بیستوهشتم آوریل (هشتم اردیبهشتماه)، سه ایرانی، سمانه اشرف و علی کاظمی از دانشگاه کنکوردیای مونترآل کانادا و امیر آقاکوچک از دانشگاه کالیفرنیا مقالهای با عنوان «برداشت انسانی از آبهای زیرزمینی باعث خشکسالی در ایران است» که در نشریه nature به چاپ رسیده، اطلاعات و دادههای حوضههای آبخیز، عناصر طبیعی و انسانی تاثیرگذار بر آبهای زیرزمینی در کشور را از سالهای 2002 تا 2015 مورد مطالعه قرار دادهاند.
بر اساس پیشبینی این سه محقق، کل تخلیه آبهای زیرزمینی در طی این مدت 74 کیلومترمکعب (معادل 74 هزار میلیارد لیتر) بوده که اضافه برداشت 77 درصد از ذخایر آبی ایران، نشانه آشکار این امر است که نتیجه آن نیز برای اکوسیستم ایران، شوری بیش از اندازه خاک و فرونشستهای متعدد زمین خواهد بود. نویسندگان بر این باورند که با وجود اینکه خشکسالیهای طبیعی بر مبنای کاهش میزان نزولات به مانند ماشهای برای کاهش ذخایر آبهای زیرزمینی هستند، اما اضافه برداشتهای آبی که توسط ساکنان مناطق مختلف صورت میگیرد، مهمترین دلیل کاهش آبهای زیرزمینی است. نویسندگان هشدار دادند که ادامه روند نامناسب مدیریت سفره آبهای زیرزمینی و حوضههای آبریز میتواند اثرات جبرانناپذیری بر محیط زیست، اکوسیستم و به صورت کلی تهدیدی برای امنیت غذایی، امنیت اقتصادی اجتماعی کشور باشد.
کاهش منابع آب زیرزمینی در برخی از نقاط ایران بین ۲۰ درصد تا ۲۶۰۰ درصد گزارش شده و بیشترین میزان حجمی کسری مربوط به حوضه «دریاچه نمک» است که ۲۶ درصد جمعیت ایران، شامل شهرهایی نظیر تهران در آن قرار گرفته است. میزان کاهش منابع آب زیرزمینی در حوضه دریاچه بختگان به ۲۶۰۰ درصد میرسد. بر اساس این گزارش، کمترین میزان کسری مربوط به حوضه آبریز هراز-قرهسو است.
نویسندگان معتقدند ادامه مدیریت ناپایدار آبهای زیرزمینی میتواند به اثرات برگشتناپذیری روی محیط زیست و اراضی ایران منتهی شود و امنیت آب، غذا و امنیت اقتصادی-اجتماعی کشور را تهدید کند. لازم به ذکر است که با وجود هشدارهای کارشناسان از دهه ۶۰ تا کنون، سیاست دولت بر مدیریت آب سطحی استوار بوده و به منابع آب زیرزمینی بهاندازه کافی توجه نکرده است. تغذیه مصنوعی آبخوانها از طریق مدیریت سیلابها میتوانست هم ذخایر زیرزمینی را افزایش دهد و بخش عمدهای از آبخوانهای تخلیه شده را باز یابد.
گرچه برخی بر این نظر هستند که بارندگی در سالهای پرباران میتواند کسری سفرههای آب زیرزمینی را جبران کند، اما در سالهای نسبتاً پرباران نظیر سال آبی ۲۰۱۹-۲۰۲۰، برداشت آب از آبخوانها زیاد بوده و «منابع آب زیرزمینی ایران بسیار سریعتر از زمان جبران [تغذیه] خالی شده است.».
نویسندگان این مقاله استدلال کردهاند که تولید غذا بدون بهبود راندمان آبیاری دلیل اصلی افزایش بیش از حد اضافه برداشت از سفرههای آب زیرزمینی ایران است. اضافه برداشت آب زیرزمینی باعث میشود که آبخوانها حتی در سالهای مرطوب قادر به بازیابی کامل نباشند. حدود ۷۶ درصد مساحت کشور با اضافه برداشت مواجه است. عدم جبران کمبود آب آبخوانها، عواقب عمدهای دارد که میتواند امنیت اجتماعی-اقتصادی و زیست محیطی کل ایران را تهدید کند.
در بخشی از این مقاله آمده است: ایران از اوایل قرن بیستویک، تحت شرایط خشکسالی طولانی مدت بوده که این خشکسالیها، با نابودی دریاچهها و تالابها، همراه با تنش آبی بیش از حد در سرتاسر کشور بروز یافته است. میتوان خشکسالی در ایران را نمونهای از «مداخله بشری» در منابع آب دانست که به تنش آبی ناشی از فشار به منابع آبی به صورت تهاجمی و از طریق مدیریت نادرست، کوتاهمدت و ناپایدار آبهای زیرزمینی عنوان کرد. در اینجا، وضعیت خشکسالی ناشی از دخالت انسان، به دلیل نسبت بیش از حد برداشت آب از منابع آب زیرزمینی تجدیدپذیر موجود در حوضههای اصلی ایران آشکار میشود. تعداد چاههای ثبت شده از 460 هزار حلقه، در سال 2002 (1381 شمسی) به 794 هزار حلقه در 2015 (1394 شمسی) افزایش پیدا کرده است در واقع، افزایش نرخ حفر چاه در تمام حوضههای آبی ایران، از 1.9 درصد در ابرقو تا 350 درصد در هامون و هیرمند قابل مشاهده است. با وجود تغییر روزافزون تعداد چاهها، برداشت از آبهای زیرزمینی در 25 حوضه از 30 حوضه آبی طی دوره مورد مطالعه کاهش پیدا کرده است. استدلال ما این است که تغییر کاهشی در برداشت از چاههای حوضههای آبی، شاهدی بر بهرهبرداری بیش از حد از ذخایر آب زیرزمینی بدون توجه به میزان جذب آب و نزولات جوی است. بهرهبرداری بیش از حد از ذخایر آب زیرزمینی ایران در 23 حوضه از 30 حوضه آبی کشور با دانستن اینکه در نیمی از این حوضهها، خروجی برداشت از آبهای زیرزمینی به نرخ 0.9 رسیده و بیش از 90 درصد از کل جریان خروجی از ذخیره آب زیرزمینی فقط به دلیل برداشتهای انسانی صورت میگیرد؛ رخ داده است. تناقض افزایش برداشت انسانی از آبهای زیرزمینی با کاهش برداشت کل به این دلیل است که در برخی حوضهها، ذخایر آب زیرزمینی به نقطه اوج بحرانی رسیده و برداشت آب محدود شده است. جریان خروجی در بیشتر مناطق ایران به ویژه در مناطق با آبیاری زیاد و پرجمعیت، کاهش یافته است.
اضافه برداشت از منابع آب زیرزمینی وضعیتی را به تصور میکشد که در آن ذخایر آب زیرزمینی حتی در سالهای مرطوب هیدرولوژیکی قادر به بازیابی کامل نیستند. در حدود 76 درصد از سطح آبخوانهای ایران با اضافه برداشت آب مواجهاند که این عدد برای کل کشور 77 درصد است. اگر این روند متوقف نشود، عواقب بزرگی برای جامعه ایران از نظر امنیت اجتماعی، بحرانهای اقتصادی و مشکلات زیست محیطی به جای خواهد گذاشت. نخستین قربانی کاهش منابع آب زیرزمینی در ایران، امنیت غذایی کشور است.
یک تأثیر عمده کاهش آب زیرزمینی میتواند افزایش قابل توجه شوری خاک و آب باشد. شاخص شوری آب در کل کشور در طول دوره مطالعه، دایما در حال افزایش بوده و این افزایش شوری آب میتواند به تنوع مکانی نیز مرتبط و با نرخهای متفاوتی از 1.5 تا 183 در مقیاس حوضه آبی مورد نظر دیده شود. شوری آب روی باروری خاک تأثیر منفی گذاشته و تاثیرات مخربی بر مناطق اصلی تولیدکننده مواد غذایی در ایران خواهد گذاشت و در بلندمدت امنیت غذایی را به خطر میاندازد.
یکی دیگر از پیامدهای کاهش آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین است. حداقل 25 درصد از جمعیت ایران در جایی زندگی میکنند که فرونشست زمین به دلیل کاهش چشمگیر ذخایر آب زیرزمینی در آنها رخ داده است. تخلیه شدهترین حوضه در میان 30 حوضه اصلی آبی ایران، حوضه دریاچه نمک است و پس از آن استانهای غربی ایران است که بیشترین میزان فرونشست دشتها در آن دیده میشود. در این حوضهها، طی سال 2019، سالانه 18.9 سانتیمتر دشتها، پایینتر رفتهاند. با توجه به اینکه مناطقی که خطر فرونشست زمین در آنها میرود؛ مانند تهران و برخی کلانشهرهای غرب کشور، جمعیتی بیش از 15 میلیون نفر را در خود جای دادهاند، این مساله بسیار نگرانکننده است. تهران به دلیل پتانسل بالای اجرای فعالیتهای ساختمانی، در معرض خطرات زمینلرزه است. اگر کاهش قابل توجه در ثبات خاک به دلیل فرونشست زمین ناشی از اضافه برداشت آبهای زیرزمینی با فعالیتهای ساختمانی همراه شود، بهطور بالقوه تاثیرات مخرب زلزله را که به موجب یک فاجعه انسانی میشود؛ تشدید خواهد کرد.
همچنین تاکید شده که حدود 76 درصد از سطح آبخوانهای ایران با اضافه برداشت آب مواجهاند که این عدد برای کل کشور 77 درصد است. اگر این روند متوقف نشود، عواقب بزرگی برای جامعه ایران از نظر امنیت اجتماعی، بحرانهای اقتصادی و مشکلات زیستمحیطی به جای خواهد گذاشت.