مهمترین رویدادهای اتاق ایران در هفته‌ اول دی‌ماه

حسنتاش می‌گوید:

برای توسعه میادین نفت و گاز یک نوع قرارداد کافی نیست

غلامحسین حسنتاش کارشناس ارشد انرژی می‌گوید: «با توجه به تنوع و تفاوتهای وسیع ذخائر نفت و گاز کشور نمیتوان برای توسعه این همه این ذخائر از یک نوع قرارداد استفاده کرد.»

20 مرداد 1395 - 09:37
کد خبر : 3124
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک
غلامحسین حسنتاش کارشناس ارشد انرژی می‌گوید: «با توجه به تنوع و تفاوتهای وسیع ذخائر نفت و گاز کشور نمیتوان برای توسعه این همه این ذخائر از یک نوع قرارداد استفاده کرد.»

غلامحسین حسنتاش؛ کارشناس ارشد انرژی

هم دولت و هم کارشناسان می‌گویند، دیگر در توان مالی دولت نیست که صنعت نفت را بیش از این توسعه بدهد، از همین رو تنها راه توسعه‌های آتی در این صنعت استفاده از توان سرمایه‌گذاران خارجی است.چه آنکه هیچ اقتصاد نوظهوری بدون سرمایه‌های خارجی و تنها با تکیه بر توان داخلی نتوانسته توسعه یابد. سرمایه‌گذاران خارجی هم به سمت پروژه هایی جذب می‌شوند که جذابیت بیشتری به لحاظ سوآوری داشته باشند. از همین رو اولین گام دولت در مسیر جذب سرمایه خارجی در صنعت نفت می‌تواند، ارایه فرصت‌های سرمایه‌گذاری جدید باشد که قاعدتا باید در قالب  قراردادهای جذاب که برای دو طرف برد-برد باشد، ارایه شود تا حضور آنها را در پروژه‌های صنعت نفت و گاز ایران بیشتر کنند. قراردادهای جدید نفتی که اصطلاحا IPC نامیده می‌شوند، در همین راستا تعریف شد. اگرچه از همان ابتدای تدوین، این قراردادها با انتقاد‌هایی مواجه شده اما دولت یازدهم که مصمم به جذب 30 میلیارد دلار سرمایه خارجی است این انتقادها را در اصلاحیه جدید لحاظ کرد.

 برخی تحلیلگران بر این باورند قیمت نفت تا پایان سال ۲۰۱۶ بین ۴۰ الی ۵۰ دلار در نوسان خواهد بود. این در حالیست که در چند روز گذشته شاهد بودیم قیمت نفت به زیر ۴۰ دلار رسید. پیش بینی شما برای قیمت نفت تا پایان سال جاری میلادی چیست؟ 

اولا- با توجه به کثرت عوامل تاثیرگذار بر بازار و قیمت‌های جهانی نفت پیش‌بینی دقیق قیمت‌ها بسیار کار دشواری است . خصوصا این که بسیاری از عوامل ژئوپلتیکی و حوادث طبیعی تاثیرگذار قابل پیش‌بینی نیستند. ثانیا - باید توجه کنید که معمولا پیش‌بینی‌ها برای متوسط قیمت نفت‌خام است و در چند روز اخیر هم که اشاره کردید، درست است که قیمت نفت اوپک و نیز قیمت نفت وست‌تگزاس قدری کمتر از 40 دلار شده است ولی برنت دریای شمال نزدیک 42 است و متوسط قیمت جهانی خیلی کمتر از 40دلار نیست، بنابراین هنوز نمی‌توان گفت پیش‌بینی مورد اشاره شما غلط از آب درآمده است. باید ببینیم که پیش‌بینی مذکور برای چه نوع نفت‌خامی بوده است، آگر برای برنت دریای شمال بوده هنوز درست است. ثالثا- باید توجه داشت که به هرحال بازار متزلزل است از نظر عرضه حجم ذخیره‌سازی‌های نفتی بالاست و از نظر تقاضا رکود فراگیر در دنیا وجود دارد و پیش‌بینی مورد اشاره شما غلط از آب درآمده است. باید ببینیم که پیش‌بینی مذکور برای چه نوع نفت‌خامی بوده است، آگر برایدری اختلافشان با برنت کم و زیاد شود. 

در ادامه کاهش بهای نفت، عربستان نفت خود را ۱.۵ دلار زیر قیمت بازار دامپینگ کرده است. این اتفاق چقدر در بازار جهانی تاثیرگذار خواهد بود؟ 

اول باید توجه داشت که علت این که عربستان می‌تواند چنین کاری را انجام دهد اشباع بازار است وقتی که بازار دچار کمبود باشد این کار معنا و تاثیر ندارد. با توجه به این که در ماه‌های پس از برجام، تولید و صادرات نفت ایران روبه افزایش گذاشته است و بازارهم چنانچه ذکر کردم متزلزل بوده است، عربستان سعی کرده با افزایش نسبی تولید و کاهش قیمت نفتش خصوصا در بازار آسیای شرقی،  با ایران رقابت کند و سهم بازار خود را حفظ کند. خوب طبیعتا این کار در شرایط فعلی بازار بی‌تاثیر نیست به کاهش قیمت‌های نفت کمک می‌کند و بازاریابی را برای ایران دشوارتر می‌کند و درآمد نفت ما را کاهش می‌دهد.

به دنبال کاهش بهای نفت این تحلیل در رسانه‌های بین المللی مطرح بود که اوپک دیگر کارکرد گذشته خود را ندارد و گفته شده اوپک یک کارتل مرده است و دیگر کارکردهای یک کارتل اقتصادی را دیگر ندارد. مدیریت جدید اوپک و حضور آقای بارکیندو  چقدر می‌تواند این امید را به اوپک بازگرداند؟

 اولا-از نظر من اوپک هیچوقت یک کارتل نبوده است . ثانیا- اوپک سال هاست که سازمان بسیار کم تاثیری است خصوصا که عوامل واگرائی نیز در بین اعضاء اوپک و خصوصا اعضاء تاثیرگذار زیاد است. ساختار اوپک و نظام تصمیم‌گیری آن و روابط اعضاء آن به گونه‌ای است که این سازمان را دچار بن بست نموده و پتانسیل اصلاح و تحول درونی را از سازمان گرفته است. حضور دبیرکل جدید (آقای بارکیندو) نیز تاثیری بر اثرگذاری اوپک بر بازار جهانی نفت نخواهد داشت .

البته باید توجه داشت که حضور در اوپک برای اعضاء آن فرصت‌های دیگری را هم (غیر از تاثیرگذاری بر بازار نفت) ایجاد می‌کند.  مثلا دبیرخانه سازمان اوپک در وین اطریش، خود یک مرکز اطلاعات و مطالعات نفت و انرژی است که کشورهای عضو که برخورد فعال‌تری داشته باشند می‌توانند کارمندان بیشتری را به آنجا بفرستند و از امکانات آنجا استفاده بیشتری بنمایند و دبیرکل طبعا در این گونه مسائل می‌تواند تاثیر گذار باشد.

ارزیابی شما از قرارداد IPC چیست؟

این مساله بحث مفصلی را می‌طلبد و بنده تاکنون چندین مطلب در این رابطه نوشته‌ام اما اجمالا عرض می‌کنم که بنده چه در دوره بیع‌متقابل و چه IPC، همیشه حرفم این بوده است که با توجه به تنوع و تفاوت‌های وسیع ذخائر نفت‌و گاز کشور اصولا نمی‌توان برای توسعه همه این ذخائر یک نوع قرارداد را بکار گرفت و اعتقادم این بوده است که ما باید برنامه جامع توسعه میادین هیدروکربنی را تهیه کنیم و برای اجرای آن ببنیم در هر مورد چه کم داریم و از چه راهی یا با چه نوع قراردادی می‌توانیم آن را تامین کنیم. نکته دیگر این که وزارت نفت در  این مورد  می‌توانست بسیار بهتر عمل کند.

به‌نظر من ابتدا باید یک ارزیابی دقیق و با حوصله از عملکرد بیع‌متقابل از هم جهت می‌شد تا از آن درس گرفته شود و علاوه‌بر آن از کارشناسان و متخصصینی که در متن فعالیت‌های بالادستی صنعت نفت هستند و دانش و تجربه آن را دارند و دیگر صاحب‌نظران بیشتر استفاده می‌شد. در هرحال من فکر می‌کنم مشکلات زیادی در این زمینه وجود دارد،IPC می‌تواند برای توسعه بعضی منابع نفت و گاز خوب باشد و در بعضی دیگر مشکلات زیادی را ایجاد کند. من مشکل توسعه بخش بالادستی صنعت نفت را فراتر از IPC میدانم IPC یک ابزار است در کنار ابزارهای دیگر نمی‌شود اصل برنامه و اهداف را رها کرد و ابزار را اصل کرد و دائم در مورد آن صحبت کرد. 

این قراردادها چقدر می‌تواند صنعت نفت ایران را در منطقه موفق کند؟

اگر منظورتان این است که چه قدر می‌توان با این قراردادها سرمایه جذب کرد و صنعت نفت را توسعه داد و تولید نفت را افزایش داد و از نظر تولید و صادرات نفت با عراق و عربستان رقابت نمود، باید بگویم که اولا معلوم نیست ورود به چنین مسابقه و رقابتی  لزوما به نفع کشور باشد این رقابتی است که به نفع کشورهای مصرف‌کننده است که همیشه امنیت انرژ‌ی و تامین نفتشان برقرار باشد، لذا در مورد خود این مساله باید بیشتر تامل کنیم.برای ما باید منافع ملی مان مهم باشد. بنظر من در سطح کلان دولت باید به جذب سرمایه خارجی در اموری اولویت دهد که به توسعه همه‌جانبه کشور کمک می‌کند نه اینکه وابستگی ما را به تک‌محصول بیشتر می‌کند. حتی در خود سرمایه‌گذاری‌های نفتی هم باید این ملاحظه بطور جدی وجود داشته باشد که سرمایه‌گذاری به گونه‌ای باشد که به افزایش ظرفیت‌های تولید ملی نیز کمک کند نه اینکه تنها توان ما را در استخراج از ذخائر زیرزمینی افزایش دهد، من تردید دارم که IPC چقدر  در راستای چنین هدفی قرار دارد. ثانیا به نظر من در موضوع جذب سرمایه خارجی چیزی که مهمتر از نوع قرارداد است روابط سیاسی بین‌المللی کشور و اراده سیاسی کشورهای صنعتی بر سرمایه‌گذاری در یک کشور است.

آقای زنگنه  وزیر نفت گفته است که برای توسعه صنعت نفت نیاز به ۳۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری داریم. آیا با قراردادهای IPC  می‌توان این میزان سرمایه را جذب کرد؟

همانطور که به نوعی اشاره کردم به نظر من مشکل این است که در صنعت نفت ما همه چیز تقلیل پیدا کرده است به نوع قرارداد، برنامه‌ها و اولویت‌ها چندان روشن نیست. فضای کسب و کار نفت و ساختار و مدیریت آمادگی‌های لازم و کافی را برای مذاکرات قراردادی و جذب سرمایه ندارد. ما درک درستی از تحولاتی که در صنایع نفت جهان و نیز بازارهای مالی افتاده است نداریم. خود نحوه برخورد صنعت نفت در مساله رسیدن به IPC  اگر آنالیز شود بسیاری از مشکلات و نارسائی‌ها را آشکار می‌سازد.

بعید می‌دانم در چنین شرایطی حجمی از سرمایه‌گذاری که اشاره کردید قابل تحقق باشد. ضمنا به این نکته هم باید توجه کرد که از یک سو منابع هیدروکربنی انفال و اموال عمومی و متعلق به آحاد مردم است و از سوی دیگر بسیاری از مشکلات اقتصادی و حتی سیاسی و فرهنگی و اجتماعی این کشور ناشی از نحوه برخورد با این منابع است که ادبیات "نفرین منابع" اینها را بخوبی توضیح می‌دهد، پس این کافی نیست که ما بگوییم  چقدر سرمایه برای توسعه نفت نیاز داریم بلکه باید برنامه‌ای که این سرمایه را برای آن می‌خواهیم به دقت تبیین و عرضه شود و در معرض نقد و بررسی نخبگان قرارگیرد. مثلا می‌بینیم اولویت‌های مهمی مانند لایه نفتی پارس‌جنوبی بعنوان یک میدان مشترک و بعضی میادین مشترک دیگر یا اولویت‌های مهمی مانند تزریق گاز کافی برای ارتقاء ضریب بازیافت میادین نفتی دربخش بالادستی نفت وجود دارد که راجع به آنها صحبتی نمی‌شود. 

در همین رابطه