رکود اقتصادی و تورم فزاینده چه تبعاتی در جامعه دارد؟ علیاصغر سعیدی، جامعهشناس اقتصادی میگوید: رکود اقتصادی، تبعات فراوانی روی فرد و خانوار دارد که باعث ایجاد ناآرامیهای روانی و سوءرفتارهایی میشود که در شرایط عادی از آن خبری نیست.
سعیدی به «پایگاه خبری اتاق ایران» میگوید: تبعات تورم فزاینده در اقتصاد که ایران دههها و سالهاست گرفتار آن است، معمولاً روی پیامدهای اقتصادی آن مانند کاهش سرمایهگذاری یا کاهش قدرت خرید و سایر مولفههای اقتصادی تاکید میشود و به ابعاد اجتماعی آن کمتر توجه میشود.
او میگوید: بعد از چند دهه تجربه تورم دو رقمی و پرنوسان و وجود این احتمال که برای چند سالی گرفتار آن باشیم، باید به آثار و ابعاد اجتماعی این مساله سیاستگذاران توجه نشان دهند. آثار اجتماعی سیاستهای اقتصادی آنقدر بالاست که میتوان گفت سیاستگذاری اقتصادی در واقع همان سیاستگذاری اجتماعی است.
او ادامه میدهد: اگر دقیق به تاریخ توسعه همه کشورها از جمله کشور خودمان توجه کنید، میبینید که این آثار چگونه در حرکتهای مردمی نمود یافته است. مثلاً تورم فزاینده دهه 1350 که دلیل گسترش نارضایتی مردم بود، باعث شد برنامه ششم عمرانی به پیامدهای اجتماعی رشد اقتصادی توجه زیادی نشان دهد؛ گرچه به نظر دیر بود و در نهایت نارضایتیهای گسترده به انقلاب منجر شد.
استاد دانشگاه تهران توضیح میدهد: مدتهاست که اقتصاد ایران در دوره رکود تورمی به سر میبرد که رکودش کوتاهمدت هم نبود، چند مساله بسیار مهم باید مورد توجه قرار گیرد. به نظر من اولین مساله که اتفاقاً تصویر دو روی یک سکه بودن سیاستهای اقتصادی و اجتماعی را نیز نشان میدهد، مساله اشتغال است. با تحلیل اشتغال، رابطه اقتصاد و اجتماع بسیار روشنتر میشود.
او ادامه میدهد: در جامعهشناسی به ویژگیهای غیردرآمدی شغل هم توجه میشود؛ مثلاً اینکه انرژی آزادنشده افراد، آزاد میشود، تماسهای اجتماعی در محل کار به وجود میآید، با وجود شغل، دیگر محور زندگی، فقط خانه نیست بلکه رابطه میان خانه و محل کار محور میشود، و مهمتر اینکه حرفه به افراد هویت میدهد. حال اگر رکود اقتصادی منجر به افزایش بیکاری شود، که میشود، و بیکاری افراد استمرار پیدا کند، مساله بحران هویت یا بیهویتی شکل میگیرد، تماسهای اجتماعی وجود ندارد و انرژی تخلیهنشده، آزاد نمیشود.
سعیدی، جامعهشناس اقتصادی تاکید میکند: مجموع این عوامل میتواند پیامدهای اجتماعی منفی زیادی به دنبال داشته باشد. مساله دیگری که از رکود اقتصادی ناشی میشود و در ادبیات جامعهشناسی هم نسبت به آن وفاق وجود دارد و بدیهی تلقی میشود، رابطه مستقیم بین آسیبهای اجتماعی و موقعیت اقتصادی است. تحقیقاتی که در کشورهای مختلف دنیا انجام شده است، نشان میدهد که در دوره رکود و تنگنای اقتصادی، جرائم مختلف از جمله سرقت، فحشا، درگیری و... افزایش پیدا میکند؛ یعنی گسترش فقر منجر به افزایش آسیبهای اجتماعی میشود.
سعیدی در ادامه میگوید: هرچه جوامع بیشتر در رکود فرو بروند، به سبب اینکه این جامعه، دیگر مانند گذشته جامعه سادهای نیست، آنچه دچار لطمه میشود، رابطه اقتصاد با پیوندهای اجتماعی به سبب نیازهای حیاتی برآوردنشده انسانهاست و بدین ترتیب همبستگی اجتماعی تحت فشار قرار میگیرد.
او معتقد است: در چنین شرایطی باید دولت تلاش کند، از طریق توسعه برنامههای تولید، مساله توزیع را حل کند و این امر را به بخش خصوصی واگذار کند که زمینهای برای تقویت این بخش نیز فراهم شود. دولت باید در حوزه اجتماعی آزادیهای بیشتری ایجاد کند، حس ناامیدی را کاهش دهد و از جامعه در مقابل تبعات اجتماعی اقتصاد صیانت کند.