هر دو اقتصاددان و هر دو جوان؛ علاقهمند به رسانه و مطبوعات. پویا جبل عاملی و سمیه مردانه هر دو دارای دکترای اقتصاد از لستر بریتانیا هستند. دکتر مردانه در حال حاضر در دانشگاه امیرکبیر اقتصاد تدریس میکند و همسرش پویا جبل عاملی سردبیر اولین روزنامه انگلیسیزبان اقتصادی فاینشنال تریبون است. آثارشان را میتوانید در نشریههای معتبر اقتصادی فارسی و انگلیسی بهراحتی پیدا کنید. اصلاً ملاک ما برای دعوت از سمیه مردانه و پویا جبل عاملی دقیقاً همین ویژگیها بود. اینکه این زوج اقتصاددان فعال و پرانرژی از چه زاویهای به اقتصاد ایران نگاه میکنند و مسائل روز را چگونه تحلیل میکنند. شاید پیگیری دیدگاههایشان در مقالات و نوشتههایشان کنجکاوی ژورنالیستی را پاسخ میداد، اما اینکه هر دو را کنار هم بنشانید و سؤالات واحد بپرسید، حتماً جذابیت گفتوگو را دوچندان میکند و مهمتر آنکه توصیههای این زوج اقتصاددان میتواند راهنمایی برای تصمیم گیران اقتصاد کشور هم باشد. چه آنکه بیش از نیمی از جمعیت ایران جوان و تحصیلکردهاند و بخش بزرگی از این جمعیت همچون این زوج اقتصاددان نقشههای بزرگ برای توسعه ایران دارند. گفتوگو با سمیه مردانه و پویا جبل عاملی درباره کارنامه اقتصادی دولت یازدهم، را بخوانید:
سه سال و نیم از دولت یازدهم گذشته، جمعبندی که در حال انجام است، نشان میدهد مسائل اقتصادی هنوز بخش قابلتوجهی از مطالبات مردم است. برآورد شما از عملکرد دولت یازدهم در حوزه اقتصاد چیست و آیا دولت توانسته بخشی از مشکلات اقتصادی گذشته را حل کند؟
مردانه: اگر بخواهیم یک تحلیل درست ارائه کنیم، اول باید ببینیم کجا بودیم. یعنی نقطه شروع دولت یازدهم کجا قرار داشت. اقتصادی که دولت یازدهم تحویل گرفت، اقتصادی بیثبات بود. بازارهای مالیاش بهشدت نوسان داشتند. تورم بهشدت بالابود. رکود تورمی داشتیم و تولید بسیار پایین بود. اقتصاد در سراشیبی بود. فرض کنید آقای روحانی نبود و همان سیاستهای قبلی ادامه داشت؛ امروز به کجا میرسیدیم؟ بیکاری، تورم و تولید کجا بودند؟ وقتی از این جنبه به موضوع نگاه کنیم، ارزش آنچه امروز داریم را بهتر میفهمیم تا اینکه بخواهیم انتقاد خیلی مستقیم به عملکرد اقتصادی دولت یازدهم داشته باشیم و بگوییم چرا آنچه ما میخواستیم اتفاق نیفتاد. بنابراین باید عادلانه به قضیه نگاه کرد. تیم آقای روحانی دررسیدن به برجام موفق عمل کرد. شاید خیلیها بگویند چرا برجام به نتایج اقتصادی مورد انتظار نرسید و چرا وعدهها به ثمر ننشست؟ پاسخ روشن است؛ هنوز زمان زیادی از توافق برجام نگذشته است. باید از تاریخ اجرایی شدن توافق برجام قضاوت و داوری کرد. آنچه ما در سه سال و نیم در اقتصاد ایران دیدیم، ثبات نسبی بوده است. سفتهبازیها از بازارهای مالی رخ بربسته و دیگر شاهد این نیستیم که بازارهای مالی دچار نوسان باشند. صبح ارز یک قیمت باشد و بعدازظهر قیمتی دیگر. یا در بازار طلا همینطور. هیچکس دیگر مثل گذشته سودای این را ندارد که در بازار طلا یا ارز به سود برسد. اینها همه نشانههای خوبی برای ثبات اقتصادی است. تورم تا حدود خوبی کنترلشده، بهطوریکه تورم نقطهبهنقطه به 7 و نیم درصد رسیده است. این اتفاقات نتیجه 3 سال و نیم فعالیتی است که دولت یازدهم با همه محدودیتهایی که داشته- چه به لحاظ سیاسی و چه اقتصادی - به آن دست پیداکرده است. یعنی مهمترین گامها را برداشتهشده است. به نظر من خارج شدن ایران از انزوا و پذیرش دوبارهاش در جامعه جهانی گام بسیار مهمی است. اگرچه انتقادهایی درباره نحوه اجرای برجام وجود دارد، اما به نظر من باید عادلانه قضاوت کنیم و اجازه بدهیم سیاستهای اقتصادی که در دولت آقای روحانی شروعشده به نتیجه برسد. معمولاً سیاستهای اقتصادی در میانمدت به نتیجه میرسد. بنابراین ارزیابی کلی این است که علی رقم برخی نوسانات که میتوانست نباشد، شرایط امروز اقتصاد ایران نسبت به سه سال و نیم گذشته در شرایط بهتری قرار دارد.
جبل عاملی: نمیشود کتمان کرد که ثبات اقتصادی و کاهش تورم از دستاوردهای دولت آقای روحانی بوده است. در این سه و نیم سال انتظارات تورمی پایین آمد و تقاضاهای سفتهبازی از بازارهای مالی کم شد. به دنبال این تغییرات هم اجرای برجام صورت گرفت. حالا بعد از اتفاقی که در امریکا افتاده است، شاید دشوار باشد که پیشبینی کنیم آیا تا مدتزمان باقیمانده از عمر دولت یازدهم، یعنی تا سال 96 این وضعیت تداوم پیدا خواهد کرد یا خیر. یعنی ممکن است شرایط نا اطمینانی به دنبال نتایج انتخابات آمریکا ایجاد شود که حتی دستاوردهایی که تابهحال بهدستآمده، تحت شعاع قرار بدهد. مهمترین کاری که آقای روحانی در این مدت انجام داد، ایجاد ثبات و کاهش تورم بود. در پی آن البته با تصویب برجام دیدیم که پروژههای نفتی شروع به کار کردند. بیمه کشتیرانی راه افتاد. در دو ماه آخر تابستان وضعیت بهتر شده بود و این امید وجود داشت که شرایط بهتر هم بشود، اما حالا یک اتفاقی افتاده است که خیلی زود است که بعد از نتایج این انتخابات وضعیت آینده اقتصاد ایران را پیشبینی کرد. اگر بخواهیم سناریوی بدی را در نظر بگیریم و سرمایهگذاران فکر کنند با آمدن ترامپ در آمریکا، دیگر نمیتوانیم برجام را اجرایی کنیم. این چارچوب و مدل به هم میخورد. آنگاه میتوان گفت تا بهار آینده هم تورم افزایش مییابد و هم بازارهای دارایی دچار نوسان خواهند شد. اقتصاد هم در شرایطی قرار خواهد گرفت که نرخ بازدهی بانکها کاهش مییابد. معلوم نیست شاید در مدتزمان باقیمانده به دلیل تحولات جهانی همین نتایجی هم که در اقتصاد بهدستآمده، از بین برود.
یعنی معتقدید که اقتصاد ایران ممکن است تحت شعاع تحولات جهان قرار بگیرد؟
جبل عاملی: بله
شما اشاره کردید در سه سال و نیم به ثبات رسیدهایم، شاید در سطح زندگی مردم خیلی تأثیر روشنی نداشته است از سوی دیگر بنگاههای اقتصادی هم هنوز با رکود درگیر هستند. آیا فکر میکنید نیاز به سیاستگذاری جدید و برنامه خاصی برای شرایط تازه پیشآمده وجود دارد؟
مردانه: زمان باقیمانده بسیار کوتاه است تا سیاستی جدید بتواند به نتیجه برسد. ولی به نظر من باید در مورد واقعیتهای تازه، اقتصادی فکر کرد. لازمه هر رشدی که در اقتصادی بیفتد و منجر به بالا رفتن قدرت خرید مردم شود که به دنبال آن شاهد تغییر در زندگی مردم باشیم، ثبات اقتصادی است. در ادامه رشد اقتصادی است که در سیاستهای اقتصادی دیگر خود را نشان میدهند. اما همانطور که گفتم اتفاقاتی رخداده که ما در آن دخیل نیستیم. اتفاقاتی که خواهینخواهی بر اقتصاد ما تأثیر خواهند گذاشت. البته بعید میدانم در شش ماه آینده که آقای روحانی سرکار است، اتفاقی بیفتد. به این دلیل که تا کابینه آقای ترامپ تشکیل شود و سیاستهای جدید به بار بنشیند، قاعدتاً در شش ماه آینده تغییر خاصی رخ نخواهد داد. اما بههرحال انتظاراتی که از تغییر سیاستها وجود دارد، ممکن است باعث نوسان بازارهای ما هم بشود. هرچند که نباید سناریوهای بدبینانه بچینیم. اینکه با آمدن ترامپ اقتصاد ایران به سه سال پیش برمیگردد این بدبینانهترین سناریوست. یا گفته شود، ترامپ به هیچکدام از تعهدات برجام پایبند نخواهد بود. بههرحال آمریکا یکطرف توافق برجام است و آنسوی دیگر اروپاییها قرار دارند. بعید میدانم اروپا توافقی که به این سختی به دست آورده، بهراحتی از دست بدهد. باید دید که معادلات قدرت چه تغییر میکند. البته با توجه به اینکه جمهوریخواهان اکثریت سنا را هم در اختیار گرفتهاند، احتمال اینکه سیاستها تغییر کند زیاد است. اما نباید حالت خوشبینانه و میانه را هم ازنظر دور داشت و ما امیدواریم که حالت خوشبینانه اتفاق بیفتد.
جبل عاملی: درست است که شرط ضروری رشد ایجاد ثبات اقتصادی است، اما به نظر میرسد دولت آقای روحانی میتوانست در سه سال گذشته تصمیمات و اقداماتی را انجام بدهد، اما این اتفاق نیفتاد. بهعنوانمثال درباره رشد اقتصادی توصیههای زیادی به دولت شد تا موانعی که در بلندمدت باعث شده رشد اقتصادی پایین باشد، مرتفع شود. تأکید شد که باید موانع کسبوکار برطرف شود. اما هیچ تحولی در این رابطه نمیبینیم. قرار بود بروکراسی کاهش یابد و رویهها برای فعالان اقتصادی کمتر شود اما در این زمینهها میبینم حرکت خاصی که بشود بهطور ملموس از آن یاد کرد، وجود ندارد. قرار بود از تعداد مجوزهای بیشماری که به فعالان اقتصادی داده میشود، کاسته شود، اما چنین نشد.
برنامهای که برای خروج از رکود نوشته شد، عملاً اجرایی نشد. بسته محرک تقاضا که پارسال مطرح شد هم عملاً دستاوردهای پولی که بانک مرکزی به دست آورده بود با کاهش رشد پایه پولی و نقدینگی در سال 94 از دست رفت. این بسته عملاً نجات خودروسازها بود و نه نجات اقتصاد ایران؛ اصلاً به خاطر خودروسازها طراحیشده بود. پس بنابراین میشد، یکسری تصمیمات و اقدامات در این مدت انجام داد، که عملی نشد. در مقابل هم تصمیماتی اجرایی شد که نباید انجام میشد. مثلاً بسته محرک تقاضا بر کلهای پولی تأثیر گذاشت، و ممکن است بهزودی اثرات خود را در مدتزمان باقیمانده از عمر دولت بر نرخ تورم نشان بدهد.
خانم دکتر مردانه اشاره کرد که اقتصاد ایران تحت تأثیر شرایط بیرونی قرار خواهد گرفت. دولت بعد از توافق برجام بسیار امیدوار است که با جذب سرمایه خارجی که مهمترین نمود این امیدواری قراردادهای جدید نفتی است، محرک تازهای از سمت بیرون به اقتصاد وارد کند تا رکود بهتدریج از بین برود. به نظر شما چقدر تحولات خارجی مؤثر است؟ از سویی گروهی هم معتقدند که تحولات بیرونی تأثیری بر اقتصاد ایران ندارد.
جبل عاملی: وقتی بیکاری دارید یعنی سرمایه کافی برای اینکه تولیدی ایجاد شود و از کنار این تولید تقاضایی برای مصرف ایجاد شود، ندارید. یعنی با حلقه مفقوده سرمایه مواجه هستید. سرمایه پول نیست، بلکه نهادهای است برای تولید و بعد بهبود اقتصادی. شما باید به دنبال سرمایهای باشید که بتواند بلافاصله به سرمایه فیزیکی تبدیل شود. با خودش مدیریت و تکنولوژی بیاورد. همه این فرآیند بهواسطه سرمایهگذاری خارجی اتفاق میافتد.
هیچ کشوری مثل ما را نمیتوانید مثال بزنید که بدون سرمایه خارجی پیشرفت کرده باشد. راه دور نرویم، بعدازآنکه خارجیها از پارس جنوبی رفتند، پروژههای بعدی در پارس جنوبی در دولت آقای احمدینژاد با دو سه برابر زمان و هزینه، به اتمام رسیدند. این یعنی هزینه بسیار زیاد به اقتصاد وارد شد، درحالیکه فازهای اولیه پارس جنوبی زودتر از زمانی که باید، توسط خارجیها تمام شد. بنابراین روی هوا حرف زدن و بدون ادله بحث کردن، برای اقتصاد ما راهگشا نیست. اگر انتخابات آمریکا را هم کنار بگذاریم، الآن میبینیم که فروش نفت ما افزایشیافته، سرمایهگذاری در حال انجام است. فاز 11 پارس جنوبی که با توتال در حال انجام قرارداد است، نقش بسیار تأثیرگذاری بر رشد اقتصادی ما خواهد گذاشت. اگر آقای زنگنه در وزارت نفت این حرکت را پیش برده، باید در بقیه وزارتخانهها هم همینطور باشد. اما متأسفانه در وزارتخانههای دیگر شاهد این تحرکات نبودیم و به نظر من دولت از این زوایا ضربه خورده است.
خانم دکتر، شما فکر میکنید چقدر تحولات بیرونی بتواند رشد اقتصادی ایران را تحت شعاع قرار بدهد؟
مردانه: قلبا امیدوارم که تأثیری نگذارد؛ من هم مثل خیلیها امیدوارم که انتخاب جدید مردم آمریکا، تأثیر منفی براقتصاد ما نگذارد. اقتصاد ما در سراشیبی بوده و دوباره دارد جان میگیرد. اما بههرحال واقعیت همیشه آن چیزی نیست که دوست داریم ببینیم و بشنویم. ایران جزیره نیست. ایران کشوری است که با همه کشورهای دنیا تعامل دارد. همین الآن بازارهای ایران سرشار از کالاهای خارجی است و این نشان میدهد که اقتصاد ما در حال تعامل با دنیاست. پس هر اتفاقی در هر گوشهای از دنیا بیفتد، بر اقتصاد ما هم تأثیر میگذارد. امروزه حتی اعتصاب در یک معدن طلا در آفریقا هم ممکن است بر بازارجهانی طلا اثر بگذارد و به تبع آن بازار طلای ما تکان بخورد. بنابراین ساده انگارانه است که بگوییم تحولات جدید سیاسی در دنیا تأثیری بر اقتصاد ایران نمیگذارد. زمانی ممکن است همه چیز در اقتصاد ما درست عمل کند و فقط شرایط بیرونی مشکل داشته باشد در آن صورت میتوان گفت عوامل برونزا تأثیر گذاشته، اما وقتی مشکلات ساختاری در درون اقتصاد کشور داریم لازم است با سیاستگذاری درست آنها را حل کنیم. بنابراین به جای اینکه گفته شود، هیچ تأثیری ندارد، بهتراست بگوییم سیاستهای مالی کشور را به نحوی تنظیم میکنیم که کمترین آسیب ممکن را از تغییرات احتمالی بپذیریم.
دلایلی برای حذف سریع یارانهها و طرح سلامت
یکی از بحث برانگیزترین مسائل اقتصاد ایران در دهه اخیر، یارانههای نقدی بوده است. از همان آغاز تشکیل دولت هم آقای روحانی و هم تیم اقتصادی دولت، انتقادهای تند و تیزی به این طرح داشتند، اما ظاهراً به ناچار آن را ادامه دادند. دولت میگوید با مشکل پرداخت پول مواجه است. هر از گاهی رقبای آقای روحانی پرداختهای نقدی را بهعنوان آلترناتیو استفاده میکنند. به نظرشما برای ماههای پایانی و اگر بتوان گفت دور بعد ریاست جمهوری آقای روحانی، با معضل یارانهها چه باید کرد؟
مردانه: الآن خیلی دیر است که دولت برای حل مشکل یارانهها فکر کند. همانگونه که سنگ اول گرنهد معمار کج/ تا ثریا میرود دیوار کج؛ آن اتفاقی که نباید میافتاد، در دولت آقای احمدینژاد افتاد. یارانه نقدی در شرایطی که بودجه ظرفیت کافی نداشت، پرداخت شد. درست است که تعدیل قیمت انرژی به خصوص بنزین باید صورت میگرفت، اما هر چه اقتصاددانان فریاد زدند که الآن موقع این کار نیست، عملیاتی شد. هر طرحی اگر در زمان خود اجرایی نشود، طبعاً عواقب خواهد داشت. عواقب آن هم کسری بودجههایی است که به دولت فعلی منتقل شده است. دولت فعلی هم چارهای جز اینکه یارانههای نقدی را ادامه دهد، ندارد. حتی به نظر من اشتباهات بدتری هم مثل سبدهای کالایی که داده شد، افتاد. در شرایط فعلی هر دولتی که سرکار بیاید، اولین مشکلی که دارد، کسری بودجه است.
اقتصاد ایران با شرایط عدیدهای دست و پنجه نرم میکند، نباید دولت تعارف داشته باشد. آیا بحث این است که پایگاه اجتماعی را حفظ کنیم یا اینکه به اقتصاد خدمت کنیم؟ انتظار این بود که دولت درموضوع یارانهها خدمت به اقتصاد را در اولویت قرار میداد که متأسفانه بسیار در این زمینه ضعیف عمل کرد. به نظر من زمان این رسیده که سیاستگذاران تعارف را کنار بگذارند. همه جای دنیا یارانه پرداخت میشود، اما به کسانی که واقعاً توان کارکردن ندارند، از کارافتاده هستند یا اقشار ضعیف هستند. مثل جمعیتی که تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی قرار دارد. این افراد شایسته دریافت یارانه نقدی هستند. چه بسا اگر یارانه نقدی را حذف کنیم، مشکلی پیش نمیآید. افراد نیازمند، کاملاً شناخته شدهاند. اگر یارانهها قطع شود، کسری بودجه دولت هم حل خواهد شد. کسی از پول مفت بدش نمیآید. سیاستگذاری باید درست باشد و به تبع آن قانون هم باید قابل اجراباشد. وقتی سیاستگذاری نادرست است، ما نمیتوانیم به مردم خرده بگیریم. به نظر من وقت آن است که سیاست گذاران جلوی این طرح را بگیرند تا اقتصاد سالمی را تحویل نسلهای آینده بدهند.
به نظر شما اگر دولت الآن سیاست حذف یارانهها را اجرایی کند، پیامدی مثل سال اول خواهد داشت؟
جبل عاملی: با وضعیتی که صندوهای بازنشستگی پیدا کردند، هرچه جلوتر برویم فشار بر روی بودجه دولت بیشتر میشود. در دورهای اشتغال زیاد بوده و تعداد بازنشستهها کم؛ بنابراین از افراد شاغل پول میگرفتند و به بازنشستهها میدادند. اما پولی که باید صرف سرمایهگذاری میشد، این کار انجام نشده است. به همین دلیل الآن صندوقهای بازنشستگی هزینهای که بهواسطه سن کم بازنشستگی و متوسط عمر ایرانیها میدهند به مراتب بیشتر از ورودی صندوقهاست که آنها را در یک وضعیت بدی قرار داده است. فشار این صندوقها هم بر بودجه است. از سویی طرح سلامت و یارانه نقدی هم بر دوش دولت قرار دارد. درمورد یارانههای نقدی فکر میکنم، آنچه تا به حال انجام شده-یعنی کاهش تعداد کسانی که یارانه میگیرند- باید سرعت بیشتری بگیرد.
در شش ماه باقیمانده به انتخابات دور دوازدهم ریاست جمهوری، به نظر میرسد که نباید تصمیم عجولانهای گرفته شود، چون برای دولت تبعات اجتماعی در برخواهد داشت. اگر قرار است کاری انجام شود، باید بعد از انتخابات باشد. اصلیترین کار هم این است که تعداد افراد این سبد کم شود وبه تعدادی که نیاز دارند، بیشتر توجه شود. البته اطلاعات نشان میدهد چه کسانی در سه دهک اول درآمدی قرار دارند که دولت باید روی این سه دهک متمرکز شود. برای صندوقهای بازنشستگی هم لازم است حتماً چاره اندیشی شود. نمیتوان بهراحتی از زیر بار این صندوقها خارج شد. برای افزایش سن بازنشستگی لازم است تدابیری اندیشیده شود. نمیتوان به کسی که در 20 سالگی استخدام شده و در 50 سالگی بازنشسته میشود،30 سال پول داد! در هیچ کجای دنیا این اتفاق نمیافتد. سن بازنشستگی در ایران خیلی پایین است. حتماً لازم است، افزایش یابد که فشار بودجهای کم شود. از آن طرف هم دولت با خیل عظیم بیکاران مواجه است. فشار بودجهای وضعیت را بیثباتتر میکند. اگر بخواهیم اولویت بندی کنیم، اشتغال جدید در سایه فرصتهای اشتغال تازه بوجود میآید که این موضوع هم نیاز به سرمایه دارد. به نظر من درباره هزینههای طرح سلامت، بررسی چندانی صورت نگرفت. این طرح قابل ادامه نیست و باید به شکلی از دستورکاردولت خارج شود، تا زمانی که وضعیت درآمدی دولت بهتر شد، اجرای طرح سلامت را در دستور کار قرار بدهد. در شرایطی که بودجه عمومی دولت با مشکلات بیشماری روبروست، اضافه کردن بار مالی جدید مثل طرح سلامت باعث میشود دولت در انجام تعهدات خود با مشکل مواجه شود و همین موضوع نارضایتی عمومی را افزایش میدهد.
تبعات توقف این طرح چه خواهد بود؟
جبل عاملی: وقتی درست اجرا نشود و باعث نارضایتی شود. اجرای ناقص خود دافعه دارد و عدم رضایت بیشتری ایجاد میکند.
به نظر میرسد، سطح رضایت عمومی نسبت به این طرح خوب بوده. ومردم راضی هستند. آیا بهتر نیست از بار یارانه نقدی کم شود و این طرح تقویت شود؟
جبل عاملی: فکر نمیکنم بودجه توان این بار مالی را داشته باشد. البته همه جای دنیا چنین بیمههایی وجود دارد. اما با شرایط اقتصاد ایران و بودجه عمومی دولت به نظر میرسد بهتدریج با مشکل کمبود منابع روبرو خواهد شد.
بیکاری، معضل همیشگی
اخیراً اعلام شده که نرخ بیکاری نیم درصد در شش ماه گذشته افزایشیافته و جمعیت بیکاری مطلق هم بیش از 3 میلیون نفر اعلام شده است. اعداد بهتدریج ترسناک میشوند، به نظر شما دولت در این شرایط چه اقدامات فوری باید چاره اندیشی کند؟
مردانه: درمان بیکاری نیاز به سرمایه دارد. دولت هم درحال حاضر این سرمایه را ندارد. باید یک منبع مالی جدید تعریف کند که همان سرمایهگذاری خارجی است. در غیراینصورت معجره ای در اقتصاد ایران در شرایط فعلی اتفاق نمیافتد. شما می گویید یارانه نقدی را به طرح سلامت اختصاص بدهند، درنهایت دراصل ماجرا فرقی نمیکند و کسری بودجه به قوت خود باقی است. اگر می گوییم یارانهها حذف شود به این دلیل است که فشار از بودجه دولت برداشته شود، نه اینکه پول جای دیگری استفاده شود. کسری بودجه در بلندمدت میتواند صدمه بیشتری به اقتصاد بزند. بنابراین، راهی جز افزایش سرمایهگذاری خارجی نیست که این اتفاق میتواند، اقتصاد ایران را از حالت سکون و رکود خارج کند. همانطور که وزیر علوم هم گفته، درآینده نزدیک یک میلیون نفر فارغ التحصیل بیکار به جمعیت تحصیل کرده اضافه میشود. الآن در چرخه اقتصاد کشور بیکاری یک نقصان است. هر نقصانی در این چرخه ایجاد شود، به بعدی آسیب بیشتری وارد میشود. تا زمانی که ظرفیت اقتصاد ما همین باشد، نرخ بیکاری کم نخواهد شد. مگر اینکه سرمایهگذاری جدیدی ایجاد شود.
جبل عاملی: درست است که رشد اقتصادی باید ایجاد شود که نرخ بیکاری کاهش پیدا کند، اما چون خیل عظیمی از جوانان را داریم که وارد بازار کار میشوند، بازهم نرخ بیکاری ممکن است افزایش یابد. حتی با 6 درصد رشد اقتصادی بعداز 5 سال نرخ بیکاری کاهش پیدا نخواهد کرد. پس با یک شرایط بغرنجی دراین مساله و بازار نیروی کار مواجه هستیم. به نظر میرسد ترمیمهایی که صحبت آن شد، یعنی انعطاف پذیر کردن بازار نیروی کار میتواند راهگشا باشد. بدین معنی که هزینه ورود و خروج نیروی کارآسان تر شود. کارفرما راحتتر استخدام کند و کشش اشتغال باید نسبت به رشد اقتصادی بیشتر شود. آن زمان است که به ازای هر یک واحد درصد رشد اقتصادی میتوان اشتغال بیشتری ایجاد کرد.
به نظر شما آماری که در هر فصل اضافه میشود، میتواند در تغییر روشها و منشهای دولتها تغییر ایجاد خواهد کرد؟
جبل عاملی: هرچقدر بیکاری، آنهم در این سطح افزایش یابد، موجب نارضایتی خواهد شد و این نارضایتی ا میتواند تبعات اجتماعی و سیاسی به همراه داشته باشد. همه دولتها این موضوع را مد نظر دارند. اما توجه به این نکته مهم است که اقدامات نمایش گونه نمیتواند در بلندمدت به نتیجه برسد. راه حل همانطور که بحث شد، انعطاف پذیری در بازار نیروی کار و تزریق سرمایه است. برای رسیدن به این منظور، حتماً لازم است قدرت اقتصادی را اولویت جنبههای دیگر قدرت قرار داد. اگر با این نگاه جلو برویم، میتوان مشکلات را حل کرد. اگر اولویت اقتصاد توسعه یافتگی و تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی منطقه باشد، همچنان که در چشم انداز بر آن تأکید شد و ایمان به راههایی که بقیه کشورها رفتند، حتماً به نتیجه خواهیم رسید. ما نمیتوانیم فکر کنیم راه دیگری جز آنچه بقیه کشورها رفتهاند، بلد هستیم. این نگاه درست نیست. چرا راههایی که نتیجه داده را آزمون نمیکنیم؟ اگر مسیر کشورهای توسعه یافته را برویم، بسیاری از مشکلات اقتصادی امروز حل میشود. اگر رشد اقتصادی 2 رقمی برای 8 سال داشته باشیم، مردم ما بعد از 8 سال رفاه را خواهند دید. چین بعد از مائو این راه را رفت و به نتیجه رسید، پس ما هم میتوانیم به این نتیجه برسیم. ما با نهادهای مختلف اثرگذار بر استراتژیهای کلان کشور مواجه هستیم و اگر بتوان آنها را معتقد به اولویت اقتصادی کرد و اگر این اجماع در کل ساخت سیاسی حاصل شود، میتوانیم موفق شویم و مردم توسعه و رفاه را با گوشت و پوست خود حس کنند.