هر ایرانی در ۴ سال گذشته حداقل هزینهای ۴ میلیون تومانی بابت تشدید تحریمها پرداخت کرده است.
محاسبه عدد 4 میلیون تومان هزینههای پرداختی هر ایرانی در دوران تشدید تحریمها، از مجموع سودی که کاسبان تحریم به دست آوردهاند در قیاس با جمعیت ایران استخراج شده است.
ولی نکته قابل توجه اینکه برجام چه کسانی را از ثروتهای افسانهای محروم کرد؟
این سئوالی است که این روزها نهفقط در محافل اقتصادی که در محافل سیاسی بارها و بارها مطرح میشود تا پاسخی درخور را از آن خود کند.
آنها که نشانی چندان دقیقی ندارند و باصفت کاسبان تحریم مورد خطاب قرار میگیرند، در چهار سالی که گذشت بنا بر گفته رئیسکل بانک مرکزی ایران ثروتی افسانهای اندوختهاند و با اجرایی شدن برجام قرار نیست شمار پولهایشان دیگر بیش از این ارقام شود.
او میگوید 15 درصد تجارت بینالمللی ایران در این سالهایی که سالهای سخت تشدید تحریم نام داشت، به جیب کاسبان تحریم رفته است. معنا و مفعوم این جمله آن است که ایران به ازای هر 100 دلار مراوده بینالمللی 115 دلار هزینه کرده است. به این ترتیب هم هزینه واردات کالا به کشور افزایشی 15 درصدی داشته است و هم هزینه صادرات کالا از ایران. هر دو قابلیتهای اقتصاد ایران را نشانه میرود و سبب میشود قدرت رقابتپذیری اقتصاد ایران بهشدت دستخوش کاهش شود.
نگاهی به اعداد و ارقام نشان میدهد آنچه تحت عنوان کاسبی از تحریم نصیب عدهای معدود و انگشتشمار شده است، چنان ارقام بزرگی را دارد که نمیتوان بهسادگی آن را نادیده گرفت. چیزی نزدیک به 90 میلیارد دلار یا به عبارت دقیقتر 89 میلیارد و 400 میلیون دلار در چهار سال.
سالهایی سخت که ورود غذا و دارو و اقلام اساسی به ایران نیز با مشکلاتی متعدد روبرو بود. به نظر میرسد تشدید تحریمها در سال 1391 اگر اقتصاد ایران را چنان در مضیقه قرارداد که رشد منفی اقتصادی و کوچک شدن سهم اقتصاد ایران را از سفره اقتصاد جهان رقم زد اما در حقیقت سبب شد برخی با استفاده از فضای رانتی پیشآمده قدرت گرفته و ثروتهایی عجیب بیندوزند.
یک بررسی ساده نشان میدهد حجم تجارت خارجی ایران در حوزه واردات و صادرات کالاهای غیرنفتی و نفت، در حدود 596 میلیارد دلار بوده است که به این ترتیب 90 میلیارد دلار بابت این مراودات در اختیار عدهای خاص قرار گرفته است.
268 هزار میلیارد تومان یا همان 90 میلیارد دلار به چه معناست؟ شاید اگر معیار بررسی میزان درآمدهای نفتی باشد، بزرگی این رقم معلوم شود. ایران در سال گذشته شمسی درآمدی نفتی معادل با 33 میلیارد دلار کسب کرد.
این رقم در حقیقت نزدیک به سه برابر درآمدهای نفتی ایران در سال گذشته است. این نسبت به توجه به قیمتهای نفت در بازارهای جهانی حفظ خواهد شد چراکه پیش بینی میشود درآمدهای نفتی ایران در همین حد و اندازه باقی بماند. بدهیهای دولتی دولت ایران میراث دار بدهی عظیمی است که اتفاقاً در سالهایی طلایی درآمد نفت شکل گرفت.
محاسبات نشان میدهد دولت ایران در بین 500 تا 600 هزار میلیارد تومان بدهی دارد و تدابیری برای بازپرداخت بدهیهای اندیشیده شده است که فروش اوراق بدهی از آن جمله است.
آنچه در دوره تحریم نصیب بخشی از کسانی شد که کاسب تحریم نام دارند میتوانست نیمی از بدهیهای دولت ایران به تمامی بخشهای اقتصاد را تسویه کند. بررسیها نشان میدهد بخش عمدهای از بحران رکود اقتصادی ایران ناشی از بدهیهای عظیمی است که بر عهده دولت است و منابع مالی کافی برای بازپرداخت آن موجود نیست.
پروژههای عمرانی نیمه تمام پروژههای نیمه تمام عمرانی ایران 400 هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارند. این پول قدرت کافی را دارد تا 67 درصد از کل اعتبارات مورد نیاز ایران برای تکمیل پروژههای عمرانی را تأمین کند. به عبارت دیگر ترزیق چنین پولی میتواند زمینه ساز ساخت و ساز و حرکت عظیمی در اقتصاد شود.
بررسیها نشان میدهد تزریق هر 100 تا 150 هزار میلیارد تومان اعتبار به پروژههای عمرانی میتواند تا هشتصد هزار شغل را ایجاد کند به این ترتیب هزینه ایجاد یک میلیون و ششصد هزار شغل در جیب بخش کوچکی از جامعه جای گرفته است. پارس جنوبی قطریها سالهاست عنوان پردرآمدترین و ثروتمندترین کشور جهان را از آن خود کردهاند و محل کسب ثروتشان نیز جایی نیست جز پارس جنوبی، همان میدان عظیم گازی مشترک با ایران.
در این شرایط است ایران از یک سو به دلیل تحریم و از سوی دیگر به دلیل نبود اعتبارات کافی هنوز نتوانسته است توسعه میدان گازی پارس جنوبی را به پایان ببرد.
اگر هزینه توسعه هر فاز از پارس جنوبی معادل 4 میلیارد دلار، در بالاترین حد ممکن برآورد شود، به این ترتیب آنچه از ثروت کشور در اختیار عدهای خاص قرار گرفته است برابر با 22 فار پارس جنوبی است.
این اعتبار چندین برابر اعتبار مورد نیاز برای توسعه کامل میدان گازی پارس جنوبی خواهد بود. فرودگاه بزرگترین فرودگاه بین المللی ایران، فرودگاه امام خمینی هنوز با تمام ظرفیت به بهره برداری نرسیده است.
در سال 1362 کارشناسان ژاپنی پیش بینی کرده بودند این فرودگاه با اعتباری معادل 240 میلیون دلار به بهره برداری میرسد. برخی برآوردها نیز نیاز بودجهای آن را برابر با یک میلیارد دلار اعلام کردند.
در این صورت هزینه ساخت 89 فرودگاه در جیب کسانی رفته است که تحریم را به عرصهای برای تجارت پنهانی بدل کردند. اگر هزینه ساخت فرودگاههایی به مراتب معمولیتر از فرودگاه امام خمینی مد نظر قرار گیرد، در این صورت تعداد فرودگاهها افزایشی چشمگیر خواهد داشت.
سرانه سود کثیف جمعیت ایران اندکی بیش از 78 میلیون نفر است. آنچه تنها بخش کوچکی از جامعه بردهاند، سر به 90 میلیارد دلار می زند. تقسیم 90 میلیارد دلار به جمعیت ایران، سهم هر فرد ایرانی را از این رقم 1153 دلار میکند. با احتساب قیمت 3500 تومان برای هر دلار، سهم هر ایرانی از این پول در حدود 4 میلیون تومان خواهد شد. به عبارت دیگر سالی یک میلیون تومان برای هر فرد ایرانی. رقمی که با توجه به موقعیت اقتصادی خانوارهای ایرانی اهمیت فراوانی را داراست.
در حال حاضر هر ایرانی ماهانه 45 هزار و 500 تومان تحت عنوان یارانه دریافت میکند که پرداخت همین پول مشکلات فراوانی را متوجه اقتصاد ایران کرده است. به این ترتیب با آنچه از دست رفته است بیش از یارانه چهار سال تمام مردم ایران است.