فعالان اقتصادی یکی از نیازهای روز صنعت ایران را تدوین استراتژی توسعه صنعتی میدانند و نبود این نقشه راه را یکی از دلایل اصلی حالوروز بد این روزهای صنعت عنوان میکنند. منصور معظمی، رئیس هیات عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران در گفتوگو با «پایگاه خبری اتاق ایران» از مشکلات صنایع در ایران میگوید: اگر ما استراتژی صنعتی داشتیم حتماً به دنبال صنایعی میرفتیم که ارزشافزوده بالایی داشت؛ در آن صورت صنعت به پیشران توسعه کشور تبدیل میشد.
معظمی میگوید: توجه به صنعت از ملزومات توسعه است. صنعت جدای از سیاست، اقتصاد و فرهنگ نیست؛ اینها باهم کار میکنند. اگر کشور پیشرفتهترین صنعت را هم داشته باشد ولی فرهنگ صنعتی ضعیف باشد، بهرهوری آن بخش بالا نخواهد بود. اگر روحیه کار و اعتقاد به کار نباشد، ماشینآلات صنعتی بیارزش خواهد بود.
به گفته معظمی شرایط امروز کشور خیلی شرایط دشواری است؛ مسئله تحریمها بسیار جدی است و نتیجه همه این بیتدبیریها باعث شده که حال صنعت خوب نباشد. اگر میخواهیم رونق به تولید به برگردد و پویایی به صنعت، باید شرایط تولید صنعتی فراهم شود.
نتیجه این وضعیت نامناسب پایین بودن رشد سرمایهگذاری در کشور است؛ معظمی در تکمیل این گفته خود ادامه میدهد: پایین بودن نرخ سرمایهگذاری باعث میشود که خیلی از واحدهای تولیدی با کمترین حد ظرفیت خود کار کنند. نمیتوان گفت صنعت اولویت است ولی مواد اولیه صنعت در بورس عرضه شود.
معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت میگوید: وقتی مواد اولیه صنعت در بورس عرضه میشود یعنی کسی که نیازمند است باید در صف انتظار بماند و کسی که دلال است آن مواد اولیه را به قیمت چندین برابر خریدوفروش کند.
معظمی یکی از بزرگترین مشکل صنعت روز را تأمین مواد اولیه میداند؛ اتفاقاً ما مواد اولیه را در کشور داریم اما به همان اندازه فولادسازی و صنعت الکترونیک مشکل دارد و خیلی از صنایع دیگر درگیر کمبود مواد اولیه است. اگر وزارت صنعت معدن و تجارت پایکار بیاید حتماً این مشکلات حل میشود.
او به سامانه بهینیاب اشاره میکند: این سامانه بایستی تکمیل شود و همه تولید و مصرف در اینجا عرضه شود؛ نمیشود مدام بخشی را از حوزه نظارت جدا کرد، نمیشود با استثناها کار کرد. دنیا خیلی وقت است که این مشکلات را حل کرده است و مسائل ما هم لاینحل نیست. باید از تجربه دنیا درس گرفت، تصمیم گرفت، از اهل خبره استفاده کرد و نترسید.
معظمی ادامه میدهد: اما امروز مدیران کشور به لاک خود فرو رفتهاند؛ آنها جرات تصمیمگیری ندارند. خیلیها میگویند: «سری که درد نمیکند، دستمال نمیبندند». در نتیجه این وضعیت و تفکر فرایند تصمیمگیری کند شده است.
او درباره چه باید کرد؟ میگوید: چاره کار نوشتن استراتژی صنعتی است، ممکن است شما بپرسید که بارها این استراتژی نوشتهشده است. من هم با شما موافقم. اولین بار در سال 1379 دوره وزارت آقای جهانگیری این سند نوشته شد، در دوره آقای احمدینژاد نوشته شد، در دوره وزارت آقای نعمتزاده نوشته شد و باز از لزوم استراتژی توسعه صنعتی میگویند. اگر دارای استراتژی توسعه صنعتی هستیم همان را اجرا کنیم. نمیتوانیم با تغییر هر دولت و هر وزیری سند را تغییر دهیم.
معظمی تأکید میکند: باید این سند اجرایی شود و هر کسی که از آن تخطی کند، تنبیه شود. استراتژی صنعتی اگر تدوین شد و به آن عمل شود، راهنمای راه است. ما الآن سند چشمانداز 1404 داریم اگرچه به آن عمل نشده ولی باز هم نقشه است. استراتژی صنعتی به گونهای باشد که به مزیتهای صنعتی توجه شود. نباید ما همه صنایع را داشته باشیم و لزومی ندارد دولت از همه صنایع حمایت کند. دولت باید از صنایع هایتک حمایت کند. از زمانی که مجموعه دولت روی شرکتهای دانشبنیان تمرکز کرده، پاسخ گرفته است. دولت باید روی حوزههایی تمرکز کند که ارزشافزوده دارد، وگرنه اصلاً ممکن نیست.
اراده نوشتن برنامه وجود دارد و همه متفقالقولاند که نباید برای صنعت بهصورت جزیرهای تصمیم گرفته شود؛ ولی چرا برنامهها به مرحله عمل نرسیده است؟ رئیس هیات عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران پاسخ میدهد: در دنیا هم وضعیت به این شکل است، همه برنامههای نوشتهشده اجرا نمیشود. بسیاری از برنامهها تنظیم میشود ولی اجرا نمیشود؛ اجرای استراتژیها بسیار مهم است. شاید اعتقاد و باور نویسنده در عمل همراه نیست.
رئیس سابق هیات عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران به مسئله روزمرگی در وزارتخانهها اشاره میکند و آن را آفت توسعه صنعتی میداند. وزیر و معاون کجا میتوانند روی اجرایی شدن استراتژی توسعه صنعتی تمرکز کنند؟ البته آن استراتژی هم نیست و جریانهای روزمره صنعت را هدایت میکند. یک روز کره در اولویت است و یک روز لاستیک یا خودرو و روز دیگر پتروشیمی. گره اصلی در نظام توزیع است.
او درباره لزوم نوشتن استراتژی توسعه صنعتی تاکید میکند: اگر استراتژی نوشته شود و درست عمل شود حتماً صنعت راه خود را پیدا میکند. استراتژی خط و خطوط است؛ دولت باید و نباید را نمیتواند دیکته کند ول آن سرمایهگذار است که باید قبول کند رد حوزهای سرمایهگذاری کند.
معظمی ادامه میدهد: دولت باید اجازه دهد سرمایهگذار کار خود را بکند و دولت چارچوب و اولویتها و انواع حمایتها را مشخص کند. در وضعیت شفاف، بخش خصوصی کار را خود را انجام میدهد درحالیکه الآن دولت به اجرا وارد شده است. در دوره شیوع ویروس کرونا تا زمانی که دولت در تولید مواد ضدعفونیکننده و ماسک دخالت میکرد وضعیت یکشکل بود و وقتی دولت اعتماد کرد، شرایط تغییر کرد.
او درباره خوشههای صنعتی توضیح میدهد: اگر اولویتها مشخص شود، خوشههای آنهم مشخص میشود. اگر اولویت صنایع نساجی باشد به شاخههای نساجی ورود میکنند. بخش خصوصی عاقلتر از دولت است؛ بخش خصوصی با دولت و خصولتیها تفاوت دارد. اما وقتی راهنمای عمل نداشته باشید، کار سخت است؛ در موقع داشتن دستورالعمل مسیرها مشخص است.
او تاکید میکند: باید به این نکته هم توجه شود که در دوره تلاطم، تغییرات بسیار سریعاست، فرد امروز برای حوزهای برنامهریزی میکند و فردا روند طور دیگری پیش میرود. تولید و صنعت جدای از سیاست نیست. ما در قالب سیستم کار میکنیم و باید این پیوستگی را مدام در نظر بگیریم و برای هر لحظهای آماده باشیم.