حسین سلیمی، عضو هیات نمایندگان اتاق ایران میگوید: گفتن از چرایی افزایش نرخ ارز در ایران سخت ممتنع است؛ سخت است چون به هیچ وجه افزایش نرخ ارز در ایران تکعاملی نیست و فقط تابعی از بالا رفتن نرخ تورم نیست؛ آسان است چون خیلی راحت میتوان از تحریم گفت، از کاهش حجم تجارت خارجی در سایه شیوع بیماری کرونا گفت یا از عدم بازگشت ارز توسط صادراتیها آنطور که بانک مرکزی میگوید. اما در تحلیل وضعیت بازار ارز باید نقش همه عوامل را به نسبت باهمدیگر دید و درنهایت باید به اقتصاد سیاسی این موضوع هم توجه شود؛ اینکه پشت پرده خیلی از تصمیمها چه میگذرد؟
سلیمی در گفتوگو با «پایگاه خبری اتاق ایران میگوید: باید گفت چه کسی از این شرایط متنفع است و درنهایت چه تصمیمی برای ثبات یا ادامه بیثباتی گرفته خواهد شد و توسط چه کسانی این تصمیمها گرفته میشود. اگر همه ابعاد را کارشناسها بدانند، بهتر میتوان اظهارنظر کرد. ما خیلی از ابعاد موضوع را نمیدانیم؛ نه میدانیم که طلب بانک مرکزی چقدر است و در کجا این طلب چقدر است و حتی ما اطلاع نداریم که بخش خصوصی واقعی چه میزان ارز برنگرداندهاند. شاید اگر نقاط تاریک موضوع کمتر بود، تحلیل دقیقتر صورت میگرفت.
سلیمی میگوید: مثلا در سال 1398همزمان با رشد تورم، شاخص بورس از کانال 200 هزار به چهار-پنج برابر میرسد و این در ظرف محدود کوتاهی انجام میشود. شاخص بورس در همه جای دنیا مثل حرارتسنج عمل میکند. وقتی شاخص بورس در اقتصاد دنیا مثبت باشد، یعنی وضعیت آن اقتصاد خوب و شاخصهای کلان آن مثبت است؛ ولی در ایران اینگونه نیست. همزمان با رشد شاخص بورس، اصلا نمیتوانیم وضعیت صنایع در ایران چگونه است؟ آیا وضعیت صنعت روبه بهبود است و سوددهی صنایع چقدر است؟ ما میدانیم که اثر شرکتهای تولیدی-صنعتی در ایران کاهش بازدهی دارند ولی همزمان شاخص بورس مثبت است.
او ادامه میدهد: قتی مملکت با تورم دست و پنجه نرم میکند، روی همه ابعاد اقتصاد اثرگذار خواهد بود. ما نمیتوانیم بگوییم که براثر تاثیر تورم قیمت مسکن از متری 2 میلیون به متری 15 میلیون برسد ولی این اثر در نرخ ارز صفر باشد. اما اینها به طور همزمان اتافق نمیافتد. در سالهای گذشته در یک بازه زمانی افزایش قیمت مسکن داشتیم و در بازهای دیگر افزایش قیمت طلا و سکه یا افزایش قیمت خودرو؛ برخی از این بازارها با رشد 40 درصدی روبرو شدند. همزمان با ین رشد در حوزهای قیمت شاخص بورس و قیمت ارز بالا نرفت. اما از دورهای به بعد همزمان با افزایش نرخ تورم، افزایش نرخ ارز ، طلا و بورس را شاهد بودیم؛ طوری که نرخ ارز آزاد به نزدیک 25 هزارتومان رسید و قیمت شاخص 4-5برابر شد.
او تصریح میکند: البته دولت بخشی از ارز خود را به کشور برگردانده است؛ بخشی از دیون صادرکنندهها هم وصول شده است ولی هنوز نیاز دولت به ارز برآورده نشده.
بهگفته سلیمی در زمان کمبود عرضه، تحریم نفت و گاز سرمایهگذاری صدمه میبیند. نرخ منفی سرمایهگذاری الان به 6-7 درصد رسیده و این در حوزههای متعدد متفاوت است و نرخ منفی سرمایهگذاری هشداری مهم برای تولید است.
سلیمی ادامه میدهد: در شرایط تحریم ورود ماشینآلان صنعتی به دشواری انجام میشود، نیاز به ارز سر جای خود باقی است و ارزی وجود ندارد. سرمایهگذار با افزایش نرخ دوبرابری علاقهای به سرمایهگذاری ندارد. سرمایهگذار از ترس تعهدات ارزی، مشکلات واردات، صادرات، مالیات و غیره به بورس وارد میشود که آن هم درنهایت وضعیت نامناسبی پیدا کرد. برای همین من وضعیت اقتصاد و چشمانداز بازار ارز را مناسب نمیبینم.
او تاکید میکند: اثر کمبود عرضه ارز در حال حاضر و عدم سرمایهگذاری به بیکاری دامن میزند. ما نمیتوانیم سرمایهگذاری کنیم و به افزایش اشتغال امیدی نیست و در نتیجه رشد منفی اقتصادی، تولید ناخالص ملی پایین میآید؛ به نظر میرسد امسال اگر شرایط بینالمللی درست نشود، نرخ رشد اقتصاد منفی خواهد بود و مشکلات ادامه خواهد داشت. شاید پیوستن به fatf و امضای برجام بخشی از راهحل مشکلات باشد. در صورت نپیوستن به FATF مشکلات اقتصادی تشدید خواهد شد. تبعات نپیوستن به FATF بدتر از تحریمها و نبود تعامل بانکی با دنیاست.