رادیو مجازی اتاق ایران - 6 آذر 1403

یک کارشناس رمز ارز و بلک‌چِین

تکنولوژی بلاک‌چین نگرانی سوئیفت را برطرف می‌کند

به گفته امامی، کارشناس رمز ارز و بلک‌چِین می‌توان از تکنولوژی بلاکچین برای ایجاد سامانه انتقال اطلاعات بین بانکی نظیر سوئیفت بین بانک‌های ایران و سایر کشورها نظیر چین، روسیه و ... بهره برد.

16 مرداد 1397
کد خبر : 14747
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

 

با شروع تحریم‌های اقتصادی امریکا علیه ایران، راهکارهای مختلفی برای کاهش تاثیرات آن از سوی برخی از کارشناسان ارائه می‌شود. یکی از این راهکارها استفاده از رمزارزها برای دور زدن تحریم‌ها و تسهیل تجارت است. امیر عباس امامی کارشناس حوزهٔ رمز ارز می‌گوید: به نظر می‌رسد در آینده پیمان‌های پولی منطقه‌ای با استفاده از یک رمزارز مرتبط با آن پیمان عملیاتی شود، در این خصوص هر چه کشورهای بیشتری رمزارز مورد توافق را به رسمیت بشناسند کارایی پیمان پولی بالاتر خواهد رفت.

امیر عباس امامی گفت: می‌توان از تکنولوژی بلاکچین برای ایجاد سامانه انتقال اطلاعات بین بانکی نظیر سوئیفت بین بانک‌های ایران و سایر کشورها نظیر چین، روسیه و ... بهره برد، بلاکچین این ویژگی را برای سامانه مذکور فراهم می‌کند که کشورها بدون آنکه نگران تحریم از طرف سوئیفت یا هر مرکز تبادل اطلاعات مالی بین بانکی باشند یا حتی نگران شنود اطلاعاتشان از طریق شخص سومی (نظیر ایالات متحده) باشند، از این سیستم استفاده کنند.

 

وضعیت رمزارزها در جهان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 شاید مهمترین آماری که در ابتدا باید به آن توجه کنیم ارزش کل بازار رمزارزها است. بر اساس آمار سایت coinmarketcap ارزش کل این بازار در تاریخ امروز چیزی در حدود 260 میلیارد دلار است. یعنی تقریباً یک چهارم ارزش شرکت اپل! بالاترین ارزش بازار هم مربوط به ژانویه امسال است که ارزش کل بازار به بیش از 800 میلیارد رسیده بود. اما آمار مهم دیگر، ارزش معاملات روزانه تمام رمز ارزها است.

در اینجا یک نکته فنی وجود دارد. معاملات رمزارزها عملاً در دو فضا انجام می‌شود. یک سری معاملات در شبکه اصلی رمرزارزها صورت می‌گیرد، به این معنی که مثلاً فرستنده و گیرنده بیت‌کوین هر دو از طریق شبکه بیت‌کوین اقدام به ارسال و دریافت بیت‌کوین می‌کنند و تراکنش در بلاکچین بیت‌کوین ثبت می‌شود. اما نوع دوم که اتفاقاً حجم بسیار بالاتری دارد معاملاتی است که درون اکسچنج‌ها انجام می‌شود. در این حالت، عملاً هیچ کدام از معاملات، در شبکه اصلی ثبت نمی‌شود و مقادیر صرفاً در دفاتر حساب اکسچنج مربوطه جابه‌جا می‌شود و تنها زمانی که فرد، درخواست خروج دارایی خود از اکسچنج را داشته باشد، رمزارز مورد نظر به حساب فرد در شبکه اصلی منتقل می‌گردد.

در حال حاضر حجم معاملات روزانه روی شبکه بیت‌کوین چیزی در حدود یک میلیارد دلار است. ارزش معاملات روی شبکه اتریوم نیز در حدود 800 میلیون دلار است. با این حال ارقام معاملات در اکسچنج ها بسیار بالاتر است. به طوری که ارزش روزانه معاملات کل رمزارزها طی روزهای اخیر چیزی در حدود  12 میلیارد دلار بوده است که بیت‌کوین با سهم حدود 50 درصدی و اتریوم با سهم حدود 15 درصدی بیشترین سهم از معاملات صورت گرفته در اکسچنج‌ها را داشته‌اند.

بنابراین جمع کل معاملات روزانه به سختی به 15 میلیارد دلار می‌رسد. همان‌طور که می‌بینید این بازار حتی در مقیاس جهانی خیلی بزرگ نیست. برای مقایسه توجه کنید حجم معاملات روزانه بازار فارکس بیش از 5000 میلیارد دلار است.  ارزش معاملات روزانه بازار بورس نیویورک هم در حدود 50 میلیارد دلار است. کل دلار در جریان هم 1670 میلیارد دلار است. این توضیحات البته به معنی بی اهمیت بودن یا کوچک ماندن این بازار نیست، صرفاً هدف شناخت ابعاد این بازار در مقیاس جهانی است.

وضعیت این بازار در ایران چگونه است؟

اما اگر بخواهیم در خصوص وضعیت رمزارزها در ایران صحبت کنیم عملاً هیچ آماری دقیقی وجود ندارد. صحبت‌های مختلفی از پانصد میلیون تا دو نیم میلیارد دلار برای رقم سرمایه‌گذاری ایرانیان در رمزارزها مطرح است که تماماً گمانه‌زنی است. به نظر بنده حتی عدد 500 میلیون دلار عدد بسیار بالا و دور از ذهنی است. البته باید بین ارزش رمزارزهایی که در اختیار ایرانیان است با میزان پولی که برای خریدشان صرف کرده‌اند تفاوت قائل شد. یعنی ممکن است فردی مثلاً 100 بیت‌کوین زمانی که قیمت آن 100 دلار بوده خریده باشد که به معنی خروج ارزی به میزان 10 هزار دلار است ولی ارزش این 100 بیت‌کوین امروز 750 هزار دلار است. همچنین بخش مهمی از ذخیره رمزارز کشور مربوط به کسانی است که از طریق استخرج اقدام به کسب رمزارزها کرده‌اند. در این حالت خروج ارز این افراد عملاً برای خرید تجهیزات استخراج بوده است.

اگر طبق برآورد برخی دوستان، بپذیریم میزان بیت‌کوین بلوکه شده ایرانی‌ها در اکسچنج‌های بین المللی به دلیل تحریم، حدود 500 بیت‌کوین است و فرض کنیم ارزش بیت‌کوینی کل دارایی‌های رمزارزی ایرانیان حتی صد برابر این رقم! یعنی 50 هزار بیت‌کوین است، این دارایی امروز تنها حدود 350 میلیون دلار ارزش دارد. این شاید بالاترین برآورد ممکن در این خصوص باشد، بنابراین طرح این مسئله که دو و نیم میلیارد دلار ارز از کشور برای خرید رمزارزها خارج شده است بسیار دور از ذهن است و شاید تنها کارکرد مثبت آن جلب توجه سیاست‌گذاران برای توجه جدی‌تر و ایجاد بسترهای قانونی و زیرساختی توسعه این پدیده تحول‌آفرین باشد. به هر حال واقعیت این است که عملاً هیچ آمار دقیقی در این خصوص در کشور وجود ندارد و جای خالی یک تحقیق میدانی علمی در این حوزه خالی است.

استفاده‌کنندگان از ارز را به چند دسته می‌توان تقسیم‌بندی کرد؟

ببینید به طور کلی می‌توانیم افرادی که در کشور درگیر این مسئله هستند را مثل سایر نقاط جهان به پنج دسته تقسیم کنیم. دسته اول معامله کننده‌های حرفه‌ای (تریدرها) هستند که به قصد نوسان‌گیری اقدام به انجام معاملات روزانه می‌کنند، دسته دوم سرمایه‌گذاران بلندمدت هستند، یعنی کسانی که این رمزارزها را به امید افزایش قیمت خریده و برای یک افق بلندمدت نگهداری می‌کنند، دسته بعدی ماینرها یعنی کسانی که با استفاده از مزیت قیمت انرژی در کشور به استخراج رمزارزهای مختلف مشغولند می‌باشند و اتفاقاً افزایش نرخ ارز به اقتصادی‌تر شدن کارشان کمک هم کرده است، دسته چهارم کسانی هستند که در حال کار روی پروژه‌های مبتنی بر بلاکچین و احیاناً ایجاد رمزارزهای جدید هستند و دسته پنجم افرادی که برای مصارف شخص مثل خریدهای بین المللی و به ندرت داخلی اقدام به خرید این رمزارزها می‌کنند. طبیعتاً هم‌پوشانی بالایی بین این پنج دسته وجود دارد و ممکن است یک فرد حتی در تمامی دسته‌ها حضور داشته باشد.

به نظر شما جامعه ما استفاده از رمزارزها را پذیرفته است؟

 قبل از پرداخت به این مسئله که در جامعه ما چقدر رمزارزها پذیرفته شده‌اند و میزان آگاهی افراد در این خصوص چقدر است، به بررسی‌های جهانی این حوزه توجه کنیم. نتایج یک نظر سنجی جهانی که توسط موسسه تحقیقاتی دالیا (Dalia) انجام شده و شامل 29 هزار نفر در 8 کشور ایالات متحده، بریتانیا، آلمان، برزیل، ژاپن، کره جنوبی، هند و چین به عنوان کشورهایی که بیشترین معاملات رمزارزی را دارند می‌شود نشان داد که به طور میانگین عنوان بیت‌کوین یا کریپتوکارنسی به گوش 75 درصد افراد خورده است، هر چند تقریباً 50 درصد از افراد اطلاعات اولیه‌ای از آن داشتند. در این بین 4 درصد از پرسش شوندگان اعلام کرده‌اند در شش ماه آینده قصد خرید یک رمزارز را دارند. جذاب‌ترین نتیجه این نظرسنجی این بود که تقریباً 7 درصد از مخاطبان اعلام کرده بودند که دارایی رمزارزی دارند که ژاپن با 11 درصد بالاترین و چین با 3 درصد کمترین میزان را به خود اختصاص داده بودند.

حال اگر با اغماض بپذیریم این رقم در ایران مشابه چین یعنی حدود 3 درصد است می‌توان گفت جمعیتی در حدود 250 هزار نفر در ایران نیز رمزارز دارند. این تقریب البته مناقشه برانگیز است ولی حداقل ما را از برآوردهای بالای چند میلیونی یا برآوردهای پایین چند هزاری برحذر می‌دارد. من فکر می‌کنم هنوز جامعه ایران، مشابه سایر جوامع راه طولانی‌ای برای درک و پذیرش این پدیده جدید دارد. گرچه با توسعه تکنولوژی و ابزارهای اطلاع رسانی جمعی نظیر شبکه‌های اجتماعی بعضاً راه‌های طولانی در زمان کوتاهی طی شده است. آنچه مسلم است زندگی ما در 5 یا 10 سال آینده ممزوج با رمزارزهای مختلف خواهد بود و از این موضوع گریزی نیست. دقیقاً مشابه همان چیزی که ده سال پیش کارشناسان در خصوص نقش تلفن همراه در زندگی روزمره‌مان پیش بینی می‌کردند.

در این میان واکنش حکومت‌ها در استفاده از رمزارزها چه بوده؟

اساساً حکومت‌ها در همه دنیا در پذیرش پدیده‌های جدید، پشت ملت‌های خود حرکت می‌کنند و بهترین و چابک‌ترین حکومت‌ها، آن‌هایی هستند که کمترین فاصله را با مردم خود دارند. این مسئله خصوصاً در موضوعات تکنولوژیک که ابعاد و پیامدهای آن حتی برای افراد درگیر در آن موضوع هم ناشناخته است برجسته‌تر است. لذا طبیعی است که حکومت‌ها در ابتدا با دیده تردید به این پدیده نگاه کنند و بعضاً حتی در بسیاری از کشورها به ممنوع و محدودکردن آن اقدام کنند.

علاوه بر این موارد، توجه کنید که رمزارزها با توجه به کارکردی که دارند، به نوعی انحصار حکومت‌ها را بر انتشار پول مورد تهدید قرار داده‌اند و این مسئله موضوع کم‌اهمیتی نیست. بانک‌های مرکزی در دنیا به عنوان متولی طراحی و اجرای سیاست‌های پولی نقش بسیار مهمی در ایجاد ثبات و در برخی کشورها بی‌ثباتی! اقتصادی بر عهده دارند و طبیعتاً تمایلی به تقسیم این قدرت با دیگران ندارند. حال اگر به موارد فوق بحث سهولت اقدامات مجرمانه و پولشویی با رمزارزها را اضافه کنید بهانه خوبی در اختیار حکومت‌ها قرار داده‌اید که به مبارزه جدی با این پدیده بپردازند.

با این حال قدرت تکنولوژی آنقدر زیاد است که حکومت‌ها چاره‌ای جز پذیرش این پدیده نداشته باشند. لذا دولت‌های پیشرو و هوشمند سعی کرده‌اند با رگولاتوری و ایجاد چارچوب‌های قانونی و حقوقی برای این پدیده، اثرات مجرمانه و منفی آن را به حداقل برسانند و از جنبه‌های مثبت آن حداکثر بهره را ببرند.

در این بین کشور ما نیز از این رویه مستثنی نبوده است به طوری که در مراحل اولیه به دلیل کوچک بودن و ناشناخته‌بودن موضوع توجه خاصی از مراکز سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری به رمزارزها صورت نگرفت و صرفاً چند گزارش حداقلی در مراکز پژوهشی‌ای نظیر مرکز پژوهش‌های مجلس تهیه و منتشر شد. در مرحله بعد با رسانه‌ای شدن موضوع که ناشی از افزایش قیمت شدید رمزارزها بود موضوع بیشتر در کانون توجه قرار گرفت.

در این مرحله با توجه به ویژگی ناشناسی و غیرمتمرکز بودن رمزارزها و امکان استفاده از آنها در مقولات مجرمانه و پولشویی و با توجه به الزامات بین‌المللی ناشی از تمایل کشور به رعایت دستورالعمل‌های نهادهایی نظیر FATF، رسماً خرید و فروش و معامله با رمزارزها غیرقانونی اعلام شد. گرچه بعداً اعلام شد این ممنوعیت تا زمان تدوین قوانین مربوطه خواهد بود و رویکرد حاکمیت ممنوعیت دائم نیست.

در مرحله بعد عزم حاکمیت برای ورود به این حوزه و استفاده از پتانسیل‌های آن برای کشور جدی‌تر شد، در این مرحله خوش‌بختانه با شناخت مناسب برخی مسئولین، وزرا و تلاش قابل تقدیر جامعه فعالان بخش خصوصی این حوزه، بحث به موضوعی فراتر از رمزارزها ارتقاء پیدا کرد و تکنولوژی بلاکچین یا اگر بخواهیم دقیق‌تر بیان کنیم تکنولوژی دفاترکل توزیع شده مطرح شد که گام بسیار مهم و قابل توجهی در این زمینه به حساب می‌آمد.

در مرحله بعدی نیز که به زعم من در ابتدای آن هستیم حاکمیت با ورود عملی از طریق تولید محصولاتی مبتنی بر تکنولوژی بلاکچین در حوزه رمزارزها نظیر رمزارز ریال پایه، عملاً پدیده کریپتوکارنسی ها را به رسمیت شناخته است. اخیراً هم بانک مرکزی اعلام کرده ضوابط مرتبط با ارزهای دیجیتال و رمزارزها را تا پایان شهریور منتشر خواهد کرد که امیدوارم ضوابطی مترقی و توسعه محور در این خصوص باشد.

اخیراً استفاده از رمزارزها را راهی برای کاهش تحریم‌ها می‌دانند، این اتفاق چگونه صورت می‌گیرد؟

 در بحث تحریم‌ها جواب کوتاه بنده این است که علی‌الحساب کمک خاصی نخواهد کرد. توضیح اینکه اساساً مشکل تحریمی ما به دو بخش تقسیم می‌شود، بخش اول موضوع انتقال پول است و بخش دوم موضوع ممنوعیت معامله کالاهایی خاص یا با افرادی خاص.

در خصوص بخش اول فرض کنید شما یک معامله دلاری انجام داده‌اید و قصد دارید از طریق نظام بانکی بین‌المللی وجه معامله خود را منتقل کنید. طبق قوانین ایالات متحده، هرگونه تسویه دلاری در نظام بانکی این کشور نیازمند مجوز از فدرال رزرو آمریکا است. بنابراین اساساً ما به دلیل تحریم دلاری، امکان معامله و نقل و انتقالات دلاری که محل تسویه آن در ایالات متحده باشد را نداریم. در واقع تا قبل از سال 2008 امکان انجام معاملات با واسطه بانکهای دیگر کشورها برای انجام معاملات دلاری ایرانی‌ها وجود داشت که به آن U-Turn می‌گفتند اما از 2008 به بعد این استثنا حذف گردید و هرگونه تسویه دلاری در سیستم بانکی ایالات متحده برای ایرانی‌ها به هر طریق ممنوع شد.

نکته مهم در خصوص تحریم دلاری ایران این است که این تحریم تنها در صورتی عمل خواهد کرد که بانک‌های غیرآمریکایی از حساب‌های خود در آمریکا برای تسویه حساب معاملات افراد ایرانی استفاده کنند و مثلاً اگر تسویه یک معامله دلاری در یک بانک اروپایی از طریق حسابهای بین بانکی که در ایالات متحده قرار ندارند صورت گیرد و مسیر انتقال از نظام بانکی ایالات متحده عبور نکند، تحریم دلاری کار نخواهد کرد. این مسئله نکته مهمی است که همچنان راه را برای انجام معاملات دلاری برای ایران باز نگه داشته است. اما به هر حال با توجه به محدودیت مذکور و دشواری ناشی از این تحریم، راهکار پیشنهادی‌ای که برای فروش نفت و مشتقات نفتی ایران به عنوان مهمترین منبع ارزآوری دولتی، مطرح شد فروش به ارزهایی غیر از دلار، مثل یورو، ین یا روپیه بود.

اما مسئله امروز ما صرفاً انتقال پول نیست و موضوع فراتر از این مسئله است. امروز موضوع معامله و طرفهای معامله هدف تحریم‌ها هستند. در واقع از دید دولت ایالات متحده و بر اساس تحریم موسوم به NDAA هر گونه معامله با ایران (اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی) که مثلاً مرتبط با تجارت نفت، فراورده‌های نفتی و پتروشیمی شود، حتی اگر این معامله به صورت کالابه‌کالا صورت گیرد، مشمول تحریم و مجازات از سوی ایالات متحده است. یعنی حتی اگر یک شرکت فولادی هندی در ازای نفت به ایران فولاد بدهد، بدون اینکه هیچ تراکنش بانکی‌ای انجام شود، این شرکت فولادی هندی مشمول تحریم‌های آمریکا شده و از چرخه تجارت با آمریکا حذف خواهد شد.

نکته این نوع تحریم‌ها این است که معامله با هر شرکتی که مورد تحریم آمریکا باشد هم ممنوع است. یعنی هیچ شرکت دیگری که قصد تجارت با شرکت‌های آمریکایی را دارد حق معامله و تجارت با شرکت فولادی هندی مذکور را ندارد و در صورت معامله به لیست تحریم‌ها اضافه می‌شود. بنابراین موضوع اساساً نفس معامله و طرف معامله است. نکته قابل توجه دیگر این تحریم‌ها نیز این است که هر موسسه مالی یا نهادی که به هر طریق به تسویه یا انجام معامله‌ای تحریمی (مثل خرید نفت از ایران) که «ذینفع نهایی» آن ایران است کمک کند یا با بانک مرکزی ایران ارتباط مالی داشته باشد نیز مشمول تحریم‌ها خواهد بود. یعنی تمام زنجیره معامله با هر تعداد واسطه، هدف تحریم است.

توجه کنید با توجه به قوانین مرتبط با شناسایی مشتری و ضدپولشویی و ... امکان سندسازی برای مخفی کردن معاملات بزرگ برای شرکت‌ها عملاً وجود ندارد و کمتر شرکتی حاضر به قبول ریسک این اقدامات خواهد بود.

اینکه ایالات متحده چگونه این‌قدر اشراف اطلاعاتی در سطح معاملات جهانی دارد بحث مفصلی است که هم از تخصص بنده خارج است و هم از حوصله بحث. اما علی الحساب بستر اصلی کسب اطلاعات از معاملات و رصد تراکنش‌های مالی مباحث مرتبط با تبادلات اطلاعاتی ناشی از قوانین و دستورالعمل‌های مرتبط با KYC و AML و رصد تراکنش‌ها از طریق سامانه سوئیفت و .... در سطح جهانی و حجم گسترده و ارتباطات مویرگی وسیع نظام مالی و بانکی آمریکا در اقتصاد جهانی است.

بنابراین به عنوان جمع بندی، استفاده از رمزارزها یا هر وسیله دیگر (حتی کالا به کالا) برای دور زدن تحریم‌های آمریکا در مصادیق تحریمی، که اغلب معاملات با ارقام بزرگ را شامل می‌شود مثل فروش نفت و فراورده‌های نفتی و پتروشیمی، یا خرید هواپیما و ... بلاموضوع است، چون مسئله اساساً انتقال پول نیست.

اما همه موارد فوق به این معنی نیست که رمزارزها برای تسهیل تجارت بین‌المللی کشور بی‌فایده هستند. استفاده از رمزارزهای مختلف از بیت‌کوین و سایر آلتکوین‌ها گرفته تا رمزارزهای دارایی پایه نظیر تتر یا همین رمزارز ریال پایه خودمان، در مبادلات مالی کوچک و حتی متوسط شرکت‌های خصوصی، به ویژه برای انجام مبادله با کشورهایی که نظام بانکی و نظارتی سفت و سختی ندارند نظیر عراق، افغانستان یا آن‌قدر سیستم انتقالات مالی خود در هم تنیده و غیرشفاف است که امکان گم‌کردن رد مبادلات وجود دارد، مثل چین، می‌تواند کمک‌کننده باشد. در این بین ایجاد بسترها و هماهنگی با دولت‌های کشورهای مذکور می‌تواند به طور قابل ملاحظه‌ای اثرات تسیهل‌کنندگی داشته باشد.

در خصوص مبادلات دولتی و ارقام بزرگ هم به نظر می‌رسد در آینده پیمان‌های پولی منطقه‌ای با استفاده از یک رمزارز مرتبط با آن پیمان عملیاتی شود، در این خصوص هر چه کشورهای بیشتری رمزارز مورد توافق را به رسمیت بشناسند کارایی پیمان پولی بالاتر خواهد رفت. همچنین می‌توان از تکنولوژی بلاکچین برای ایجاد سامانه انتقال اطلاعات بین بانکی نظیر سوئیفت بین بانک‌های ایران و سایر کشورها نظیر چین، روسیه و ... بهره برد، بلاکچین این ویژگی را برای سامانه مذکور فراهم می‌کند که کشورها بدون آنکه نگران تحریم از طرف سوئیفت یا هر مرکز تبادل اطلاعات مالی بین بانکی باشند یا حتی نگران شنود اطلاعاتشان از طریق شخص سومی (نظیر ایالات متحده) باشند، از این سیستم استفاده کنند.

در همین رابطه