اگرچه دونالد ترامپ نتوانست شعار صفر کردن صادرات نفت ایران را عملیاتی کند اما توانست با اعمال فشار به کشورها، سطح صادرات و درآمد نفتی ایران را نسب به ابتدای دوره 90 کاهش دهد. حالا اقتصاددانها این گذر را فرصتی تاریخی برای ایران میدانند تا آرزوی دیرینه اقتصادی جامه عمل بپوشد و بودجه و اقتصاد کشور از دام ماده زیرزمینی و طلای سیاه رهایی یابد.
داوود سوری اقتصاددان در گفتوگو با پایگاه خبری اتاق ایران درباره چگونگی عملیاتی شدن بودجهریزی بدون استفاده از منابع نفتی در شرایط تحریم و جنگ اقتصادی میگوید: ساختار بودجه با ستون درآمدها و هزینه دولت تشریح میشود؛ دولت میخواهد در بودجه سال 1399 هزینههای جاری خود را از درامدهای مالیاتی تأمین کند و درامدهای نفتی در هزینههای عمرانی هزینه شود؛ اگرچه این تصمیم، تصمیم درست و یک مطالبه تاریخی است اما من فکر میکنم این بیشتر یک شعار زیباست تا یک گام عملیاتی.
سوری میگوید: ما سالهاست مطالبه میکنیم که درآمدهای نفتی صرف هزینه جاری کشور نشود؛ اما در بهترین شرایط اقتصاد کشور، در شرایط خوب درآمد نفتی و رشد اقتصادی بالا به این هدف نرسیدهایم؛ اینکه بتوانیم در شرایط تحریم و جنگ اقتصادی به این هدف برسیم، کمی دشوار و حتی بلندپروازی است.
او ادامه میدهد: در حال حاضر بیشترین بخش بودجه، هزینههای جاری دولت است که قرار است از محل مالیات تأمین شود و من فکر میکنم حتی اگر درآمد اندکی هم از نفت حاصل شود، صرف این امور خواهد شد.
این اقتصاددان ادامه میدهد: اینکه بخواهیم تمامی هزینههای جاری را در دوره رکود شدید اقتصادی که دلایل متعددی ازجمله تحریم دارد از منبع مالیات کسب کنیم، بلندپروازانه است. هنگامی میتوانیم به مالیات امید داشته باشیم که تولید در کشور رونق داشته باشد.
بهگفته سوری، برخی میگویند که میخواهند پایههای مالیاتی را افزایش دهند این هم از آرزوهای چندسالهای است که نتوانستهایم در سالهای اخیر انجام دهیم. حالا چه اتفاقی افتاده که در یک سال میتوانیم چنین کاری را انجام دهیم. باز هم تاکید میکنم اینها اهداف بزرگی است که ما به دنبال آن هستیم و هر زمان این تغییر اتفاق بیفتد، مبارک است.
سوری میگوید: حجم قابلتوجهی از یارانههای پنهان در حاملهای انرژی و انواع سوخت وجود دارد که بهعنوان یکی از منابع بودجه در نظر گرفتهشده است. اینکه ما یارانه زیادی بهصورت پنهان در حاملهای انرژی میپردازیم در آن شکی نیست اما اینکه بتوانیم آن را بهصورت درآمد دولت محقق کنیم، جای بحث جدی دارد.
یارانه پنهان به همان اندازه بهصورت درآمد در بودجه ظاهر نخواهد شد. ما وقتی بخواهیم این یارانهها را نپردازیم و بخواهیم از خود مصرفکننده بگیریم طبیعتاً باید قیمت حاملهای انرژی را افزایش دهیم.
او تصریح میکند: در این دوره افزایش قیمت حاملهای انرژی جای سؤال دارد. صحبتهای خود مسئولان نشان از افزایش قیمت نیست که بتواند یارانهها را کم کند. سهمیهبندی و تغییرات جزئی قیمت کافی نیست که یارانه پنهان را پوشش دهد. این حوزه نیازمند تغییر اساسی در قیمت انرژی است. نه اقتصاد ایران آماده انجام چنین شوکی است و نه اراده دولتمردان ما نشان از این همت دارد. دولت بهترین زمانها را ازدستداده و بعید است که چنین اتفاقی رخ دهد.
سوری در پاسخ به چرایی شعارگونه بودن تغییر ساختار بودجه میگوید: دولت یکطرف تصمیمگیری است؛ هر تصمیمی که دولت میگیرد باید سایر ارکان نظام آن را تأیید کند. در شرایط حاضر چنین آمادگی وجود ندارد که نظامِ تصمیمگیری کشور یک تصمیمِ واحد درباره قیمت حاملهای انرژی بگیرد. ساختار اقتصادی همچنین اجازهای نمیدهد. به دلیل تحریمها بسیاری از کارگاهها و کارخانهها با مشکل مواجه هستند و اگر یارانههای انرژی هم با مشکل مواجه شود، تولید و اشتغال ضربه مهلکی خواهد دید. مردم هم به دلیل نبود رشد اقتصادی و بیکاری با کمبود درآمد روبرو هستند. در شرایط حاضر مردم فشار دیگری در حوزه انرژی را نمیتوانند تحمل کنند.
سوری ادامه میدهد: اینکه باید روزی یارانههای پنهان اصلاح شود شکی نیست ولی ما بهترین موقعیتها را ازدستدادهایم. دولت چنین ریسکی را در این شرایط نمیتواند بپذیرید و با احتیاط باید با آن برخورد میکند.
الگوی مطلوب بودجه کدام است؟ سوری پاسخ میدهد: بودجه مثل درآمد یک خانوار است. طبیعی است که باید بودجه دولت در درجه اول از منابع داخلی و منابع پایدار مثل مالیاتها تأمین شود. نکتهای که همیشه دولتها روی آن توجه دارند بحث درآمد بیشتر است اما هیچکس توجه نمیکند درآمدها باید بهصورت کارا هزینه شود. اگر دولت قادر نباشد بر هزینهها نظارت کند و منابع دولت ریخت پاش شود به مالیاتها و اعتماد مردم لطمه میزند.
به اعتقاد سوری، دولت باید ریختوپاشها را کم کند و در خیلی جاها که لازم نیست حضور نداشته باشد.
او ادامه میدهد: در لایحه بودجه عنوانشده درآمد نفتی صرف هزینه طرحهای نیمهتمام شود و طرحهایی در اولویت است که سال 1399 تمام شود؛ اما درنهایت آنچه مهم است اینکه دولت میخواهد کارهایی را در انتهای عمر خود تمام کند و کارنامه کاری خود را بالاتر ببرد.