واشنگتندیسی، آوریل 2017
چطور یک سیاست خارجی که برای تلویزیون طراح شده بود، منجر به بروز بحرانهای واقعی در جهان شد
ریاستجمهوری او تنها 100 روز عمر دارد اما همین مدت کوتاه نیز کافی است تا خیلیها با خود فکر کنند دونالد ترامپ دیگر محبوبیت و مقبولیتی که در روزهای نخستین داشت را ندارد. همایش «ساخت امریکا» که ترامپ در 27 ژانویه در کاخ سفید برگزار کرد طبق نظرسنجیها مورد قبول افکار عمومی بودهاست هرچند بسیاری از منتقدان را یاد ولادیمیر پوتین در روسیه میانداخت. آقای ترامپ در یک برنامه تلویزیونی پخش زنده دو نفر از رهبران برجسته شرکتها را به جرم «عدم صداقت و حریص بودن» در برابر جمع تحقیر کردهاست و از آنها قول گرفتهاست به جای کارگران و اجناس چینی، ساخت اصلِ امریکایی را در پیش بگیرند و به این ترتیب تولید داخل امریکایی را دوباره به این کشور باز گردانند. صبح روز بعد روزنامهها تصویر تیم کوک رئیس شرکت اپل و دنیس میلنبرگ رئیس بوئینگ را نشان میدهند که تاکسی میگیرند تا از ساختمان شرکت خود به قطب تبعید شوند.
در کنار آن ترامپ طرحی را با شهردار آریزونا دنبال میکند تا مرزهای این کشور با مکزیک را در عرض سه سال قویتر کند و نام این طرح را «دوباره ایمن کردنِ امریکا» میگذارد. همزمان با این مسئله سومین اعلامیه نیز در مورد سفر ترامپ منتشر شدهاست که همچنان بیپاسخ ماندهاست؛ طبق متن این اعلامیه، رئیسجمهوری امریکا قصد دارد به عنوان نخستین سفر خارجی به مسکو برود و با ولادیمیر پوتین دیدار کند تا زمینههای مشترک امریکا و روسیه را در زمینه مقابله با اسلامگرایانِ تروریست بررسی کند.
البته ترامپ قول میدهد به بهترین توافق دست پیدا کند و در غیر اینصورت میز مذاکره را ترک کند. اما همین اتفاق ساده بسیاری از امریکاییها را به یاد رسوایی جاسوسی میاندازد که باعث کنار زدنِ هیلاری کلینتون شدهاست. در ماه اکتبر فوقسریترین اسناد در اینترنت منتشر شدند. هکرها ایمیل شخصی خانم کلینتون را هک کردند و اطلاعات او را منتشر کردند. البته هیلاری همچنان اطلاعاتی که به دست همه رسیدهاست را تکذیب میکند؛ همسر او نیز در مصاحبهای اعلام کرده کرملین باعث تغییر انتخابات ریاستجمهوری 2016 شدهاست. اکنون 100 روز پس از ریاستجمهوری ترامپ، سفر او به مسکو هنوز مشخص نیست. طبق معمول نیز مکزیک، چین و روسیه پشت ماجرا هستند و اجازه نمیدهند ترامپ به عنوان رئیسجمهوری امریکا به نخستین دغدغه مهم این کشور رسیدگی کند.
تاریخ سفر اضطراری ترامپ به پکن هنوز مشخص نشدهاست. او هفتهها پیش این سفر را از طریق پیامی در توئیتر اعلام کرده بود اما هنوز خبر رسمی از این سفر به گوش نمیرسد.
روابط امریکا با روسیه باعث آشوب و مشکل در واشنگتن شدهاست و حتی در برخی از مناطق امنیت ملی را به خطر انداختهاست. ترامپ تحت فشار قرار میگیرد و مجبور میشود برای حفظ منافع امریکا با روسیه در زمینه سوریه همکاری کند. در نهایت نیز مجبور میشود کنفرانس مطبوعاتی در کاخ سفید برگزار کند و طی آن از رسانهها گلایه کند که چرا اسناد و مدارکی را منتشر میکنند که باعث بیاعتمادی به دولت امریکا میشود.
*بوئینگ اولین شرکتی که قربانی میشود
در بخش اقتصاد نیز، مقامات چینی اقداماتی میکنند که علیه امریکاست و باعث ترس و نگرانی سرمایهگذاران میشود. نخستین شرکتی که در این جریان آسیب میبیند «بوئینگ» است. این شرکت سعی میکند با چین روابطی را برقرار کند و ترامپ در یک سخنرانی مسئولان شرکت را در این زمینه به باد انتقاد میگیرد. به این ترتیب غول هواپیمایی نیز به داستانی دیگر تبدیل میشود.
کمی پس از آن اعلام میشود که خودروهای جنرالموتورز و فورد در چین دوباره مورد آزمایش نشر کربن قرار میگیرند. بیمههای خودروهای امریکایی نیز به خطر میافتد چرا که با قوانین نشر کربن در چین برابری نمیکند. در مکزیک نیز پنا نیتو رئیسجمهوری مکزیک اعلام میکند پلیسهای امریکایی اعمالی ضد قانونی در زمینه مواد مخدر در خاک این کشور انجام دادهاند. او همچنان قوانین تحقیرآمیزی در زمینه مهاجرت از امریکای مرکزی اعلام خواهد کرد و ظاهراً پذیرای کودکان خواهد شد؛ به این ترتیب در ظاهر کاری بشردوستانه انجام میدهد اما در باطن این کشور را تحقیر میکند.
خندهدارترین بخش ماجرا این است که آقای ترامپ نمیتواند برنامههای خود را عملی کند. او حتی در زمینه تعرفههای کالاهای چینی با مشکل روبهرو میشود. مسلمانان همچنان به امریکا وارد میشوند و او نمیتواند مانع ورود آنها به این کشور بشود. او در زمینه ایجاد شغل نیز کاملاً از برنامههای خود عقب میافتد و حتی به اندازه باراک اوباما نیز در این زمینه به موفقیت دست پیدا نمیکند. تمامی برنامههای ترامپ یک شوی تلویزیونی به نظر میرسد که هیچیک قابلیت عملی شدن ندارد. اما آنچه جالب توجه است این است که سخنان تلویزیونی رئیسجمهور جدید امریکا، عواقبی جدی را در دنیای واقعی به دنبال دارد. تنها 100 روز از ریاستجمهوری ترامپ میگذرد اما همین زمان کوتاه کافی است تا مردم درس بگیرند که ترامپ چطور آدمی است. اما در این زمان امریکاییها چارهای ندارند جز اینکه تحمل کنند و امیدوار باشند رئیسجمهورشان درس بگیرد و سیاستهای بینالمللی خود را تغییر بدهد.