رادیو مجازی اتاق ایران - 29 فروردین 1403

رئیس جمهور آینده باید چه رویکردی در قبال بازار سرمایه داشته باشد؟

حل مشکل بازار سرمایه، زمان‌بر است و باید برای تعمیق آن، کاهش مداخله دولت، حذف دامنه نوسان و رفع انحصار در این بازار برنامه‌ریزی کرد.

10 خرداد 1400
کد خبر : 38322
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، بورس نقش مهمی در شعارهای نامزدهای انتخابات رئیس‌جمهوری بازی می‌کند. تا جایی که یکی از کاندیداها با شعار عجیب: «در سه روز، مشکل بورس را حل می‌کنم» به میدان آمده است! بورس اما قواعد خودش را دارد و نمی‌توان با مداخله یا خط و نشان کشیدن برای فعالان در این بازار به شاخص آن زور گفت یا عددی را تحمیل کرد. بازار سرمایه بازاری است که در آن بنگاه‌های اقتصادی منابع لازم برای توسعه فعالیت‌ها را نه از طریق قرض بلکه از طریق یافتن شریک‌های جدید تأمین می‌کنند. وقتی یک بنگاه اقتصادی می‌خواهد منابع جدیدی تأمین کند و سهامداران موجود ظرفیت آوردن سرمایه بیشتر ندارند و راه برای استقراض از بازار مالی فراهم نیست، بنگاه‌های تصمیم می‌گیرند وارد بورس شوند یعنی بخشی از سهام خود را به سرمایه‌گذاران بورسی واگذار می‌کنند و از محل سهم فروخته‌شده منابع بیشتری برای بانک تجهیز می‌شود.

شعارهای کنترل شاخص، عوام‌فریبانه‌اند

دیدگاه‌های رنج‌آفرین در مورد بورس بسیار خطرناک‌اند. مرکز پژوهش‌های اتاق ایران در گزارشی که پیشتر درباره دیدگاه‌های رنج‌آفرین و گنج‌آفرین منتشر کرده بود چنین وضعیتی را پیش‌بینی کرده و نسبت به آن هشدار داده بود: با توجه به زیان بخش بزرگی از جامعه که در قیمت‌های بالای سهام وارد بورس شدند، این دیدگاه در میان برخی افراد شکل گرفته که دولت باید منابع عمومی را برای بالا بردن شاخص بورس هزینه کند. چنین انتظاری نادرست است زیرا دولت تعهد و تضمینی در قبال سودآوری در بازار بورس نداده و نباید بدهد. بازار سرمایه بازاری ریسکی است و افراد باید بدانند همان‌طور که سود این بازار بیش از سپرده‌گذاری در بانک است زیان آن‌هم می‌تواند بیشتر باشد.

در ادامه این گزارش آمده است: منابع بودجه عمومی و یا صندوق توسعه ملی متعلق به همه مردم اعم از دارندگان پس‌انداز و افراد فقیر فاقد پس‌انداز است. هزینه‌کرد درست بودجه دولت به این است که منابع عمومی در اموری که منافع آن متوجه همگان باشد صرف شود. هزینه کردن بودجه عمومی برای بالا بردن شاخص بورس موجب سودآورتر شدن فعالیت سرمایه‌گذاری بخش دارای پس‌انداز جامعه خواهد بود ولی نفعی برای بقیه جامعه نخواهد داشت اما موجب خواهد شد تا بودجه دولت برای رسیدگی به امور عام‌المنفعه که فایده‌اش به همه جامعه می‌رسد یا امور مرتبط با فقرزدایی منابع کمتری داشته باشد و کمتر بتواند در این عرصه‌های ضروری ایفای نقش کند. چنین کاری به معنی مالیات گرفتن از کل جامعه و از جمله بخش فقیرتر و توزیع آن به بخش غنی‌تر جامعه است که امر معقولی نیست زیرا اصولاً بازتوزیع باید از بخش غنی (دارندگان پس‌انداز) به سمت بخش فقیر (فاقدان پس‌انداز) باشد. در شرایطی که دولت بدهی زیادی دارد هزینه کردن منابع عمومی برای تضمین سودآوری سرمایه‌گذاران در بازار بورس قابل‌قبول نیست.

 تزریق تحمیلی منابع، دهن کجی به خصوصی‌سازی است

گاه گفته می‌شود نهادهای وابسته به دولت و حکومت و نهادهای عمومی شبه‌دولتی ملزم شوند تا منابع خود را در بازار سرمایه وارد کنند تا شاخص رونق خوبی بیابد. در واقع هدف این پیشنهاددهندگان این است که شاخص بتواند رشد کند تا اشخاص حقیقی که در بازار هستند بتوانند با زیان کمتر و یا سود قابل قبول از بازار خارج شوند. این سیاست نیز صحیح نیست زیرا دقیقاً عکس خصوصی‌سازی است. ایده درست این است که دستگاه‌های دولتی و نهادهای عمومی سهام خود را در بازار واگذار کنند و منابع حاصل از این واگذاری را صرف پرداخت تعهدات و یا انجام سرمایه‌گذاری‌های جدید نمایند. در شرایطی که در کشور سرمایه‌گذاری به‌اندازه کافی انجام نمی‌شود عقلایی آن است که نهادهای دولتی و شبه‌دولتی در انجام سرمایه‌گذاری پیش‌قدم باشند.

شاخص را رها کنید!

واقعیت این است که توجه بیش‌ازاندازه به شاخص، ناشی از رویکردی پوپولیستی است. سیاستمداران و سیاست‌گذاران باید بیش از اینکه نگران رشد یا افول شاخص باشند نگران آن باشند که بازار فعالیت درست و سالمی داشته باشد.

فعالیت درست بازار بورس به این معنی است که مداخله دولت در امور شرکت‌های بورسی که موجب کاهش سود یا زیان‌دهی آن‌ها می‌شود کاهش و یا متوقف شود. به عنوان مثال در حال حاضر دولت روی محصولات سیمانی قیمت پایینی تعیین می‌کند و به امید کنترل قیمت مسکن نمی‌گذارد شرکت‌های سیمانی سود مناسبی کسب کنند. این قبیل رفتارها به زیان مستقیم سهامداران شرکت‌های سیمانی است و ناقض حقوق مالکیت این سهامداران است. فعالیت سالم بورس به این معنی است که تقلب و سوءاستفاده از اطلاعات ممکن نباشد و جلوی آن گرفته شود. در حال حاضر این امکان وجود دارد که با تبانی میان چند فعال بازار، قیمت برخی سهم‌های کوچک دچار فراز و فرودهای شدید شود و در این بالا و پایین رفتن، عاملان تبانی سود کلان کرده و افرادِ قربانی زیان بزرگی را متحمل شوند.

بازار سرمایه ایران باید عمیق شود؛ به این معنا که ورود شرکت‌ها به بورس تسهیل و تشویق شود. بازار سرمایه جایی است که شرکت‌ها می‌توانند تأمین سرمایه شوند و هرچه حضور شرکت‌ها در بازار سرمایه بیشتر شود بنیه این بازار قوی‌تر می‌شود.

عمیق شدن بازار سرمایه مستلزم آن است که بازیگران بیشتر و سرمایه افزون‌تری به این بازار سرازیر شود تا نوسانات و هیجانات آن کمتر شود. روشن است که این امر وقتی میسر می‌شود که مجال فعالیت افراد بیشتری فراهم شود. هرچه نهادهای بازار سرمایه رشد و گسترش کیفی و کمی بیشتری داشته باشند امکان بیشتری برای وارد کردن منابع بیشتر فراهم می‌شود. متأسفانه در حال حاضر انحصار شدیدی در اعطای مجوز فعالیت در بخش‌های مختلف اعم از کارگزاری، سبدگردانی، شرکت‌های مشاوره سرمایه‌گذاری، تأمین سرمایه و ... وجود دارد. وجود انحصار و تبانی در قیمت ارائه خدمات موجب شده تا مردم برای حضور در بازار سرمایه هزینه زیادی بپردازند و سود غیرمتعارفی نصیب دارندگان مجوزهای انحصاری شود.

 

بایدها (راه‌حل‌های گنج‌آفرین)

نبایدها (راه‌حل‌های رنج‌آفرین)

·        حذف دامنه نوسان

·        حذف حجم مبنا

·        کاهش مداخله دولت در قیمت محصولات شرکت‌های بورسی

·        مقابله با فساد و تقلب در خرید و فروش سهام

·        رفع انحصار در فعالیت نهادهای بازار

·        استفاده از منابع بودجه دولت یا صندوق توسعه ملی برای حفظ شاخص

·        الزام بانک‌ها به خرید سهام

·        مدیریت شاخص

در همین رابطه