«نرخ بالای طلاق اثرات بسیار منفی روی اقتصاد دارد» این نتیجه جدیدترین پژوهشی است که اخیراً در حوزه ازدواج و طلاق صورت گرفتهاست. در این پژوهش پرسش اصلی این بوده که آیا ازدواج سالم کلید اقتصادی سالم است؟ بررسیهای «صدا» نشان میدهد طلاق تأثیر منفی روی بهرهوری میگذارد و به باری بر دوش اقتصاد تبدیل میَشود. مطالعات موسسه دین و ازدواج نشان میدهد ازدواج نقشی کلیدی در افزایش سرمایههای انسانی دارد و به افزایش ارزش اقتصادی از طریق افزایش مهارتها برای انجام کار کمک میکند. در واقع بر اساس این پژوهشها نوعی همگرایی مثبت میان ازدواج و اقتصاد سالم و پویا وجود دارد. هنری پوتریکاس کارشناس ارشد مطالعات اقتصاد جامعه میگوید: «ازدواج به رشد اقتصاد میانجامد. نرخ درآمد مردانی که ازدواج میکنند بیشتر از مردان مجرد است. مردانی که طلاق میگیرند نیز با کاهش درآمد مواجه میشوند.» به این ترتیب هر کشوری که نرخ طلاق در آن بیشتر باشد، رشد اقتصادی کمتری را تجربه خواهد کرد. در ایالات متحده امریکا یکی از موارد انقلابی که روی اقتصاد اثر مستقیم میگذارد، طلاق است.
مشکل اساسی این است که در دهههای اخیر نرخ طلاق در اکثر کشورهای جهان افزایش یافتهاست. همزمان با افزایش نرخ طلاق، درآمد و میزان دستمزد مردان مطلقه نیز کاهش یافتهاست. به همین خاطر است که پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که طلاق به رشد اقتصادی آسیب وارد میکند. البته ناگفته نماند که این اثر در مورد مردان نمود بیشتری پیدا میکند چرا که کارایی آنها پایین میآید. به همین خاطر برای هیچکس پوشیده نیست که طلاق هزینههای بسیاری را برای خانواده و جامعه به دنبال دارد. از هزینه دادگاه گرفته تا هزینه آغاز زندگی دوباره با درآمد مجردی؛ همه اینها باری بر دوش فرد و اقتصاد جامعه است. اما نکته جالب توجه این است که مطالعات نشان میدهد هزینه طلاق در چند سال اخیر افزایش نیز یافتهاست. همین مطالعات نشان میدهد کمتر چیزی مانند طلاق روی رشد اقتصادی تأثیر میگذارد. 50درصد از ازدواجها در ایالات متحده امریکا به طلاق میانجامد. وقتی این خانوادهها فرمول زندگی خود را تغییر میدهند بیشترین تأثیر را روی اقتصاد کشورشان میگذارند. این مسئله در امریکا به خوبی قابل مشاهد است. امریکا در حالیکه تلاش میکرد خود را از بحران بزرگ اقتصادی نجات بدهد درگیر بحران طلاق در جامعه خود شد. این مسئله به سادگی به مانعی برای خروج از رکود اقتصادی این کشور تبدیل شد. طلاق مانند وزنهای روی دوش اقتصاد سنگینی میکند. اگر وضعیت به همین شکل ادامه پیدا کند اقتصاد جهان از مزایای یک ازدواج خوب و سالم بیبهره خواهد ماند.
عواقب مالی طلاق چقدر است؟
طلاق خانهخرابکن است. بررسیهای پژوهشگران نشان میدهد افرادی که طلاق میگیرند نیاز دارند به طور متوسط درآمد خود را تا 30درصد افزایش بدهند تا بتوانند به استانداردهای زندگی پیش از طلاق دست پیدا کنند. از هر پنج زنی که کارش به طلاق میرسد، یک نفر بعد از طلاق به فقر و فلاکت میافتد. از هر سه زنی که دارایی خانه و فرزند هستند و طلاق میگیرند، یک نفر بعد از طلاق خانه خود را از دست میدهد. از هر چهار مادری که طلاق میگیرند، سه مادر هیچگاه حق و حقوق خود را برای گذران زندگی و حمایت از کودکان به صورت کامل دریافت نمیکنند. کیفیت زندگی اکثر مردان به صورت چشمگیری کاهش پیدا میکند. بر اساس مطالعات موسسه یوتا، متوسط هزینه طلاق 18هزار دلار است. با فرض 10هزار طلاق این هزینه به 180میلیون دلار میرسد. بررسیهای دانشگاهی همچنین نشان میدهد در ایالات متحده امریکا هزینه فروپاشی خانوادهها 100میلیارد دلار در سال است. طلاق تأثیر بسیار مهم و البته منفی نیز روی پرداخت مالیات به جای میگذارد.
برخی از تحلیلگران نظری کاملاً متفاوت دارند؛ به باور آنها وقتی اقتصاد وضعیت خوبی داشته باشد افراد تمایل بیشتری به طلاق پیدا میکنند. به این ترتیب از نظر این دسته از تحلیلگران، ازدواج نه تنها عاملی برای رشد اقتصادی نخواهد بود بلکه مانع رشد نیز میشود. بر اساس این دیدگاهِ متفاوت، طلاق یکی از نشانههای رشد اقتصاد است.