صنایع غذایی ایران با بیش از 11هزار واحد تولیدی، صنعتی و بازرگانی سهم ارزشی بالایی در بازارهای جهان دارد. اگر مشکلات و موانع صادراتی این صنایع شناخته و برطرف نشود، ممکن است این صنعت هیچگاه نتواند به سهم خود در بازارهای جهانی و آن جایگاهی که استحقاق آن را دارد دست پیدا کند. کاوه زرگران به عنوان فعال اقتصادی در عرصه صنعت غذایی و دبیر کانون انجمنهای صنایع غذایی ایران در گفتوگو با پایگاه خبری اتاق ایران از مشکلات و موانع صادرات صنایع غذایی و راهکارهای آن در دوران پساتحریم میگوید.
صنایع غذایی با مشکلات بسیاری دستوپنجه نرمی میکنند؛ این بخش در حوزه صادرات چه مشکلات و موانعی دارد؟
در حوزه صنایع غذایی عمده مشکل ما «قیمت تمامشده محصولاتمان» است. در چند سال اخیر شاهد کاهش مواد خام کشاورزی در دنیا بودهایم به ویژه غلات و روغن خام؛ در کشور ما به دلیل سیاستهای حمایتی از کشاورزی، این قیمتها مطابق قیمتهای جهانی کاهش پیدا نکرده؛ قیمت خرید تضمینی در کشور ما بالاتر است. به علاوه در ایران اجازه واردات مواد خام به آن صورت داده نمیشود؛ تعرفهها و عوارض قیمت آنها را بالا میبرد.
لذا کالایی که تولیدکنندههای داخلی در ایران تولید میکنند به دلیل اینکه قیمت ماده اولیه آنها گران است، قیمت تمامشده گرانتری دارد. نهایتاً قدرت برابری در بازارهای جهانی پایین میآید و به این دلیل ما از خیلی از فرصتها و مزیتهایی که اخیراً ایجاد شده، نتوانستیم بهرهبرداری مناسبی داشته باشیم.
چه راهکارهایی برای حل این مشکلات و موانع پیشنهاد میدهید؟
در قدم اول قوانین عبور موقت کالا باید به طور کامل رعایت شود و همچنین تسهیل شود. زمان آن باید برای برخی از کالاها افزایش پیدا کند؛ طوریکه تولیدکنندهها بتوانند از قانون عبور موقت استفاده کنند. در کنار آن، برخی از کالاها امکانِ برابریِ قیمتی ندارد به این دلیل که کشورهای ثالث به صادرکنندههای خود یارانه و جایزه میدهند و در نتیجه قیمت تمامشده آنها پایین میآید؛ در این شرایط برابری قیمتی وجود ندارد. به این ترتیب قوانین باید اجرایی شود؛ وقتی قیمت ما با قیمت آنها قدرتِ برابری پیدا کند ما قادر خواهیم بود که در تصاحب بازارهای صادراتی بهتر عمل کنیم.
برجام در دوران پساتحریم چه تحرکی در صنایع غذایی ایران ایجاد کردهاست؟
برجام نوعی اشتیاق روانی ایجاد کردهاست. شرکتهای خارجی در قالب هیاتها به ایران میآیند و وضعیت بازار ایران را رصد و بررسی میکنند؛ آنها که فروشنده کالا هستند سعی میکنند کالاهای خود را به فروش برسانند؛ اما در این مورد که ما احساس کنیم روی صادرات ما یا روی سرمایهگذاری مشترک تأثیر گذاشته، هنوز در حد و اندازه انتظاراتمان نیست.
به نظر شما دلیل این امر چیست؟
واقعیت این است که تحقیقات انجام میشود اما برای اجرایی شدنِ آن هنوز شرکتها صبر میکنند تا عاقبت برجام را ببینند.
آیا شرایط امیدبخش است؟
فضای روانی نشان میدهد اتفاقات خوبی خواهد افتاد اما تنها بحثِ ما روی زمانِ اجرای آنهاست. اینکه بالاخره چه زمانی میتوانیم سرمایهها را به کشورمان جذب کنیم.