رادیو مجازی اتاق ایران - 12 آبان 1403

غلامحسین شافعی در اولین جلسه از سلسله نشست‌های ارزش آفرینان

افرادی در اقتصاد ماندگارند که میان فضیلت و معیشت تناسب ایجاد کنند

غلامحسین شافعی رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران معتقد است افرادی در عرصه اقتصاد  موفق و ماندگار هستند که یک رابطه مناسب میان فضیلت و معیشت ایجاد کنند و میان ماده و معنا تناسب صحیحی را فراهم آورند.

26 آبان 1397
کد خبر : 16294
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

غلامحسین شافعی در اولین جلسه از سلسله نشست‌های ارزش آفرینان که با محوریت گفت‌وگو با فعالان حوزه کسب و کار و انتقال تجارب برگزار شد، گفت: بر این باوریم، افراد موفق کسانی هستند که میان دل و مغز خود پیوندی عمیق ایجاد می‌کنند تا در امتداد همدیگر حرکت کنند. در این صورت دستیابی به توفیقات بزرگ امکان پذیر خواهد شد چرا که انسان‌های عاشق با عقل می‌توانند در جامعه موفق باشند.

وی تاکید کرد: باور یک انسان موفق این است که به زندگی مسلط است و خداوند نیز او را در همه مسیرها و به ویژه در گردنه‌های دشوار زندگی یاری خواهد کرد.

چالش بی‌برنامه‌گی در اقتصاد ایران

شافعی در پاسخ به سوال یکی از حاضران که مشکلات اقتصادی را گریبان‌گیر جامعه امروز و کسب و کارهای جوان می‌دانست و از دلایل آن می‌پرسید، گفت: چالش‌های مختلف اقتصاد از «بی‌برنامه‌گی» نشات می‌گیرد، یعنی در این عرصه هدف نداریم و به نوعی روزمرگی گرفتار آمده‌ایم. در این رابطه باید مطالبه‌گری لازم از سوی بخش خصوصی، فعالان اقتصادی و نسل جوانی که بخشی از مسئولیت آینده بر دوش آن‌ها خواهد بود، صورت بگیرد.

او متذکر شد: یک دیدگاه اشتباه در میان تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان کشور این است که باید کسب رضایت توده مردم محقق شود، بدون آنکه بیاندیشیم در بلندمدت چه چیزی به مصلحت همین جامعه و مردم آن است.

رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران خاطر نشان کرد: ایجاد اعتماد بین مردم، دولت و بخش خصوصی مسئله‌ای است که همه باید برای آن تلاش کنند.

نگرانی از ضعف مسئولیت اجتماعی

در بخش دیگری از این نشست، مخاطب جوانی از شافعی درخواست کردند تا از تجارب خود بگوید، او در پاسخ به وی عنوان کرد: انتقال تجربیات را از استاد دانشگاه خود به یادگار دارم. استادم، پروفسور محسن هشترودی، همیشه اصرار داشت که تجربه هیچ‌کس به درد فرد دیگری نمی‌خورد. ما نیز مخالف حرف او بودیم و در آخر نیز بسیاری از دانشجویان حرف وی را قبول نکردند اما در واقع منظور او این بود که اگر فردی موفقیتی کسب کرده یا توانسته تلخکامی را از سر بگذراند، به این علت است که میزان توانایی‌اش با من و شما متفاوت است اما معتقدم که ظرفیت‌های آدمی فراوان بوده و باید از آن بهره بگیرد.

وی ادامه داد: باید چندین نکته را برای شما جوانان به اتکای تجربه و مطالعاتم ذکر کنم، مهمترین مسئله که امروز به عنوان یک کمبود در زندگی همه ما وجود دارد و باید به آن توجه کنیم، این است که ما یک مغز و یک دل داریم و از یک IQ (ضریب هوشی) و یک EQ (ضریب عاطفی و احساسات) بهره می‌گیریم. آنچه که در مدارس و دانشگاه به ما تدریس می‌شد و مورد توجه قرار می‌گرفت IQ بود. به عقیده آنها، هر کسی که IQ بالاتری داشت، انسان موفق‌تری بود و نزد برخی احترام خاصی داشت. اما هیچ‌گاه ندیدیم که ضریب عاطفی و احساسی فرد را مورد بررسی قرار دهند تا متوجه شوند، چگونه این شاخص می‌تواند در توفیق شخص موثر باشد.

رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران عنوان کرد: براساس مطالعات دانشگاه ییل در آمریکا در سال ۱۹۹۰، نقش ضریب عاطفی و احساسی در توفیق انسان ها ۷۰ درصد و نقش ضریب هوشی انسان‌ها تنها ۳۰ درصد است، همچنین این نکته را دریافتند که مغز و فکر بسترساز حرکت‌های شتاب‌دهنده در زندگی نیست؛ آنچه که در زندگی چنین حرکتی را ایجاد می‌کند، دل و عشق است. در واقع جوشش انگیزه‌ها از دل نشات می‌گیرد.

شافعی بیان کرد: سوال این است که آیا افرادی که در مدرسه و دانشگاه شاگرد اول بودند موفق هستند یا خیر؟ بودند افرادی با ضریب هوشی متوسط و یا کم که در جامعه به عنوان انسان‌های موفق شناخته می‌شوند و این نتیجه‌ای که حاصل شده، نشان می دهد ضریب هوشی نمی‌تواند الزاما عاملی برای موفقیت فرد باشد بلکه ضریب احساسی و عاطفی و نگاه او به مسئولیت‌های اجتماعی است که می‌تواند بر این مولفه موثر واقع شود.

وی تصریح کرد: در ادبیات نیز افراد بسیاری بودند که کتاب‌ها نوشتند اما ماندگار نشدند چراکه در آن‌ها هیچ ضریب احساسی و عاطفی رشد نکرده بود و مسئولیت اجتماعی برای آن‌ها جایگاهی نداشت.

وی به شرایط اجتماع اشاره کرد و گفت: در جامعه امروز شاهد یک خلاء جدی در حوزه مسئولیت‌های اجتماعی هستیم. اغلب افرادی که از این ضعف رنج می‌برند، توجهی ندارند که چه رسالتی داشته و باید پاسخگوی چه مسائلی باشند؟ این نوع نگاه را بعضا در محیط های سازمانی هم می توان دید که مثلا یک کارمند دغدغه گره‌گشایی از مشکلات ارباب رجوع‌ها را ندارد.

جوانان همچون الماس‌های نتراشیده هستند

رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران در جواب مخاطبی که بر پتانسیل نسل جوان در عرصه‌های مختلف تاکید داشت، به موضوع «نقش‌ها» در جامعه اشاره و اظهار کرد: برخی معتقدند، انسان ها به ویژه جوانان الماس‌های نتراشیده‌ای هستند و نقش مدیران جامعه این است که چنین الماس‌هایی را جلا دهند و زیبا به جامعه تحویل دهند؛ آن موقع است که الماس ارزش فوق العاده‌ای خواهد داشت.

شافعی ادامه داد: ما برای تربیت جوانان و جلا دادن به شخصیت آن‌ها، باید رویکردی موثر و نگاهی توانمند داشته باشیم. از این منظر مسؤلیت و رسالتی سنگین متوجه مدیران جامعه است. یک انسان نه به خاطر مکنت، نه قدرت و نه حتی جایگاه و مقام در هیچ جای دنیا، رستگاری و ماندگاری را منتج نمی‌شود و در نتیجه جوانان به جای آنکه به قدرت و جایگاه بپردازند باید به فکر ماندگاری و اثربخشی در آن جامعه باشند.

وی تصریح کرد: روزگار جوانی و تحصیل ما با جوان‌های امروزی بسیار متفاوت است. جوان‌های امروز دانش و درک بسیار بالایی دارند، بنابراین باید در روش های آموزش خود تغییراتی را ایجاد کنیم، همچنین در تربیت کردن ذهن جوانان برای انجام مسئولیت‌های اجتماعی همت بیشتری خرج کنیم. زمانی که زندگینامه با مدیران موفق را مطالعه می‌کنید می‌بینید باور آن‌ها این بوده که حتما راهی وجود دارد تا با دست خالی به توفیقات بزرگی برسیم و حتما نباید به ما یک ارث خوب برسد تا پله‌های ترقی برایمان فراهم آید.

وی عنوان کرد: اخیرا کلمه جدیدی به نام «کارآفرین» در کشور مد شده و انگار همه باید کارآفرین شوند؛ این دیدگاه اشتباه است. در کشور ما به خدمات و حرفه‌ها و ظرفیت‌های مختلف نیاز است از کارمند و تکنسین بگیرید تا حتی یک خدمتکار برجسته.

کارآفرینی را باید از سنین کم آموزش داد

چند نفر از حاضران، موضوع کارآفرینی را در صحبت هایشان پیش کشیدند که رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی خراسان رضوی در پاسخ به آن‌ها به بیان تجاربش پرداخت و گفت: خاطرم است در دوران ما و در سه ماه تعطیلی تابستان، نوجوان‌ها سر کار می رفتند. به نوعی فرد از سن ۸ یا ۹ سالگی کارآفرینی را می‌آموخت. در نهایت منجر به شناخت خوب از بازار، معامله و اقتصاد می‌شد و ارزش پول درآوردن را در این سن متوجه می شدند. این امر، همراه آنها رشد می‌کرد و بزرگ می‌شد، در نهایت نیز از دل آن‌ها، کارآفرینان بزرگ متولد می‌شد. اگر به دنبال این هستیم که علم و عمل را با هم در آمیزیم، باید تمرین‌هایی را در این راستا انجام دهیم و کارآفرینی را از سنین کم آموزش دهیم.

شافعی اظهار کرد: من اهل روستایی از مناطق محروم کشور بودم. شهر گناباد دارای روستایی است به نام «منت» که سفال‌های بسیار خوبی تولید می کند. من موفق شدم که این سفال را در بازارهای ژاپن ارائه دهم؛ بعد از آغاز، کار درصد فروش به میزان قابل توجهی افزایش یافت که یکی از بزرگترین انگیزه‌ها را در من ایجاد می‌کرد و باید گفت «ای روستایی هر چه که دارم خاک پایت.» این جمله را همیشه با خود تکرار می‌کنم. اگر به این قشر و این مناطق توجه کنیم و کاری اثرگذار انجام دهیم، هم می‌تواند انگیزه‌های ما را افزایش دهد و هم به مسئولیت اجتماعی خود پرداخته‌ایم.

وی ادامه داد: اولین مقصد صادراتی من کشور ژاپن بود چرا که ورود به بازار آن کار دشواری است و معتقد بودم اگر بتوانم این بازار را فتح کنم، ورودم به دیگر بازارهای صادراتی دشوار نخواهد بود. یکی از شادترین لحظات زندگی من این بود که در یکی از گرانترین خیابان‌های مرکز ژاپن، محصولی از روستاهای گناباد و فردوس را در ویترین فروشگاهی دیدم؛ برای من قابل ارزیابی و ارزش‌یابی نبود. وقتی شما یک کاری را با انگیزه انجام دهید، تولید نسل می‌کند، زایشی در جامعه رقم می زند و توسعه را محقق می کند. همین تلاش‌ها سرآغاز تحول هستند.

رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی مشهد با تاکید بر اینکه در کار باید در ابتدا به خداوند توکل کرد، خاطرنشان کرد: اگر در این کار شکست می‌خوردم، می‌دانستم که حتما در آن مصلحتی وجود داشته است. بنابراین نه تنها انگیزه من را کم نمی‌کرد بلکه آن را نیز افزایش می‌داد. اصل اول کار خود را سلامت شخصیتی قرار دهید تا چیزی شما را منحرف نکند.

شافعی افزود: من طعم شکست و پیروزی را از سنین کم تجربه کردم و همین را عاملی می‌دانم برای عزمی که در من شکل گرفت تا این مسیر را مجدانه پیگیری کنم. معمولا کسانی که در نوجوانی و جوانی تجربه زندگی سختی دارند، در ادامه مسیر زندگی تحمل بیشتری برای دشواری ها دارند.

وی تصریح کرد: در شهری که زندگی‌ می‌کردم امکان تحصیل تا مقاطع بالاتر وجود نداشت پس به مشهد آمدم. در بدو ورود آموزش و پرورش مراجعه کردم تا بتوانم در یک مدرسه خوب ثبت‌نام کنم. مرا به یکی از مدارس بزرگ آن زمان معرفی کردند اما روز اول مدرسه که همه در صف ایستاده و منتظر ورود به کلاس درس بودند، متوجه شدم که نام من در لیست دانش آموزان نیست. ناظم وقتی ماجرا را متوجه شد، سیلی در گوشم خواباند و مرا از مدرسه بیرون کرد. خاطرم هست، دلشکسته و غمگین بر روی نیمکتی در نزدیکی مسجد گوهرشاد نشسته بودم که مردی مرا دید و علت ناراحتی‌ام را جویا شد. وقتی موضوع را فهمید، دستم را گرفت و مرا به مدرسه دیگری برد و واسطه ثبت نام من شد. آن روز دو نفر دیگر هم بودند که مشکل مرا داشتند اما سیلی نخوردند. بعدها فهمیدم که از مدرسه رفته و به شهرشان بازگشته اند و حالا هر دو مغازه‌ای دارند و کسب کوچک و محدودی دارند.

رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران گفت: همواره خود را باید برای سختی‌های فراوان آماده کنیم و هیچ گاه نباید از نفس بیفتیم.

او در ادامه به بخشی از کارهای خیرانه «جامعه داوری» اشاره کرد که ظرفیت تحقق نیات خیز نیک‌اندیشان را در اقصی نقاط جهان فراهم می کند و آن را از برکات تعامل موثر آدم‌هایی دانست که مشتاق خدمت و گره‌گشایی از زندگی مردم هستند.

تشکل‌های اتاق، بازوان اجرایی پارلمان بخش خصوصی هستند

شافعی با اشاره به اینکه تشکل‌های تخصصی که در اتاق بازرگانی تشکیل می‌شوند، در واقع بازوهای توانمند پارلمان بخش خصوصی هستند، تصریح کرد: نقش این تشکل‌ها در اقتصاد کشور و اداره امور در حال افزایش است. در نهایت اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی باید به عنوان یک سیاستگذار اقدام کند و تشکل‌های وابسته به اتاق بازرگانی نیز بسترهای عملیاتی این سیاست‌ها را فراهم آورند. و اگر چنین شود، مطمئنا آن‌ها نسبت به گذشته نقش پُررنگ‌تری ایفا خواهند کرد. این تشکل ها باید رشد کنند و تکثیر شوند تا بتوانند در راستای حل مشکلات اقتصادی کشور فعالیت کنند.

جوانان را باور نداریم

رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران پس از استماع اظهارات جمعی از جوانان حاضر در نشست که از تنگناهای پیش روی خود در عرصه کار و کسب می گفتند، عنوان کرد: در سیاست‌گذاری‌های هر سازمانی، جوانان باید جایگاه ویژه ای داشته باشند؛ یک مشکل اساسی که با آن مواجه هستیم این است که عده‌ای هنوز هم جوانان را قبول ندارند. علی‌رغم اینکه یک جوان تشکیل خانواده می‌دهد، باز هم به او به چشم فردی نابالغ می نگریم و اجازه نمی دهیم تا مسیر خود را طی کند و انتخاب های خودش را داشته باشد.

شافعی اظهار کرد: اگر جوانان اداره امور را به دست گیرند، می‌توانند بستر تحول و ترقی را فراهم کنند. آن‌‌هایی که کسوتی دارند، متقابلا باید در اندیشه جانشین‌پروری باشند.

وی بیان کرد: قبل از انقلاب دانشگاهی توسط هاروارد در ایران تاسیس شد؛ در این دانشگاه مدیرانی برای بخش خصوصی و دولتی تربیت می‌شدند که هنوز هم بهترین مدیران توانای ما از فارغ‌التحصیلان آن دانشگاه هستند. در اتاق بازرگانی نیز به دنبال احیای همین ظرفیت هستیم. فاصله بسیار عمقی میان ما و دنیا در مسئله تکنولوژی رخ داده است. در همین راستا قراردادی با دانشگاه پاریس منقعد شده تا افرادی دارای مهارت آموزش ببینند و پس از طی کردن دوره آموزشی خود به بازار کار در ایران بازگردند؛ حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد پیگیری های این موضوع انجام شده است.

مشکلات اقتصادی ما بنیادی‌تر از آن است که با وصله پینه کردن حل شود

رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران با اشاره به اینکه همواره به دنبال وصله پینه کردن اقتصاد هستیم که این امر کاری را از پیش نمی‌برد، عنوان کرد: مشکلات اقتصادی ما بنیادی‌تر و ریشه‌ای‌تر از آن است که امروز ما بخواهیم با یک تغییر در نرخ سود، نرخ مالیات و... آن را درست کنیم. مشکل اقتصاد ما از ضعف برنامه‌ها نشات می‌گیرد؛ ما در اقتصاد هدف نداریم و اعانه دادن هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. چگونگی توزیع منابع ما را با مشکل مواجه کرده است؛ ما در بسیاری از موارد این منابع را در جایی استفاده می‌کنیم که هیچ چیزی عاید کشور نمی‌کند. ما به دنبال این هستیم که در روستاها اشتغال ایجاد کنیم اما در عمل سیاست‌های اتخاذ شده به رشد مهاجرت منجر می‌شوند و جمعیت حاشیه‌نشین شهرها را افزایش می‌دهند.

شافعی با تاکید بر اهمیت صداقت و تلاش در عرصه‌های مختلف زندگی، بار دیگر نقبی به خاطرات خود زد و گفت: در برهه‌ای در یک کارخانه صنعتی مشغول به کار بودم، همزمان شرکتی در مشهد بود که دوست داشتم فرصت کار در آن برایم فراهم شود. یک روز آگهی استخدامی آن را دیدم و با شتاب و با همان لباس کار برای مصاحبه مراجعه کردم. در اتاق انتظار جوان های دیگری منتظر بودند که همه ظاهری شیک و مدارک متعددی داشتند اما جالب اینجاست که صاحب شرکت مرا برای کار انتخاب کرد. بعدها از او دلیل این انتخاب را جویا شدم، برایم گفت یکی از دلایل همان لباس کاری بود که بر تن داشتی. دلیل دیگرش هم اشتیاقی بود که در من برای خدمت در مناطق محروم می‌دید.

وی در خاتمه سخنان خود عنوان کرد: تجربه بی‌رحم‌ترین معلم زمان است چراکه اول امتحان می‌گیرد و سپس درس می‌دهد. شاید حسرت بسیاری از پیشکسوتان اقتصادی این باشد که کاش تجربه امروز را همان ایام شروع به کارمان داشتیم اما حقیقت آن است که تجربه هم به مثابه موفقیت پله‌ به پله و گام به گام به دست می‌آید و برای همین ارزشمند است.

موضوعات :
در همین رابطه