ایران برای تأمین مواد خام موردنیاز اقتصاد اول دنیا دورخیز میکند. وزیر امور اقتصاد ایران که برای شرکت در شانزدهمین کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و چین، به پکن سفر کرده بود، در گفتوگو با نشریه «گلوبالتایمز» چین اعلام کرد: چین بهعنوان بزرگترین سرمایهگذار خارجی در جهان، به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل خواهد شد و ایران میتواند مواد خام مورد نیاز چین را برای حمایت از فعالیت صنعتی این کشور تأمین کند.
به گزارش ایرنا علی طیبنیا در بخشی از سخنان خود گفته است: ایران تصمیم به گسترش روابط خود با چین در همه حوزهها در دوره پساتحریم دارد. البته این سخن با درنظرگرفتن ماحصل سفر «شی جینپینگ»، رئیسجمهوری کشور چین، به ایران در ماه ژانویه و برنامه ٢٥سالهای که شامل سرمایهگذاری تا سقف ٦٠٠ میلیارد دلار در ١٠ سال آینده بود، حرف جدیدی نیست اما آنگونه که مجیدرضا حریری، نایبرئیس اتاق بازرگانی ایران و چین، میگوید، اتفاقات جدیدی در حال رخدادن است.
اقتصاد دو کشور ایران و چین مکمل یکدیگر هستند؛ وجه عمده تجارت خارجی ایران، انرژی و مواد اولیه است و چین، کشوری که نیاز مبرم به انرژی و مواد اولیه دارد. ایران کشوری در حال توسعه صنعتی است و احتیاج مبرم به تکنولوژی نوین دارد و چین، کشوری که میخواهد از نگرش صادرات کالا، به صادرکننده تکنولوژی گرایش پیدا کند و این تکنولوژی برای ایران نیز مطلوب است.
به گفته نایبرئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین، رفاه نسبی بهوجودآمده در چین باعث شده است برگبرنده چشمبادامیها برای تبدیلشدن به اقتصاد اول جهان، یعنی نیروی کار ارزان از بین برود و ازاینرو در فکر تغییر استراتژی برای ادامه راه باشند.
حریری میگوید: همینحالا هم حداقل دستمزد نیروی کار در چین، حدود دو برابر حداقل دستمزد نیروی کار در ایران است، چراکه تحولات اقتصادی چین در سه دهه اخیر، رفاهی نسبی ایجاد کرده به گونهای که مثلا سرانه مسکن هر چینی، چهار برابر افزایش پیدا کرده است. در آن طرف این افزایش رفاه، هزینه معیشت و در نتیجه میزان دستمزد نیروی کار را بالا برده است و بههمیندلیل چین نیز مانند بسیاری از دیگر کشورهای تولیدکننده جهان، در حال شیفت به کشورهایی مانند کامبوج، لائوس و ویتنام است که هزینه دستمزد نیروی کار پایینی دارند و در این مسیر ایران نیز یکی از مستعدترین کشورهاست.
به اعتقاد او، سیاستهای فعلی چینیها مانند کاری است که ژاپنیها در چهار دهه قبل انجام دادند و از تولید و صادرات کالا به صادرکننده تکنولوژی تبدیل شدند و حالا هم چین میخواهد صادرکننده تکنولوژی شود.
نایبرئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین میگوید: راه ما و چین همیشه باز است و گرچه از سال ٢٠١٤ به اینسو، ارزش مبادلات ما به دلیل افت قیمت نفت کاهشی بوده است، اما ما این روند کاهشی را میتوانیم با تقویت صادرات در دیگر حوزهها، ازجمله معادن و پتروشیمی بالا ببریم، چراکه چین مشتری اول محصولات معدنی و پتروشیمی در جهان است و مقصد اول تجارت ما در این دو حوزه نیز هست.
از صحبتهای حریری اینطور استنباط میشود که قرار است با سرمایهگذاری چینیها در حوزه توسعه شرکتهای مشترک و همچنین ورود تکنولوژی به ایران، در بحث تولید، استخراج و فراوری مواد اولیه مورد نیاز برای صنایع چینی اتفاقاتی بیفتد.
او میگوید: در کنار اینکه چینیها میتوانند با سرمایهگذاری در ایران از نیروی کار و انرژی ارزان بهرهمند شوند، کارخانجات چین هم تا دو، سه دهه آینده با ظرفیت بالا به فعالیت ادامه خواهند داد و ایران میتواند از محل بخشی از همین سرمایهگذاریهای مشترک مواد اولیه مورد نیاز آنها را نیز تأمین کند.
این فعال اقتصادی به گفتوگوهای خودمانی با چینیها اشاره میکند که در آن به چینیها گفتهاند جدای از اینکه در ایران سوخت برای صنایع بسیار ارزان است، آنها در هیچ کشوری نمیتوانند یک مهندس را با ٥٠٠، ٦٠٠ دلار استخدام کنند، اما در ایران این امکان وجود دارد و حتی اگر این فارغالتحصیلان کیفی نباشند، نیز بههرحال با یک دوره آموزشی ششماهه متخصص خواهند شد.
به عقیده حریری، تمایل و پتانسیل چینیها برای انتقال سرمایه و تکنولوژی به ایران بالاست تا جایی که حتی بازار چین نیز میتواند از ایران کالا بگیرد. در این روند، چینیها امکان دارند در حوزههایی مانند پوشاک، کیف و کفش، فولاد و خودرو وارد شوند و مایل به این کار نیز هستند.
او با اشاره به اینکه رکود اقتصادی ایران ناشی از نبود تقاضای داخلی و بهصرفهنبودن تولید با تکنولوژی قدیمی است، میگوید: بهترین راهکار برای برونرفت از رکود، در حوزهای که نه فناوری بالا داریم و نه تحریک تقاضای داخلی، آن است که تقاضای خارجی را جذب کنیم؛ اما فعلا رنج میبریم و با تکنولوژی موجود آنقدر پرت تولید بالاست که قیمت تمامشده را بهشدت بالا میبرد یا سود را بهشدت کم میکند درحالیکه اگر شرکتهای چینی را بیاوریم و از پتانسیل آنها استفاده کنیم، اوضاع کاملا تغییر خواهد کرد.
او اظهار میکند: چینیها کاملا آماده ورود به ایران هستند و با سیل تقاضای چینیها برای بازدید از شرکتهای صنعتی و حوزههای معدنی و کشاورزی مواجه هستیم که علاقهمند حضور در این حوزهها هستند؛ اما ما شرایطی داریم که اول باید درست شود.
اینجا هم رد پای محدودیتهای بانکی دیده میشود. حریری میگوید: شرکتهای چینی هم که قصد ورود به ایران دارند، منتظر جاگیری ایران در سیستم بانکداری بینالمللی هستند ازاینرو رفع موانع بانکی از سوی بانک مرکزی و وزارت خارجه باید به قوت ادامه پیدا کند تا زمینه ورود سرمایه و تکنولوژی مهیا شود.
او هدفگذاری چینیها را نیز برای حضور پرقدرت در بازار خودرو تشریح میکند؛ گویا در صحبتهایی که شده، چینیها میخواهند سایت خودروسازی چینی در بم را بهعنوان یک شهرک خودروسازی چینی، تجهیز کنند تا در یک برنامه پنجساله، در کنار شرکتهای فعلی، شرکتهای باکیفیت خودروسازی چینی نیز در آن مستقر شوند.
حریری درباره همکاریها در حوزه معادن نیز میگوید: از یکسو با همکاری چین، برداشتها در حوزه معادن سنگ آهن، سنگ تزیینی، کبالت، ذغال سنگ و... با تکنولوژی جدید بهینهتر میشود و از دیگر سو برای انتقال محصولات به چین هم با بهرهمندی از نیروی انسانی و انرژی ارزان ایران، محصولات فراوری خواهند شد تا هزینه حمل نیز کاهش پیدا کند؛ یعنی سنگ آهن پس از تبدیل به فولاد اسفنجی، صادر خواهد شد؛ درست همان چیزی که در راستای سیاستهای اقتصاد مقاومتی برای پرهیز از خامفروشی بر آن تأکید شده است.
نایب رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین، اظهار میکند: ما فعلا درگیر اجرای برجام هستیم و باید آن را به خوبی بهپیش ببریم؛ ازآنطرف چینیها هم منتظر انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا و پس از آن در ایران هستند و اگر پس از آن، فضا در ایران مانند شرایط فعلی باشد، مطمئنا توافقات بسیار خوبی حاصل خواهد شد.
حریری در پاسخ به اینکه تأمین مواد اولیه موردنیاز چینیها از سوی ایران، مشخصا در چه حوزههایی محتملتر و امکانپذیرتر است، میگوید: با چینیها صحبتهای خوبی انجام شده است و به نظرم اصلا دنبال یک مورد خاص نباشید؛ چراکه یک فضای خاص در حال ایجادشدن است تا سرمایهگذار خارجی وارد ایران شود و در این فضا، چین که حالا شریک اول تجارت ماست، در آینده هم شریک اول تجاری ایران باقی خواهد ماند.
او در ادامه با توضیح اینکه رابطه تجاری کشوری مانند ایران با چین ربطی به اردوگاه سیاسی ندارد، تأکید کرد: در منطقه ما کشورهای دیگر مانند عربستان، قطر و امارات هم شریک اول یا حداقل دومشان چین است و این مسئله ربطی به گرایش سیاسی آنها ندارد. برای مثال عربستان که قویا در ارودگاه سیاسی آمریکا حضور دارد، در اقتصاد با چین رفاقت داد؛ چراکه اقتصاد کشورهایی که صاحب منابع طبیعی و انرژی هستند، مکمل اقتصاد چین است و به همین قیاس است که میگوییم ایران هیچ وقت با وجود ارتباط سیاسی مطلوب با روسیه، نمیتواند رابطه اقتصادی چشمگیری با این کشور داشته باشد؛ چراکه اقتصاد هر دو کشور شبیه به هم است.