دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی در ادامه مجموعه گزارشهای فقر چندبعدی به بررسی فقر آموزشی در ایران پرداخته است. بر مبنای این مطالعه ازآنجاکه محرومیت از آموزش با کیفیت بهخودیخود نشاندهنده فقر است و آموزش میتواند با اثرگذاری بر وضعیت اشتغال افراد بر فقر درآمدی آنها هم مؤثر باشد، وضعیت فقر آموزشی نیاز به مداخله سیاستگذار دارد تا از این طریق هم فقر درآمدی شهروندان را تخفیف دهد و هم نیاز به آموزش را تأمین کند.
بررسیها نشان میدهد که هرچند سوادآموزی در ایران روند رو به رشدی داشته، اما از کیفیت مناسبی برخوردار نیست، بهطوریکه دانشآموزان ایرانی در آزمونهای بینالمللی در ردههای پایین در بین کشورهای مختلف دنیا قرار دارند. سطح پایین استانداردهای مدارس و کیفیت معلمان در کنار عدم توجه کافی به آموزش پیش از دبستان و مناسب نبودن محیط خانه برای آموزش کودکان از علل اصلی سطح پایین کیفیت آموزش در ایران است. سطح پایین تحصیلات والدین و محیط نامناسب خانه برای آموزش نشان میدهد که اتکا بر آموزش از راه دور بهشدت میتواند بر کیفیت آموزش اثرگذار باشد.
بر مبنای تعریف کمیسیون اروپا در سال 2015 فقر آموزشی به معنی عدم دستیابی درصدی از جمعیت جوان به حداقل استانداردها در زمینه «دسترسی به آموزش» و «بهرهمندی از آموزش» است. در این مطالعه برای سنجش این دو مؤلفه شاخصهایی تعریف شده است.
در رابطه با سنجش سطح دسترسی به آموزش، سطح سواد فارغ از اینکه چه کیفیتی دارد، در نظر گرفته شده است. در ایران باوجود بهبود وضعیت دسترسی به آموزش و افزایش نرخ باسوادی و دسترسی به آموزش ابتدایی همچنان در حدود 30 درصد از جمعیت 18 تا 24 سال تحصیلات متوسطه دوم ندارند که این میزان بسیار بالاتر از متوسط کشورهای اروپایی با 10.3 درصد است.
برای سنجش مؤلفه بهرهمندی از آموزش، به کیفیت آموزشهای دریافتی توجه شده است؛ یعنی صرف داشتن سواد ابتدایی یا متوسطه کافی نیست و باید کیفیت آموزش دریافتی هم سنجش شود. در این زمینه یکی از شاخصهای قابلاتکا برای مقایسه استانها و شهرستانها و همچنین رصد تغییر کیفیت آموزش و یادگیری در طی سالها، آزمونهای هماهنگ کشوری در پایان مقطع متوسطه دوم است. میانگین نمرات آزمون نهایی در تمامی رشتههای نظری در سال تحصیلی 1397-1398 حدود 12.7 است. دادههای استانی اختلاف 3.6 نمرهای را بین شهر تهران با بهترین میانگین نمره یعنی 14.49 و استان کهگیلویه و بویراحمد با بدترین میانگین نمره یعنی 10.9 نشان میدهند.
همچنین برای سنجش کیفیت تحصیلی و مقایسه بین کشوری از نتایج آزمون بینالمللی تیمز و پرلز استفاده شده است. نتایج این آزمون نشان میدهد که ایران در مقایسه با کشورهایی که در این آزمون شرکت کردند، وضعیت نامناسبی داشته و دانشآموزان ایرانی از کیفیت مناسب آموزش و یادگیری برخوردار نیستند.
جدیدترین آزمون استاندارد این مرکز در دو درس ریاضیات و علوم (تیمز) در پایههای چهارم و هشتم در سال 2019 در ایران برگزار شد. مطابق با دادههای درس ریاضیات پایه چهارم و همینطور پایه هشتم، 32 درصد از دانشآموزان نمرهای کمتر از 400 گرفتهاند که پایینترین سطح در نظر گرفته شده بهعنوان آستانه فقر آموزش است. این شاخص در سطح بینالمللی 8 درصد است و 50 کشور از 58 کشور سنجش شده، در این شاخص وضعیت بهتری نسبت به ایران دارند.
بهاینترتیب، در زمینه سواد و دسترسی به آموزش پایه یعنی مقطع ابتدایی، نظام آموزشی در ایران عملکرد نسبتاً مطلوبی از خود نشان داده است، اما در مورد آموزش متوسطه و بهخصوص در زمینه کیفیت تحصیلی، شاخصها وضعیت نامطلوبی را نشان میدهند.
دو دسته «عوامل مربوط به خانه» و «عوامل مربوط به مدرسه» در ایجاد فقر آموزشی نقش دارند. در این مطالعه، مجموعه شاخصهای مربوط به خانواده و محیط خانه کودک نشان میدهند که درصد بالایی از کودکان ایران در خانوارهایی زندگی میکنند که دچار فقر پولی بوده و 38 درصد از کودکان زیر خط فقر هستند؛ دادههای هزینه-درآمد خانوار سال 1398 نشان میدهد که حدود 50 درصد از والدین تحصیلات متوسطه دوم ندارند که این عدد برای سیستان و بلوچستان در حدود 70 درصد است؛ دادههای تیمز و پرلز هم گویای این موضوع هستند که حدود 25 درصد از دانشآموزان پایه چهارم در سال 2019 با کمبود منابع یادگیری در خانه مواجه هستند و ایران از این نظر رتبه 6 از بین 54 کشور را داراست.
مجموعه این عوامل میتواند بر کیفیت یادگیری و دسترسی آموزشی کودکان بسیار تأثیرگذار باشد. ضعف امکانات یادگیری در خانه، احتمال بالای ناکارایی طرحهای آموزش از راه دور و متکی بر حمایت والدین بهخصوص در استانهای محروم را در پی دارد. از طرفی، شرایط نامناسب اقتصادی-اجتماعی خانوار برای تحصیل کودکان و وضعیت نامطلوب آموزشهای پیش از دبستان نشان میدهد که نرخ بالاتر از متوسط جهانی پوشش آموزش پیشدبستانی در ایران، نباید برای نظام آموزشی راضیکننده باشد و با توجه به اهمیت آموزش کودک در سنین 3-6 سال، لازم است تا تحصیل در این مقطع اجباری باشد.
مجموعهی شاخصهای مرتبط با مدرسه نشان میدهد که در کنار عوامل خارج از مدرسه، امکانات مناسب در مدرسه میتواند برای کودکان دچار فقر مالی و فاقد منابع یادگیری، نقش جبرانکننده و یاریدهنده ایفا کند؛ اما در شاخصهای مربوط به مدرسه هم ایران وضعیت مناسبی در مقیاس بینالمللی ندارد.
بر اساس دادههای آزمون تیمز، تنها 26 درصد از دانشآموزان پایه هشتم معلمی با تحصیلات بالاتر از کارشناسی داشتهاند که این شاخص در سطح بینالمللی رقم 35 درصد را نشان میدهد و ایران رتبه 22 از بین 39 کشور را داراست؛ نسبت دانشآموز به معلم در ایران در دو مقطع ابتدایی و متوسطه اول بسیار بالاتر از متوسط جهانی است؛ تراکم کلاس در دو مقطع ابتدایی و متوسطه اول بالاتر از متوسط کشورهای OECD است.
همچنین در این مطالعه شاخص تمرکز فقر هم یکی از شاخصهای مهمی است که در بررسی عوامل مؤثر بر فقر آموزشی ناشی از مدرسه مورد بررسی قرار گرفته است؛ این شاخص نشاندهنده درصدی از دانشآموزان است که در مدارس با تمرکز فقر بالا تحصیل میکنند. منظور از مدارس با تمرکز فقر بالا مدارسی هستند که بیش از 75 درصد از دانشآموزان مدرسه در خانوارهای 5 دهک کمدرآمد زندگی میکنند. این شاخص با استفاده از دادههای پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان تاکنون برای سه شهر تبریز، مشهد و هرسین محاسبه شده و بر اساس آن به ترتیب 13.2، 9.2 و 32 درصد از دانشآموزان در این شهرها در مدارس با تمرکز فقر بالا زندگی میکنند.
با توجه به این شاخصها و شاخصهای دیگری ازجمله نرخ اتصال به شبکه ملی، نسبت کلاسهای چندپایه، نسبت مدارس دارای کارگاه رایانه و نسبت کارکنان تخصصی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت، میتوان گفت بخشی از کیفیت پایین عملکرد دانشآموزان در آزمونهای بینالمللی را مدرسه و امکانات سختافزاری و نرمافزاری آن میتواند توضیح دهد.
بهاینترتیب، درمجموع، نظام آموزشی در ایران در سطح دسترسی به سطوح بالای آموزش اجباری و بهخصوص در سطح بهرهمندی وضعیت مطلوبی را نشان نمیدهد.
بررسی استانی این شاخصها هم گویای این است که استان سیستان و بلوچستان با دارا بودن 12 شاخص از 14 شاخص بدترین و مازندران با دارا بودن یک شاخص از 14 شاخص بهترین وضعیت را از منظر شاخصهای مرتبط با فقر آموزشی دارند. این مطالعه توصیه کرده با توجه به وضعیت شاخصها در کشور لازم است آموزشهای پیش از دبستان در تمام کشور اجباری شده و برای مناطقی با کمبود منابع یادگیری در خانه، جایگزین مناسبتری برای آموزشهای مجازی و از راه دور ارائه و به امکانات آموزشهای حضوری بیشتر توجه شود.
این مطالعه تأکید کرده است با توجه به وضعیت کشور از منظر شناسایی فقر آموزشی، مهمترین اقدام، بازنگری در شاخصهای مرتبط با عملکرد ستاد آموزشوپرورش و سازمان توسعه و نوسازی مدارس با تأکید بر شاخصهای ذیل مسئله فقر آموزشی و جمعآوری و گزارش شاخصها تا پایینترین سطح یعنی دانشآموز و مدرسه است.
نتایج کامل این مطالعه را (اینجا) بخوانید.