کشورهای اروپایی در مذاکرات منجر به توافق هستهای سال 2015 موسوم به برجام نقش مهمی ایفا کردند؛ توافقی که بهموجب آن ایران محدودیتهایی در برنامه هستهای خود پذیرفت و طرفهای دیگر متعهد شدند که تحریمهای اقتصادی علیه ایران را بردارند.
پس از آن که دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا کشورش را از برجام خارج و تحریمهای گذشته علیه ایران را دوباره برقرار کرد، دولتهای اروپایی وعده دادند که برجام را زنده نگاه خواهند داشت. اما با شدت گرفتن تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران مشخص شد که برای اروپاییها عمل کردن به این وعده بسیار دشوار است.
عمل نکردن اروپاییها به وعدههایشان باعث شد که ایران در اوایل ماه می (اواسط اردیبهشت) بهصورت رسمی برای آنها ضربالاجل تعیین کند. ایران بخشی از تعهدات خود ذیل برجام را تعدیل کرده و به اروپاییها 60 روز مهلت داده است تا تعهداتشان را به انجام برسانند.
با توجه به تحولات اخیر پیرامون برجام، «جاناتان تیرون» تحلیلگر شبکه خبری بلومبرگ طی یادداشتی به مرور اجمالی برخی مسائل مرتبط با برجام پرداخته است.
ایران قرار بود چه نفعی از برجام ببرد؟
امیدواری به تقویت رشد اقتصادی و افزایش تجارت بینالمللی، ایران را به توافق هستهای کشاند. دولت حسن روحانی برنامه هستهای خود را محدود کرد تا شاهد رفع تحریمهای بینالمللی علیه ایران باشد. در ابتدا به نظر میرسید این طرح موفقیتآمیز بوده است؛ اقتصاد ایران توانست به لطف افزایش صادرات نفت، از رکود خارج شود. شرکتهای خارجی از شرکتهای نفتی گرفته تا تولیدکنندگان هواپیما و خودرو مانند ایرباس و پژو قراردادهایی را با ایران منعقد کردند. بانکهای اروپایی و شرکتهای فعال در زمینه تولید انرژیهای تجدیدپذیر نیز در حال ورود به بازار ایران بودند که به ناگاه همه چیز تغییر کرد.
چرا برجام به وضعیت کنونی رسید؟
حتی قبل از ورود ترامپ به کاخ سفید نیز اغلب شرکتهای آمریکایی نمیتوانستند با ایران روابط تجاری داشته باشند زیرا برخی تحریمهای آمریکا علیه ایران همچنان به قوت خود باقی بودند. پس از آن که ترامپ رسماً رئیسجمهور آمریکا شد و بررسی برجام را آغاز کرد، روند سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در ایران کُندتر شد. ترامپ در ادامه تصمیم به خروج از برجام و بازگرداندن تحریمها علیه ایران گرفت و اروپاییها را بر سر دوراهی قرار داد. بهموجب تحریمهای ثانویه، شرکتها و بانکهایی که همچنان به حضور خود در بازار 80 میلیون نفری ایران ادامه میدادند، از حضور در بازار بسیار بزرگتر آمریکا محروم میشدند. حتی تجارت با ایران در حوزه کالاهای بشردوستانه نیز با توجه به بوروکراسی پیچیده وزارت خزانهداری آمریکا بسیار سخت شد.
تأثیر این تحولات بر اقتصاد ایران چه بود؟
ایران امیدوار بود پس از پشت سر گذاشتن چندین سال تحریم و فشار اقتصادی، بتواند بار دیگر از مزایای روابط تجاری با دنیا بهرهمند شود. اما حالا سرمایهها از ایران خارج شده و رشد اقتصادی نیز بهشدت کاهش یافته است. ارزش پول ملی ایران طی یک سال اخیر به یکسوم تقلیل یافته و اقتصاد ایران اکنون برای دومین سال پیاپی اسیر رکود است. از طرفی با توجه به عدم تمدید معافیتهای مشتریان نفت ایران از اجرای تحریمهای نفتی آمریکا، فشارها بر اقتصاد ایران دوچندان شده است.
چه کاری از دست اروپاییها ساخته است؟
در یک سال اخیر واکنشهای اتحادیه اروپا به اقدامات آمریکا علیه برجام و ایران، بیشتر در حد ژستهای سیاسی، برگزاری نشست و صدور بیانیه در حمایت از برجام بوده است. آنها در زمینه اتخاذ سیاستهایی که بتوانند فشار تحریمهای آمریکا علیه ایران را کاهش دهند، کُند عمل کردهاند. در تابستان گذشته اروپا نسخه جدیدی از قوانین مسدودسازی را برای مقابله با تحریمهای ثانویه آمریکا رونمایی کرد. قوانین مسدودسازی به شرکتهای اروپایی اجازه میدهند که در صورت مواجه شدن با تحریمهای ثانویه آمریکا به دلیل تجارت با ایران، به دادگاههای اروپایی شکایت کرده و طلب خسارت کنند. اما این قوانین نیز هنوز به مرحله اجرا نرسیدهاند.
در ادامه اروپاییها یک ساز و کار مالی موسوم به «اینستکس» را بهمنظور تسهیل تجارت با ایران تعریف کردند اما این ساز و کار ملی نیز با وجود گذشت چند ماه از راهاندازی آن، هنوز عملیاتی نشده است. اروپا میتواند از اینستکس برای تقویت صادرات نفت ایران و یا بهمنظور مشارکت در برنامههای نفت در برابر کالا -که قبلاً در مورد آن با روسیه مذاکراتی صورت گرفته است- استفاده کند. اما برداشتن چنین گامهایی منوط به این است که اتحادیه اروپا جسارت بیشتری به خرج دهد و آماده عبور از بزرگترین شریک تجاری خود یعنی آمریکا باشد.
اروپا چه کارهایی را نمیتواند انجام دهد؟
اتحادیه اروپا هنوز هم فاقد یک راهبرد منسجم برای تبدیل کردن لفاظیهای خود [در مورد آمریکا] به سیاستهای قابل اجراست. از طرفی درهم تنیدگی عمیق اقتصاد اروپا و آمریکا بدین معناست که سیاستگذاران اروپایی با ریسک واکنش شدید شرکتهایی که نمیخواهند مجبور به انتخاب از بین دو گزینه ایران و آمریکا شوند، مواجه هستند.
زیرساختهای ناقص کشورهای اروپایی در حوزههای دفاعی و امنیتی نیز باعث شده است که آنها در این حوزهها وابستگی زیادی به آمریکا داشته باشند. تهدیدهایی که اتحادیه اروپا از جانب روسیه و چین احساس میکند نیز باعث افزایش اختلافنظرهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی بین اعضای این اتحادیه شده است. با توجه به این موارد، باید گفت اتحادیه اروپا قادر نیست به انسجام لازم برای ایستادگی در برابر بزرگترین متحد کنونی خود دست پیدا کند.
واکنش ایران به این وضعیت چه خواهد بود؟
با توجه به ضربالاجل دولت حسن روحانی به کشورهای اروپایی، احتمالاً در سهماهه سوم سال جاری میلادی ذخایر اورانیوم غنیشده از حد تعیینشده فراتر خواهد رفت. اروپاییها هشدار دادهاند که عبور ایران از این محدودیت صرفاً موجب تشدید تنشها و افزایش تحریمها خواهد شد.
از سوی دیگر این تحولات میتواند بهمنزله پایان تلاش ایران برای حفظ ارتباطش با اقتصادهای غربی و افزایش شتاب حرکت این کشور به سمت شرکای تجاری جدید باشد. چینیها همین حالا هم ایران را یکی از شرکای خود در طرح یک کمربند و یک جاده (راه ابریشم جدید) میدانند و روسیه نیز به یکی از بزرگترین صادرکنندگان ادوات نظامی به ایران تبدیل شده است.
اگر ایران از همکاری با کشورهای اروپایی نفعی نبرد، انگیزه بیشتری برای پیوستن به شرکای جدید خواهد داشت.