سطوح عالی نظام هستند، یا دنبال رقابت برای تسویه حساب سیاسی هستند مثل آقای احمدی نژاد، یا دنبال تضعیف دولت هستند مثل بخش‌هایی از قدرت که در شهر مشهد تشکیلاتی  دارند. مجموعه این گروه‌های داخلی در زمین زدن دولت روحانی، منافع کاملا جدی دارند. در هشت سال بین سال‌های 84 تا 92 نیز این گروه‌ها چنان منابع ارزی و ریالی هنگفت و شگفت‌آوری برای خود دست و پا کردند که اگر بخواهند می‌توانند در بازار ارز تلاطم ایجاد کنند. تلاطم کنونی در قیمت دلار ادامه فتنه 96 است. شاهد ادعای من آقای ولی الله سیف است که من در همان روزهای فتنه دی ماه 96 من به ایشان تاکید کردم که بحران بعدی دولت در قیمت دلار خواهد بود. آقای سیف می‌تواند بر این ادعای من صحه بگذارد. من در همان روزهای ناآرام دی ماه 96  به سایر مسئولان ارشد دولتی هم هشدار داده بودم که بحران بعدی دولت ، قیمت دلار است.

بنا بر این به نظر من مسئله اصلا اقتصادی نیست. مسئله کاملا سیاسی است. سیاسی از این جهت که گروه‌هایی داخل می‌خواهند بازار ارز را متلاطم کنند. از این تلاطم در بازار ارز هم منافع اقتصادی دارند و هم منافع سیاسی. منافع سیاسی‌ شان در واقع متزلزل کردن دولت آقای روحانی است. دولت آقای روحانی هم در بیان این حقیقت، لکنت زبان دارد. آقای حسام‌الدین آشنا در روزهای اخیر مواردی را به زبان یعجوج و معجوع و غیرقابل فهم برای عموم مردم ، بیان کرده است ولی واقعیت پوست کنده همین است که عرض کردم. مشکل دلار یک وجه بین‌‌المللی هم دارد و آن این است که جلوی ورود دلار به ایران تا حد زیادی گرفته شده است. منظور از ورود دلار هم عمدتا دلار به صورت اسکناس است. ما الان مشکل گشایش ال سی نداریم. حرف چند وقت پیش حسن روحانی مبنی بر این که درآمد ارزی ایران بیش از مصارف ارزی است، کاملا درست است. در سال گذشته حدود 20 میلیارد دلار مازاد درآمد ارزی داشتیم که عدد قابل توجهی است. اما دشمنان خارجی نظام جمهوری اسلامی می‌خواهند با مختل کردن ورود اسکناس دلار به کشور ، بازار ارز را بهم بریزند در حالی که سهم اسکناس دلار در کل مصرف ارزی ایران 3 الی 4 درصد بیشتر نیست ولی با همین 3 الی 4 درصد می‌خواهند کل اقتصاد را ملتهب کنند، موفق هم شدند. چرا؟ چون یک گروهی هم در داخل کمک‌ شان کردند. در عین حال بی تصمیمی دولت و حاکمیت هم به این موضوع دامن زد.

مواردی که مطرح کردید در واقع توصیف وضعیت موجود بود. آیا تصور می‌کنید راه‌حلی که دولت برای مقابله با مشکلات داخلی و خارجی از طریق دلار تک نرخی و 4200 تومانی انتخاب کرده ، موثر ثمر خواهد بود؟

ببینید اگر کسی الان برای گشایش ال سی به بانک مرکزی مراجعه کند هیچ مشکلی وجود ندارد و بانک مرکزی با این قیمت سود هم می‌کند. 4200 برای بانک مرکزی عدد بسیار خوبی است و قیمت کالاهای وارداتی را ثابت نگه می دارد. ضمن آن که من هشدار بدهم اغراق در مورد گران شدن قیمت دلار و تاثیر آن در بهم ریختن کل اقتصاد ایران، یک حرف نادرست و غیرعلمی است. سهم کل واردات در اقتصاد ایران زیر 8 درصد جی دی پی ایران است.

مسئله این است که ما با نظم بین‌المللی موجود وارد مرحله‌ای از درگیری شدیم که دیگر دو دلی و رودربایستی با ملت  جواب نمی دهد. ما در حالی که روی ورودی دلار کنترل چندانی نداریم، راه حل بنیادین این است که روی خروجی دلار و مصرف دلار کنترل داشته باشیم. واقعیت این است که مصرف ارزی ایران فقط در حوزه مسافرت‌های خارجی بین 15 تا 20 میلیارد دلار است. در سال 1396 حدود 11 میلیون ایرانی به خارج سفر کردند که اگر سفرهای زیارتی و کاری را از آن کسر کنیم حدود 7 میلیون نفر فقط برای سفرهای تفریحی به کشورهای خارجی و عمدتا همسایه رفتند. این 7 میلیون نفر بیش از 14 میلیارد دلار مصرف ارزی داشتند. خب این مصرف ارزی در بخش سفر با درگیری کشور با آمریکا همخوان نیست و باید کنترل شود.

قاطبه ملت و تمام اصلاح طلبان با بی ثباتی کشور مخالفند

خوب شاید بخشی از مردم بگویند چرا ما باید هزینه سیاست خارجی کنونی را بدهیم و چرا باید به دلیل درگیری با آمریکا هزینه سفر به خارج کشور افزایش پیدا کند؟

ایستادگی ما در مقابل آمریکا کاملا موجه است. ما در توافق هسته‌ای موسوم به برجام ، شرافتمندانه‌ترین امتیازهایی که ممکن بود را دادیم و شرافمندانه‌‌ترین امتیازهایی که می‌توانستیم بگیریم را دریافت کردیم. در ضمن این توافق را کاملا اجرا کردیم. این را ما نمی‌گوییم، تمام دنیا اذعان دارد. ملت آمریکا به هر دلیلی تصمیم گرفت یک آقای مو زردی را به عنوان رییس جمهور بر سر کار بیاورد. چرا باید ملت ایران و برجام قربانی این تصمیم ملت آمریکا شود؟ من به عنوان یک ایرانی با عدم ایستادگی در مقابل این تصمیم آمریکایی‌ها مخالفم. من به عنوان اصلاح طلب مخالف کوچک‌ترین کوتاه آمدنی در مقابل دولت ایالات متحده آمریکا هستم. من معتقدم ما باید در برابر تصمیم دولت آمریکا مبنی بر خروج از برجام، محکم ایستادگی کنیم. اگر در داخل کشور وفاق ملی ایجاد کنیم، اگر وحدت ایجاد کنیم، اگر با مردم صادق و شفاف صحبت کنیم و اگر خودمان در داخل کشور به فساد و بی تصمیمی دامن نزنیم  مقابله با آمریکا کاملا قابل مدیریت کردن است و مردم هم همراهی می‌کنند. این نبرد مهمی خواهد بود و به نظر من، ایران قطعا از آن سربلند بیرون خواهد آمد. زیرا در حال حاضر یک دولت مردمی بر سر کار است. از سوی دیگر اصلاح‌طلبان و قاطبه ملت با هر گونه تشنج و ایجاد بی ثباتی در داخل به شدت مخالف هستند. شما یک اصلاح طلب که حتی در خارج از کشور زندگی می‌کند را پیدا نمی‌کنید که از شورش‌های دی ماه 96 حمایت کرده باشد. قاطبه ملت ایران هم با تشنج و بی ثباتی کشور مخالف است.

رضا پهلوی حداکثر می‌تواند سازمان توزیع آرد را اداره کند

اپوزیسیون خارج کشور چطور؟ توان تاثیر گذاری آنان در داخل و ایجاد تظاهرات در کشور چگونه است؟

به نظر من اپوزیسیون تاثیری ندارد. اگر منظور از اپوزیسیون مریم رجوی است به نظر من طرفداران این افراد در داخل به 10 هزار نفر هم نمی‌رسند.

افراد دیگری مانند رضا پهلوی چطور؟

من همیشه گفته‌ام رضا پهلوی با کل افرادی که در سیستم و دفتر خود دارد حداکثر قادر خواهد بود سازمان توزیع آرد ایران را اداره کند که البته آن را هم مطمئن نیستم. وی اصلا توانایی انجام کارهای بزرگ‌ تر را ندارد.

 

در مقابل آمریکا باید ید واحده باشیم

تصور می‌کنید سیاست ارزی اخیر دولت بتواند جلوی تنش و بی ثباتی در کشور را بگیرد؟

ما الان درگیر یک جنگ سیاسی و امنیتی هستیم. این یک موضوع اقتصادی نیست. توصیه‌ای که من به آقای روحانی می‌توانم بکنم این است که نرخ رسمی دلار را از 4 هزار و 200 تومان به 4 هزار و 800 الی 900 تومان برسانیم به این دلیل که تلاطم‌های روانی 22 اردیبهشت و اعلام خروج ترامپ از برجام را از همین الان پوشش دهیم. نکته دیگر هم این است که با غیرقانونی اعلام کردن بازار آزاد ارز ، جز این که مردم را با دستگاه‌های امنیتی و انتطامی درگیر کنیم، حاصل دیگری ندارد. در حالی که اگر دلار در بازار آزاد گران بشود ولی تمام نیازهای ال سی کشور را با قیمت رسمی اعلام شده ، پوشش بدهیم مشکلی به وجود نمی‌آید. مشکل ما الان این است که ورود دلار به صورت اسکناس به کشور سخت شده است. اگر بتوانیم از سفرهای تفریحی به خارج کشور ، دو الی سه میلیون نفر بکاهیم ، بسیاری از مشکلات ما خود به خود حل می‌شود و تلاطم بازار از بین می‌رود. در ماه‌های ژانویه و فوریه 2018 میلادی 350 هزار ایرانی به ترکیه مسافرت کردند که بزرگ ترین موج مسافرت یک ملت به ترکیه بوده. در حالی که ژانویه و فوریه اصلا ماه مسافرت در ایران نیست و ایرانی‌ها طبق آمار دولت ترکیه ، به صورت سرانه نفری 400 دلار بیشتر از گردشگران سایر کشورها در ترکیه خرج می‌کنند. چرا؟ چون در کنار سفر مقادیر قابل توجهی کالا هم خریداری می‌کنند. خب این مسئله در کنار مشکلات اقتصادی با جهت‌گیری سیاسی کشور هم همخوان نیست.

من معتقدم ما در مقابل زیاده خواهی دولت ایالات متحده آمریکا به عنوان یک ملت واحد و یک ید واحد ، بایستیم و مسئولیت ایجاد این یده واحده هم با حاکمیت است نه با مردم. مردم هر گاه به صورت صادقانه به سوی‌شان دست دوستی دراز شده این دست را فشرده‌اند. این مسئله را در انتخابات‌های سال 92 ، 94 و 96 نشان دادند. اصلاح طلبان و  ملت آماده همکاری با حکومت هستند. اما نه این که وقتی دولت آقای روحانی می خواهد یک اصلاح مالیاتی منطقی در مورد برخی نهادهایی که مالیات نمی‌دهند انجام دهد یا این که در سند بودجه ، میزان بودجه برخی نهادهای را شفاف اعلام می‌کند یا این که وقتی موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز در شهرهایی مانند مشهد و غیره را ساماندهی می‌کند، نیروهای مخالف دولت بیایند و از مشهد، فتنه 96 را علیه دولت روحانی راه بیندازند. من منکر حضور بخش‌های از مردم در این فتنه نیستم ، قطعا همه متعرضان آدم مخالفان دولت نبودند و شهروند عادی و معترض بودند اما افراد موثر و سلسله جنبان فتنه 96 در مشهد بودند. نشانه این ادعای من این است که به محض این که مردم فهمیدند این یک توطئه است ، عقب کشیدند. ملت علاقه‌ای به تشنج و بی‌ثباتی ندارند.

من باز هم تاکید می‌کنم ریشه همه مشکلات و نا به سامانی‌ها و تنش‌ها در داخل کشور است. در داخل کشور است که فتنه 96 ایجاد می‌شود چون می‌بیند دولت روحانی در حال اصلاحات مالیاتی، بودجه‌ای، بانکی و تعطیل کردن موسسات مالی غیر مجاز است.

در حال حاضر هم فتنه دلار، فتنه مخالفان داخلی دولت در همسویی با دشمنان ایران و نظام جمهوری اسلامی است. از این رو من معتقدم اصلا نباید مشکل دلار را از بعد اقتصادی تحلیل کنیم. این یک مسئله سیاسی است و پری شب هم آقای روحانی در خصوص قیمت دلار در واقع یک تصمیم امنیتی گرفت.

گفته می‌شود بخشی از مشکل ورود دلار به کشور ناشی از محدودیت‌های شدید دولت امارات پس از پرتاب موشک انصارالله یمن به سوی امارات می‌باشد که کانال ورود دلار به کشور از طریق دبی بسته شد زیرا امارات در این خصوص ایران را  مسئول دانست. تحلیل شما از تاثیر سیاست‌های منطقه‌ای بر وضعیت اقتصادی چیست؟

به نظر من این مسئله هم در چارچوب مشکلات و منازعه ایران و آمریکا قابل تحلیل است. من معتقدم یک جنگ سرد جدید در دنیا شکل گرفته که دونالد ترامپ در واقع در مسئول اداره کردن این جنگ سرد جدید است. این مسئله جدیدی هم نیست و حرکت دنیا به سوی این جنگ سرد از مدتها قبل، پیش بینی می‌شد.

بازارهای داخلی اشباع شده، باید به سمت صادرات برویم

آیا بخشی از سیاست منطقه‌ای ایران و تنش با کشورهای همسایه ، بازی کردن در زمین آمریکا نیست؟ آیا در همین جنگ سردی که می‌گویید خودمان در حال هل دادن برخی کشورهای همسایه به دامن ایالات متحده آمریکا نیستیم؟

برخی از اقدامات منطقه‌ای ایران به لحاظ  ژئوپلتیک توجیهات و دلایل درستی دارد ولی به به لحاظ تاکتیکی و سیاسی ، اگر جمهوری اسلامی ایران ، تضادهای خارجی خودش را به اصلی و فرعی تقسیم کند آن وقت می‌تواند این تضادها را بهتر مدیریت کند. مثلا ما باید در سطح منطقه‌ای تا جای ممکن به دنبال تنش زدایی باشیم تا در سطح بین المللی بتوانیم با آمریکا که دشمن اصلی است، مقابله کنیم. باید توجه داشته باشیم که هدف اصلی دولت ایالات متحده آمریکا تحت رهبری ترامپ ، مسائل اقتصادی است. در مسائل اقتصادی هم هدف اصلی اش، مقابله با چین است و سپس اروپا. ما باید از این شکاف بین المللی استفاده کنیم و مواضع خودمان را محکم کنیم. باید به سوی اتحادیه اروپا، به سمت همسایگان مان و به سمت روسیه و چین گام برداریم. به لحاظ فنی اقتصاد ایران به حدی از اشباع رسیده که در داخل امکان مصرف محصولات و تولیدات وجود نداریم. بازارهای داخلی در بسیاری از زمینه‌ها اشباع شده  و ناچار به صادرات هستیم. الان تولید کاشی ، سیمان، مسکن و بسیاری کالاهای دیگر به قصد فروش در بازارهای داخلی، ممکن نیست و اشباع شده است.  این اشباع دو دلیل دارد. یک دلیل، افزایش شدید ظرفیت‌های تولیدی بعد از انقلاب است. عامل دوم هم کاهش شدید قدرت خرید طبقه کارگر و محروم ایران است. البته دولت برای اصلاح آن در حال تلاش است. امسال آقای روحانی در افزایش دستمزد نسبت به تورم، رکورد زد. افزایش دستمزد 10 درصد بیش از نرخ تورم تعیین شد که کاملا قابل توجه است.

اما در مجموع به 2 دلیلی که گفتم بازار داخل کشور اشباع شده است و باید بتوانیم کالاهای تولید داخل را صادر کنیم وگرنه اشباعی که الان در ایران وجود دارد حل نمی‌شود و ایجاد مشکل می‌کند. این صادرات هم باید به تمام کشورهای همسایه در شمال، جنوب، شرق و غرب ایران و همین طور کشورهای دورتر باشد. این موضوع در قالب سیاست خارجی و منطقه ای باید به صورت جدی پیگیری شود.

تنش زدایی در خاورمیانه برای ما منافع سیاسی و اقتصادی دارد

آیا با توجه به وضعیت کنونی سیاست خارجی، امکان صادرات به کشورهای همسایه و منطقه وجود دارد؟

هدف گذاری برای صادرات را مقام معظم رهبری در فرمان 24 ماده‌ای اقتصاد مقاومتی ، مشخص کرده و آن را به سیاست نظام تبدیل کردند. ایشان تاکید کردند اقتصاد مقاومتی، اقتصادی درون‌زا و برون گرا است. اقتصاد درون‌زا و برون گرا قطعا دیپلماسی و سیاست خارجی متناسب با خود را می‌طلبد. به همین دلیل من همیشه تاکید می‌کنم که تنش زدایی در خاورمیانه برای ما هم منافع اقتصادی دارد و هم منافع سیاسی. البته تاکید می‌کنم که ماجرای سوریه متفاوت است. تا زمانی که یک دولت رادیکال در آمریکا هست که قصد دارد ایران را بی ثبات کند ، جمهوری اسلامی چاره‌ای ندارد که در سوریه جلوی آن را بگیرد. البته الان در سوریه هم ما به ناچار در حال واگذار کردن نقش مان به روسیه هستیم زیرا هزینه‌های آن بالا بود و به دلیل ضعف‌های اقتصادی به تنهایی نمی‌توانستیم از دولت اسد حامیت کنیم.

در صورت نقض برجام، توانایی ایستادگی در مقابل آمریکا را داریم

در پایان پرسش من این است که در صورت اعلام خروج آمریکا از توافق برجام در تاریخ 22 اردیبهشت ماه امسال، آیا اقتصاد ایران توانایی ایستادگی در مقابل فشارهایی که ایجاد می‌شود را داراست؟

من در مجموع معتقدم به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و بین المللی ما کاملا توانایی مقابله با این تصمیم آمریکا را دارا هستیم و باور دارم که باید محکم ایستادگی کنیم. ما باید علت نزاع را برای ملت خودمان به درستی و به صورت واضح توضیح بدهیم. این که آمریکا مانند تجربه لیبی جز به عقب نشینی و ذلت کامل ایران ، رضایت نمی‌دهد و نمی‌توانیم و نباید اجازه بدهیم که این اتفاق رخ دهد. ایران در چارچوب برجام ، حداکثر همکاری که ممکن بود انجام شود را انجام داده‌ است. هنوز هم در حال ادامه این همکاری حداکثری هستیم و قطعا باید در مقابل زیاده خواهی آمریکا ایستاد. پیروزی در این مسیر فقط با مدیریت درست، ممکن است. من به عنوان مشاوره به دولت عرض می‌کنم بهتر است به جای قیمت 4 هزار و 200 تومان برای دلار ، قیمت آن را اندکی بالاتر تعیین شود، همچنین مصارف غیر ضروری و از جمله مسافرت به خارج از پرداخت ارز با قیمت رسمی، خارج شود و از سوی دیگر ، دو نرخی بودن قیمت دلار که قطعا اتفاق خواهد افتاد ، مشروع و قانونی به شمار بیاید. نه این که پلیس از صبح تا شب در حال درگیری با بازار آزاد ارز باشد. 

موضوعات :
در همین رابطه