جایگاه استراتژیک بندر چابهار در جنوب شرق کشور، سرمایهگذاران خارجی را برای حضور در بخش حملونقل دریایی و بندری ایران بیشازپیش ترغیب کرده است. چابهار برای هند بیش از هر کشور دیگری دارای اهمیت است. هندوستان در حال حاضر به یکی از مهمترین کشورهای صادرکننده کالا و خدمات در جهان تبدیلشده و بندر چابهار میتواند بهعنوان دروازه ورود هندیها به کشورهای افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و روسیه نقشآفرینی کند. فشارهای هند به آمریکا در مسیر ارتباط با افغانستان باعث شد تا چند روز پس از آغاز دور دوم تحریمهای آمریکا علیه ایران، مارک پمئو وزیر خارجه آمریکا اعلام کند که بندر چابهار از دور جدید تحریمها معاف کرد.
شهریورماه سال جاری منابع هندی همزمان با سفر عباس آخوندی وزیر وقت راه و شهرسازی، از واگذاری توسعه بندر چابهار به یک شرکت هندی بر اساس توافق اولیه هند و ایران خبر دادند. پیش از آن در 22 دی ماه سال گذشته، تفاهمنامه همکاری حملونقل ریلی بین ایران و هند، بین آخوندی و گادکاری وزیر حملونقل جادهای و راهآهن هند در دهلینو به ارزش 2 میلیارد دلار به امضا رسیده بود که شامل توسعه راهآهن چابهار به زاهدان به ارزش یک میلیارد دلار، تولید 200 لکوموتیو برای قطارهای باری ایران توسط هند و تولید مشترک ریل میان دو کشور است. هند با سرمایهگذاری 85 میلیون دلاری مدیریت دو لنگرگاه در فاز اول بندر چابهار را به عهده دارد. همچنین این کشور متعهد شده که تا پایان سال 2019 بتواند بهرهبرداری از بندر چابهار را عملیاتی کند.
بهرام امیر احمدیان پژوهشگر منطقه اوراسیا و استاد مدعو در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران معتقد است بندر چابهار از دو زاویه میتواند بررسی شود؛ یکی از نگاه توسعه مناطق کمتر توسعهیافته که در آن دولت و ملت ایران برای توسعه منطقه جنوب شرقی ایران مصمم به ایجاد منطقهای برخوردار برای قلمروی هستندی که «سواحل مکران» نام دارد؛ سواحلی فراموششده که چابهار نگین آن است و میرود که به سطحی قابلقبول از توسعه برسد و الگوی برنامهریزی و آمایش سرزمین در ایران شود. دوم، از نگاه تبدیل چابهار به هاب لجستیکی برای ارتباط افغانستان و آسیای مرکزی به آبهای بینالمللی در کمترین فاصله و کارآمدترین ساختارهای لجستیکی و خدمات بندری.
***
آنطورکه مقامهای هندی اعلام کردهاند، پروژه توسعه بندر چابهار از سوی این کشور تا پایان سال 2019 به اتمام خواهد رسید. با توجه به وضعیت فعلی ایران که در مواجهه با تحریمها قرار دارد، چه اقداماتی باید صورت بگیرد تا این پروژه هر چه سریعتر به بهرهبرداری برسد؟
هندوستان و افغانستان به عنوان دو شریک استراتژیک برای برقراری ارتباط با یکدیگر با برخی دشواریها از سوی کشور واسط یعنی پاکستان روبه رو هستند، به همین سبب آنها با بررسیهای همه جانبه به این نتیجه رسیدهاند که از کوتاه ترین فاصله قابل دسترس با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و آن ایران است که نقطه تلاقی آن در بندر چابهار تعیین شده است.
شتاب توسعه بندر استراتژیک چابهار در گروی ایجاد خط راه آهنی است تا این بندر را به زاهدان متصل کند؛ اما متأسفانه هنوز این امکان فراهم نشده است و به نظر میرسد درصورتیکه بهمنظور تأسیس خط راهآهن چابهار به زاهدان و از آنجا به افغانستان، دولت اقدام به فروش اوراق قرضه کند، این امر سریعتر صورت بگیرد.
اما نکته دیگر که شاید گفتن آن در اینجا و با توجه به اظهارنظرهایی که طی روزهای اخیر با حمله تروریستی در منطقه چابهار بسیار شنیدهشده، ناامن جلوه دادن منطقه از سوی دشمنان به خصوص آمریکا باهدف جلوگیری از سرمایهگذاری خارجی در چابهار است. این سؤال را از شما میپرسم که اگر قرار است که جلوی توسعه این منطقه از طرف آمریکا گرفته شود، پس چه دلیلی داشت که آمریکا از ابتدا این بندر را از تحریمها معاف کند؟ آیا تا قبل از این در منطقه سیستان و بلوچستان حمله تروریستی اتفاق نمیافتاد؟ در حال حاضر سرمایهگذاری بسیار خوبی از سوی هندیها در این منطقه صورت گرفته است، اما برای اینکه این سرمایهگذاری به نتیجه موردنظر خود برسد، باید در داخل کشور در زمینه اظهارنظرها درباره این منطقه سنجیدهتر عمل کنیم. پروژهای در حد چابهار، یک سرمایهگذاری معمولی نیست که هندیها یا هر سرمایهگذار دیگری بخواهد بهراحتی از آن منصرف شود. هندیها اعلام کردهاند برای توسعه زیرساختها در این بندر تمایل دارند که بالغبر 500 میلیون دلار سرمایهگذاری کنند. بر همین اساس ضروری است برای اینکه این پروژه به اهداف خود برسد محتاطانهتر عمل کنیم و از اظهارنظرهای سیاسی بهجای طرح دیدگاههای اقتصادی بپرهیزیم. طبیعی است که وقتی فضا امنیتی شود و خودمان به ناآرامیها دامن بزنیم، نه هندیها بلکه حتی سرمایهگذاران خارجی جدید هم جرات سرمایهگذاری در این منطقه را به خود نخواهند داد. کما اینکه در حال حاضر در بندر گوادر پاکستان که چینیها بهموازات هندیها، مشغول سرمایهگذاری در این منطقه هستند و بیش از 40 میلیارد دلار سرمایهگذاری کردند، منطقه بسیار ناامنتر از چابهار است، با این حال چینی ها به کار خود ادامه میدهند.
به سرمایهگذاری چینیها در بندر گوادر اشاره کردید؛ برخی انجام این سرمایهگذاری از سوی چینیها و اتصال خط راهآهن از بندر گوادر به چابهار را در رقابت با هندیها تلقی میکنند. دیدگاه شما چیست؟
همانطور که اشاره کردید اینکه چینیها قصد دارند از طریق خط آهن، بندر گوادر را به بندر چابهار متصل کنند، به نظر من توطئهچینیها علیه هندوستان است. چین از طریق اقداماتی اینچنینی در گوادر و کارهای مشابه در خلیج بنگال، جنوب هند و همچنین سریلانکا که بهاصطلاح «گردنبندهای مروارید» نامیده میشود، قصد دارد که هندوستان را محاصره کند. بنابراین اصلاً به صلاح ایران نیست که بخواهد وارد چنین بازی سیاسی و استراتژیکی شود. در همین زمینه اگر پاکستان علاقهمند است که روابط خودش را با ایران تقویت کند، میتواند راهآهن کویته به زاهدان را بازسازی کند که راهآهن «اکو» نام دارد تا راهبرد جدید حملونقلی بر اساس این راهآهن تعریف شود؛ اما از 8 سال پیش که این راهآهن تأسیسشده حتی یک قطار هم از این مسیر تردد نکرده است.
دلیل اینکه پاکستان در این مسیر سرمایهگذاری نمیکند، چیست؟
تا قبل از اینکه هندیها بهطورجدی اقدام به سرمایهگذاری در بندر چابهار کنند، پاکستان حرفی برای گفتن نداشت؛ اما الآن که بحث ایجاد زیرساختها و تأسیس راهآهن از چابهار به زاهدان مطرح است، پاکستان با ایجاد جو تبلیغی وارد رقابت با هندیها شده تا این کشور را با همکاری چینیها از سرمایهگذاری در بندر چابهار عقب براند. ایران نه به لحاظ اقتصادی و نه حتی استراتژیک از اتصال چابهار به گوادر نفع نخواهد برد. کما اینکه بر اساس برنامه ششم توسعه که ایران باید 150 هزار نفر جمعیت در سواحل مکران جانمایی کند، این هندیها و ترکها هستند که میتوانند در این منطقه سرمایهگذاری داشته باشند و ایران را به اهداف از پیش تعریف شده برسانند. اگر ایران بپذیرد که راهآهن چابهار به گوادر وصل شود، فکر نمیکنم هندوستان دیگر تمایلی به ادامه همکاری با ایران در توسعه بندر چابهار داشته باشد. به همین دلیل در این بازی سیاسی حتماً باید دولتمردان کشور خیلی دقیق و برنامهریزی شده عمل کنند.
استراتژی ایران باید در این قضیه نه شرکت در منازعات میان کشورها باشد، بلکه باید بهعنوان کشوری مستقل عمل کند؛ اما باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که در حال حاضر همکاری ایران با هند در چابهار برای کشور منفعت بیشتری دارد تا پاکستان؛ بااینحال اگر پاکستان حسن نیت خود را در خصوص بازسازی راهآهن میر جاوه نشان دهد، ایران هم کمک خواهد کرد تا راهآهن اکو ارتباطات منطقهای میان شرق و غرب را فراهم کند.
صرفنظر از حضور هندیها در بندر چابهار برای سرمایهگذاری در این بندر، مهمترین الزامات جذب سرمایهگذاری خارجی در مناطق آزاد چیست؟
اگر فضای سیاسی مناسب فراهم شود، چابهار منطقهای است که پتانسیل بسیار خوبی برای حضور سرمایهگذاران خارجی دارد. حتی در حال حاضر علاوه بر هندیها و چینیها، ژاپنیها هم رغبت بسیار زیادی دارند تا در این منطقه سرمایهگذاری داشته باشند، البته باید هم از لحاظ سیاسی، اداری، فرهنگی و تبلیغات اقدام به جذب سرمایهگذار کرد. سرمایهگذار بهخودیخود مناطق آزاد ما را نخواهد شناخت که تصمیم بگیرد در مناطق آزاد ایران سرمایهگذاری کند یا خیر. برگزاری نمایشگاههای بینالمللی با هدف معرفی ظرفیتهای مناطق آزاد یکی از مهمترین اقداماتی است که در شرایط فعلی میتواند بهمنظور جذب سرمایهگذاری خارجی در مناطق آزاد مثمر به ثمر واقع شود.
از طرفی باید به سرمایهگذاران خارجی تضمین دهیم که اگر قرار است این سرمایهگذاری بیطرفانه صورت بگیرد، حمایت همهجانبه دولت ایران را خواهد داشت. اگر زیرساخت حقوقی و سیاسی جذب سرمایهگذار خارجی در کشور فراهم شود، مطمئن باشید که حتی هندیها هم از حضور دیگر کشورها در منطقه چابهار برای سرمایهگذاری خوشحال خواهند شد و این فرصت فراهم میشود تا علاوه بر سرمایهگذاری در بخش تخلیه و بارگیری، در سایر حوزهها از جمله صنعت و تجارت، میعانات گازی، صنایع تبدیلی، فرصت سرمایهگذاری فراهم کرد و سرمایهگذاری هنگفتی می تواند صورت گیرد.
در حال حاضر فرصت بسیار خوبی فراهمشده تا بهجای اینکه ایران بخواهد وارد بازی سیاسی با کشورهای چین، پاکستان و هند شود، آن بخشهایی از سرمایهگذاری که زمانی قرار بود انجام شود، با حضور سرمایهگذاران خارجی بار دیگر در مرکز توجه قرار بگیرد. ازجمله ایجاد پایانه نفتی در چابهار و بانکرینگ یا همان سوخترسانی به کشتیها و شناورهای کوچک و بزرگ در دریا و اسکله که در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مطرحشده بود اما در حال حاضر به فراموشی سپردهشده است.
معتقدم لازمه توسعه و جذب سرمایهگذاری خارجی بیش از هر چیز در گروی ایجاد یک فضای مدیریتشده در داخل کشور است که باید بر اساس سند چشمانداز 20 ساله که تأکید کرده ایران در افق 1404 دارای بیشترین تعاملات بینالمللی خواهد بود، ایجاد شود.
نقش بخش خصوصی در توسعه منطقه چابهار و به طور کلی مناطق آزاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه بخش خصوصی در ایران همیشه چشم به دولت دوخته است؛اینکه دولت باید کمک کند، مدیریت کند و خلاصه همه چیز در دولت خلاصه میشود. اما دولت کیست؟ مگر تعریف دولت جز مردم، کسی دیگر است؟ بخش خصوصی باید خودش انگیزه داشته باشد نه اینکه منتظر باشد که ببیند دولت چه اقدامی میخواهد انجام دهد. در هیچ جای دنیا و در کشورهای پیشرفته این اقدام نه مرسوم است و نه امکان پذیر.
بخش خصوصی باید زمینههای جذب سرمایهگذاری را شناسایی کند و بعد بر اساس آن به دولت برنامه دهند. این بخش خصوصی است که باید وظیفه و نقش خود را در برنامههای توسعه تعریف کند و نمیتوان وقتی فعالیتی صورت نگرفته، بخش خصوصی انتظار حمایت داشته باشد. مدیریت 10درصد علم است و 90درصد پیگیری. متاسفانه هم دولت و هم بخش خصوصی ایدههای بسیاری را مطرح میکنند اما دستگاه پیگیری وجود ندارد. به همین دلیل مدیریت برخی مسایل حل نشده باقی میماند.