سازمان جهانی بهداشت در سال 2014 اعلام کرده بود 62.7 درصد از جمعیت ایران که چیزی حدود 50 میلیون نفر میشود، چاق هستند. همچنین به تازگی نیز اعلام شده است 20 درصد از دانشآموزان ایرانی، اضافه وزن دارند و مبتلا به چاقی هستند.
محمدرضا عبدالحسینی، دبیر اجرایی دومین کنگره بینالمللی جراحیهای چاقی و متابولیک، میگوید: «٨٠درصد کسانی که چاقی بیش از حد دارند، نمیتوانند وزن خود را پایین آورند. اگر یک فرد آسیایی و اروپایی در یک قد و وزن مشابه کنار یکدیگر قرار گیرند، خطر دیابت و فشارخون در فرد آسیایی بیشتر است. به ازای هر پنج کیلو اضافه وزن، ٨٤درصد آمار ابتلا به دیابت در افراد آسیایی بیشتر میشود. از نظر ژنتیکی و اقلیمی آسیاییها بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماریهای متابولیک و چاقی هستند.در دهههای گذشته افراد اغلب در دهه سوم و یا چهارم زندگی خود مبتلا به چاقی و پس از حدود یک دهه مبتلا به بیماریهای قلبی- عروقی ناشی از چاقی و حدود ١٠ تا ١٥سال بعد دچار مرگومیر میشدند. اما درحال حاضر سن شیوع چاقی به سنین کودکی و نوجوانی رسیده است و در ادامه آن، این افراد در سنین جوانی به عوارض ناشی از چاقی مانند دیابت و فشارخون بالا مبتلا میشوند»
اما چاقی به جز مساثل سلامتی، اقتصاد را نیز درگیر خود کرده است. تا جایی که در بعضی از تحقیقات بینالمللی، عبارت «اقتصاد چاقی» دیده میشود. ایران بین 196 کشور جهان، رتبه 77 را از نظر چاقی دارد. امریکا، یکی از چاقترین کشورهای جهان است و از هر 5 فرد امریکایی، یک نفر به دلیل چاقی میمیرد. در این کشور مطالعات دقیقی بر روی چاقی انجام شده و هزینههای آن برای افراد و اقتصاد برآورد شده است.
افراد چاق، در بازار کار وضعیت پایینتری نسبت با افرادی با وزن طبیعی دارند. از دست دادن روزهای کاری، برای افراد چاق هزینه دارد. شاغلان چاق، روزهای بیشتری را به خاطر غیبت کوتاه مدت، ناتوانی بلندمدت و مرگ زودرس از کارکنان غیرچاق از دست میدهند. کارفرماها نیز هزینه بیشتری را برای بیمه زندگی و جبران خسارت این افراد میپردازند. بعضی مطالعات نیز نشان میدهد چاقی همراه با حقوق کمتر و درآمد کمتر خانوار است.
دانشگاه هاروارد، تحقیقاتی را در خصوص اقتصاد چاقی انجام داده است. هاروارد در خصوص هزینههای مستقیم و غیرمستقیم چاقی در ۶ شرایط مربوط به چاقی مانند دیابت نوع۲، فشار خون بالا، بیماریهای قلبی عروقی، بیماریهای کیسه صفرا، سرطان روده بزرگ و سرطان سینه پس از یائسگی مینویسد. یک مطالعه قدیمی نشان میدهد در سال ۱۹۸۶، ۵.۵ درصد از هزینههای مربوط به این بیماریها چیزی در حدود ۳۹ میلیارد دلار، بر اثر چاقی بوده است.
مطالعه دیگری نیز در خصوص هزینههای پزشکی در امریکا نشان میدهد در سال ۲۰۰۸، چاقی مسئول هزینههای ده درصد از بیماریها بوده است، چیزی در حدود ۸۶ میلیارد دلار در یک سال.
شخصیتی دانشگاهی به نام فینکنستلین نیز مطالعه دیگری را بر اساس اطلاعات حسابهای ملی هزینههای سلامت در امریکا انجام داده و اینطور براورد کرده است که در سال ۲۰۰۶، ۱۴۷ میلیارد دلار از هزینههای مراقبتهای درمانی، به چاقی اختصاص داشته است.
محققان برآورد میکنند تا سال ۲۰۳۰، هزینههای پزشکی مربوط به چاقی به ۶۶ میلیارد دلار طی یک سال برسد.
کشورهایی که کمتر از امریکا با چاقی روبرو هستند، هزینههای کمتری برای این مسئله میپردازند. اما فشار و حجم باری که روی دوش آنها نیز وجود دارد، سنگین است.
مطالعات دیگری نیز در امریکا، هزینههای سرانه چاقی را برآورد کرده است. بر این اساس، در سال ۲۰۰۶، هر فرد چاق به طور متوسط ۱۴۲۹ دلار بیشتر از افراد با وزن نرمال برابر با ۴۲ درصد بیشتر، برای هزینههای سلامت پرداخته است. مطالعه شخص دیگری به نام مِیِر هوفر نیز نشان میدهد هر فرد چاق ۲ هزار و ۷۴۷ دلار هزینههای سلامت بیشتری نسبت به افراد دیگر میپردازند. این میزان ۱۵۰ درصد بیشتر از هزینههای سلامت افراد غیرچاق است.
تامپسون نیز در مطالعاتی دریافته است که هزینههای ناشی از چاقی برای هر فرد، مانند هزینههای ناشی از سیگار کشیدن است. در مردان میانسال چاق هزینههای مربوط به سکته مغزی، بیماری عروق کرنر، دیابت، فشار خون بالا و کلتسرول بالا، ۹ هزار تا ۱۷ هزار دلار بیشتر از افراد با وزن نرمال و درگیر در همین بیماریها، هزینه دارد.