رادیو مجازی اتاق ایران ۲ دی 1403

مهدی پازوکی در گفت‌وگو با پایگاه خبری اتاق ایران

باید عقلانیت اقتصادی در تصمیم‌گیری سیاسی حاکم شود

مهدی پازوکی، اقتصاددان معتقد است اقتصاد نباید سیاست‌زده شود. باید عقلانیت اقتصادی را در تصمیم‌گیری سیاسی حاکم کرد نه اینکه ملاحظات سیاسی-اجتماعی و جناحی به منطق اقتصاد غالب شود.

28 شهریور 1399 - 11:09
کد خبر : 34636
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

الگوی اقتصاد حاکم بر جامعه ایران چه الگویی است و با چه معیارهایی قابل‌تعریف است؟ مهدی پازوکی در گفت‌وگو با پایگاه خبری اتاق ایران می‌گوید: اقتصاد ایران الگوی مشخص و مدونی ندارد؛ این مسئله تازه‌ای نیست، از پیش از انقلاب اسلامی، معمولا تصمیم‌گیری‌های اقتصادی متاثر از اهداف و ملاحظات سیاسی بوده است و تا الان هم این وضعیت ادامه دارد. در مجموع آن تفکر اقتصادی که در جامعه از سال‌های 1320 به این طرف، بر کل تفکر روشنفکران، تحصیلکرده‌هاحاکم شده، ملغمه‌ای از تفکر چپ، راست و ناسیونالیستی بوده است. اما اینکه یک الگویی از این تفکرها درست شده یا نه؟ من معتقدم هیچ الگویی از دل این اندیشه و مکاتب برای اقتصاد ایران درنیامده است. بیشتر تصمیم‌گیریها در چارچوب اندیشه آرمانی گرفته شده است. یکی از عدالت اجتماعی گفته و دیگری از بازار آزاد و ناسیونالیست‌ها به دنبال حمایت از تولید ملی، مبارزه با تهاجم اقتصادی یا امپریالیسم اقتصادی و مبارزه با سیاست استعماری بوده است. نتیجه همه آنها محدود کردن تجارت خارجی و حمایت‌های تعرفه‌ای است. این ویژگی از قبل از انقلاب تا به امروز وجود داشته است.

پازوکی در پاسخ به اینکه چه قرائت‌هایی بر اقتصاد ایران حاکم بود و اینکه آیا براساس درک لازم از این قرائت‌ها دولتمردان الگویی را پذیرفته بودند یا خیر؟ می‌گوید: قرائت‌هایی حاکم بر اقتصاد ایران در مقطع اول انقلاب اسلامی، قرائت چپ است. البته نه چپ و نه راست به معنای واقعی در اقتصاد ایران حاکم نبوده است. راست‌های اول انقلاب با دیدگاه‌های چپ مخالفت می‌کردند. ولی آیا اینها واقعا راست به معنای مصطلح آن هستند؟ من معتقدم اینگونه نیست، همنطوری که چپ‌های ما هم واقعا چپ نیستند. در حال حاضر بخشی از طیف سیاسی که زمانی راست بودند به محدود کردن بازار، یا تجارت خارجی می‌اندیشند و از نفوذ اقتصادی می‌گویند. یا با سرمایه‌گذاری شرکت‌های خارجی در این مخالفت می‌کنند.

او ادامه می‌دهد: بعد از انقلاب اسلامی، تنها دوره‌ای که اصول علمی اقتصاد رعایت شد، در برنامه سوم توسعه بود. برنامه سوم و چهارم توسعه با یک تفکر منسجم اقتصادی، اقتصاد مبتنی بر اندیشه علمی اقتصاد تنظیم شده بود که متاسفانه  به برنامه سوم از چپ و راست به آن حمله کردند و خیلی اجازه پیاده شدن آن برنامه را ندادند، علی رغم آن نتیجه خیلی خوبی در اوایل 1380 داشت. اما در نیمه دوم دهه 80، هم دور برگردان پوپولیست‌ها شروع شد، آن برنامه‌ها کاملا ‌ زمین گیر شد. بعد از آن هیچ وقت برنامه‌های ما آن انسجام واقعی را نداشت؛ حتی برنامه ششم توسعه هم آن انسجام را نداشت و فقط خطوطی را طراحی کرده بودند. البته ناگفته نماند.

پازوکی ادامه می‌دهد: خیلی‌ها معتقدند که برنامه توسعه جایگاه چندانی ندارد و دولت‌ها خود برنامه ارائه دهند؛ مثلا می‌گویند برنامه چهارم و پنجم هیچ تاثیری در عملکرد دولت و آشفتگی و نظم مالی-برنامه‌ای دولت ندارد. اگرچه اینها به قانون تبدیل می‌شود اما مسایل متعددی در  تصمیم اقتصادی دولت دخالت دارد و عملا ان قانون‌ها اجرا نمی‌شود و دولت‌ها، برنامه یک‌ساله خود، یعنی بودجه را اجرا می‌کنند. البته در هیچکجای دنیا برنامه پنج ساله نوشته نمی‌شود. ولی من همچنان به برنامه و البته برنامه خوب تاکید دارد و امیدوارم در رنامه هفتم توسعه این الزامات رعایت شود.

پازوکی در پاسخ به اینکه آیا شرایط امروز اقتصادی ایران از تحریم تا رکود و تورم، زمینه تغییر و تحول را در آرایش الگوهای فکری-برنامه‌ریزی برای اقتصاد فراهم کرده است؟ می‌گوید: زمینه تغییر رویه‌های اقتصادی همیشه وجود دارد، ولی هیچ کسی نمی‌خواهد هزینه تغییر رویه‌های اقتصادی را بپذیرید. مثلا بعد از دوره احمدی‌نژاد، بازگشت به عقلانیت را داریم ولی همین دولت حاضر نبود این تصمیم‌گیری‌های اساسی را عملی کند. مثلا به مجلس پیشنهاد دهد که برنامه ششم توسعه را کنار بگذارد و استراتژی را معرفی کند و مجلس آن را  بررسی و تصویب کند و دولت اجرایی کند. این دولت نمی‌خواست الگوی فکری-مکتبی برای اقتصاد تنظیم کند. یا به تصمیم‌گیری‌های اخیر در اقتصاد از سیاست‌گذاری برای انرژی تا گشایش اقتصادی نگاه کنید، این تصمیم‌ها بر چه اساسی گرفته شده است؟

اقتصاد ایران به چه نوع سیاستی برای ادامه حیات نیازمند است؟ پاسخ این سوال چنین است: به دولتی که منطق اقتصادی را بپذیرد. بدترین نمونه دولت نهم و دهم بود که با غلبه بر درآمد کلان نفتی، سیاست را بر اقتصاد را غلبه داد؛ ولی اقتصاد نباید سیاست‌زده شود. باید عقلانیت اقتصادی را در تصمیم‌گیری سیاسی حاکم کرد نه اینکه ملاحظات سیاسی-اجتماعی و جناحی به منطق اقتصاد غالب شود.

در همین رابطه