مرکز پژوهشهای اتاق ایران در یک گزارش کارشناسی تلاش کرده است تا ابهامات، کلینگریها و نقایص لایحه دولت برای ایجاد وزارت بازرگانی را بررسی و نقد کند. این گزارش کارشناسی در 12 بند، برجستهترین مسائل موجود در این لایحه را تشریح کرده است که در ادامه میخوانید:
1- نکته قابلتوجه در تدوین هر لایحه، آن است که لایحه موردنظر از جامعیت لازم برخوردار باشد، اما جامعومانع بودن به معنای کلینگری و عدم توجه به جزییات نیست. وجود ابهامات متعدد (که در ادامه خواهد آمد) در لایحه حاضر، جامعومانع بودن آن را به میزان قابلتوجهی زیر سؤال برده است.
2- در مادهواحده لایحه به این مورد اشاره شده که هدف از تشکیل وزارت بازرگانی، تمرکز سیاستگذار، راهبری، برنامهریزی، نظارت و ساماندهی امور مرتبط با حوزه بازرگانی و تنظیم بازار است، درحالیکه به نظر میرسد هدف اصلی کنترل قیمتهاست. افزایش سطح قیمتها در کشور از دو بخش شامل «متوسط سطح عمومی قیمتها» که ناشی از افزایش هزینههای تولید و توزیع کالا بهصورت متعارف است و «افزایش قیمتها مازاد بر تورم» که میتواند ناشی از شکلگیری رفتار سوداگرانه در واحدهای عمدهفروشی و خردهفروشیها تشکیل میشود. (واحدهای عمدهفروشی میتوانند با احتکار کالا و یا امتناع از عرضه کالا در بازار موجب بالا رفتن قیمتها شوند و خردهفروشیها که سهم بسیار اندکی دارند، اصطلاحاً با گرانفروشی در این چرخه مؤثر هستند.)
بخش اول یعنی تورم که سهم عمدهای از افزایش قیمتها را شامل میشود به اقتصادی دولت برمیگردد و کنترل تورم از طریق بهبود اصلاحات مالی و بهبود کسری بودجه، اصلاح نظام بانکی، بهبود روابط بینالملل (که میتواند انتظارات تورمی را کنترل کند) و ... امکانپذیر است که از وظایف و مأموریتهای وزارت بازرگانی خارج است و این وزارت نمیتواند در کنترل تورم نقشی داشته باشد. بخش دوم یعنی گرانفروشی (که سهم بسیار اندکی در افزایش قیمتها دارد) عمدتاً به رفتار سوداگرانه واحدهای عمدهفروشی و تولیدکنندگان برمیگردد و در حیطه مأموریتهای وزارت بازرگانی قرار دارد. در بهترین حالت اگر این وزارت از طریق بازرسی و نظارت بتواند گرانفروشی را به حداقل رساند، صرفاً جزء کوچکی از افزایش قیمتها کنترل شده و بخش عمده آن یعنی ریشههای تورم همچنان باقی است و مشکل اصلی همچنان پابرجاست. سوابق تاریخی متعدد نشان میدهد که دولتها نتوانستهاند با اقدامات و سیاستهای قیمتگذاری دستوری (بازرسی و نظارت و تعیین سقف قیمت) افزایش قیمتها را کنترل کنند.
3- یکی از ویژگیهای ساختار تولید در اقتصادها در حال حاضر (بهویژه اقتصاد ایران) مربوط به «سطح بالای وابستگی تولید به نهادههای وارداتی» است. بدین ترتیب نوسانات نرخ ارز و فشارهای تحریم بهسرعت قیمت تمامشده را تحت تأثیر قرار میدهد. این ویژگی فینفسه نامطلوب نیست زیرا در زنجیرههای ارزش، هر کشور متناسب با راهبرد توسعه صنعتی و همچنین مزیتهای نسبی خود، ساختار اقتصاد را شکل میدهد و قرار نیست همه کالاهای موردنیاز خود و همه اجزای کالاها را در داخل تولید کند اما درباره برخی نیازهای اساسی در قالب برنامهریزیهای میانمدت میتوان زنجیرههای تولید در داخل را تکمیلتر کرد. نوسانات ارزی در طول ده سال گذشته بیسابقه بوده است و همچنان ادامه دارد و با تشکیل وزارت بازرگانی پدیده فوق را نمیتوان کنترل کرد. برعکس انتظار میرفت که وزارت صنعت، معدن و تجارت بتواند با پیوند تولید و تجارت برخی از مشکلات زنجیرههای تولید را با برنامهریزی حل کند.
4- انتزاع وظایف حاکمیتی حوزه تنظیم بازار از وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنعت، معدن و تجارت در قالبی که در لایحه آمده است، مشکلات جدیتری را پیش خواهد آورد. زیرا بخشی از زنجیره تأمین محصولات مشمول تنظیم بازار در حیطه وزارتخانههای فوقالذکر خواهد بود و تصمیمگیری را درگیر بوروکراسی اداری خواهد کرد. بهعنوانمثال سیاست تأمین نهادههای دامی و علوفه در اختیار وزارت جهاد خواهد بود (شرکت پشتیبانی امور دام همچنان در وزارت جهاد کشاورزی باقی میماند) و سیاست تنظیم بازار گوشت قرمز و سفید در اختیار وزارت بازرگانی خواهد بود. چنانچه قرار باشد سیاست تأمین نهادهها و یا واردات محصول نهایی و یا مجوز صادرات کالاهای مشمول تنظیم بازار با این وزارتخانه باشد، انجام مأموریت و وظایف محوله به وزارت بازرگانی صرفاً با انتقال سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان و شرکت بازرگانی دولتی ایران تحقق نخواهد یافت و نیازمند تفکیک بخشیهای دیگر از وزارتخانههای فوق است که در حوزه سیاست تجاری و صادرات فعال هستند.
5- تعدد وظایف و مسئولیتهای نهاد ریاست جمهوری بهگونهای است که اضافه کردن بخشی جدید و با وظایف متعدد و گسترده، موجبات تضعیف و کمرنگ شدن حوزه جدید را به دنبال خواهد داشت.
6- وزارت بازرگانی، وزارتخانهای محدود و با شرح وظایف صرفاً بازرگانی داخلی بوده و قادر نخواهد بود که تغییر چندانی در ساختارها ایجاد کند. در مقدمه لایحه، ضرورت تمرکز سیاستگذاری در امور مرتبط با بازرگانی داخلی، بهعنوان دلیل تشکیل وزارت بازرگانی مطرح شده است. با این وصف، موضوعات تجارت خارجی یعنی صادرات و واردات از حیطه فعالیت وزارت بازرگانی خارج است. در این صورت، جایگاه شرکت بازرگانی دولتی که بیشتر در حوزه واردات محصولات کشاورزی فعالیت میکند، در وزارت جدید التاسیس نامشخص است.
درواقع باوجود تعدد دستگاهها در حوزه تجارت خارجی (یعنی صادرات و واردات) و لزوم تجمیع آنها در مجموعهای واحد، ارتباط بازرگانی داخلی و خارجی نامشخصتر خواهد شد. زیرا برای محصولات تحت شمول، دو نهاد مستقل (وزارت صمت و وزارت بازرگانی) باید تصمیمگیری کنند. همچنین با عنایت به ضریب بالای وابستگی وارداتی در بازار کالاهای اساسی، بهناچار بخشی از حوزه وظایف این وزارتخانه در تنظیم بازار، متأثر از عملکرد بخش بازرگانی خارجی و تولید است که قطعاً با سیاستهای تجاری در وزارت صمت تداخل دارد. نتیجه این وضعیت، افزایش نااطمینانی برای تولیدکنندگان و فعالان بخش خصوصی است.
7- از لایحه پیشرو اینگونه استنباط میشود که بخش بازرگانی داخلی محصولات کشاورزی و همچنین شرکت بازرگانی دولتی ایران از وزارت جهاد کشاورزی جدا میشوند و به همراه سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان (منتزع از وزارت صمت) به وزارت بازرگانی ملحق میشوند. بنابراین بهطور دقیق مشخص نیست که وزارت بازرگانی از چه بخشهایی تشکیل میشود تا مجموعههای فوقالذکر به آنها ملحق شوند. این در حالی است که در وهله اول باید ساختار مشخصی برای این وزارتخانه طراحی میشد و سپس در خصوص الحاق بخشهای مختلف به آن تصمیمگیری میشد. در حال حاضر از لایحه موجود اینگونه استنباط میشود که قرار نیست ساختار جدیدی به ساختارها اضافه شود و یا ساختاری کم شود. همچنین در خصوص تعدیل در نیروها و تعیین شرح وظایف هم اطلاعات دقیق و شفافی مشخص نیست.
8- انتزاع وظایف حاکمیتی حوزه تنظیم بازار از وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنعت، معدن و تجارت و تشکیل وزارت بازرگانی، حوزه سیاستگذاری صنایع پاییندست محصولات مرتبط با دامنه کالاها و خدمات مشمول تنظیم بازار را توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت دچار مشکل میکند. زیرا در طول زنجیره تأمین، بخشی از سیاستگذاری در اختیار وزارت بازرگانی و بخش دیگر توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت باید صورت گیرد. ازاینرو یکپارچگی مدیریت زنجیره تولید تا مصرف دچار اختلال خواهد شد.
9- تشکیل این وزارتخانه میتواند با قانون افزایش بهرهوری بخش کشاورزی و منابع طبیعی مصوب 19/05/1389 در تعارض قرار گیرد. بر اساس قانون افزایش بهرهوری محصولات کشاورزی، بهبود بهرهوری بخش کشاورزی و تکمیل زنجیره تولید، نیازمند مدیریت یکپارچه بر تأمین مواد اولیه تا تجارت خارجی محصولات نهایی است.
10- در شرایط کسری بودجه و مشکلات هزینهای دولتها، لازم است که ضمن کوچک کردن و چابک نمودن بدنه دولت چه از حیث ساختاری و چه از حیث نیروی پرسنلی، شرایطی فراهم شود که تصمیمگیریها در هر نهادی با مبانی کارشناسی و اصول صحیح حکمرانی اقتصادی همراه باشد. اگر هدف از تشکیل این وزارتخانه در کنار حمایت از حقوق مردم در ارتباط با بازرگانی داخلی، تأکید بر رویکرد تجمیع، ادغام و کاهش تشکیلات و ساختار دستگاههای اجرایی است، با ساختار مذکور، نهتنها از حجم دولت کاسته نمیشود، بلکه صرفاً بخشی از وظایف دستگاههای دیگر به این وزارتخانه منتقل شده و مجموعههای قبلی هم به انجام وظایف خود ادامه خواهند داد.
11- در مادهواحده تنها به انتزاع سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان و شرکت بازرگانی دولتی ایران از وزارتخانههای صمت و جهاد کشاورزی و الحاق به وزارت بازرگانی اشاره شده است و سایر ابعاد نهادی جهت تجمیع یا ادغام بهطور کامل مدنظر قرار نگرفته است. ازاینرو عدم انتقال نهادها و سازمانهایی نظیر شرکت پشتیبانی امور دام، سازمان توسعه تجارت، معاونت تجارت و خدمات (وزارت صمت)، تشکیلات مربوط به مرکز اصناف و مواردی از این قبیل (که فلسفه وجودی آنها در حیطه تجارت و بازرگانی است) به تشکیلات پیشنهادی وزارت بازرگانی، باعث پراکندگی در نظام تصمیمگیری در حوزه بازرگانی و تنظیم بازار میشود و عملاً اهداف مترتب بر ایجاد وزارتخانه موردنظر را با چالش مواجه میسازد.
12- در صورت اصرار بر تشکیل وزارت بازرگانی باید توجه داشت که شرط موفقیت و کارایی این وزارتخانه و تحقق اهداف مترتب بر تشکیلات جدید، انسجام و همگرا بودن با زنجیرههای تأمین و تولید است که البته تشکیلات جدید باید بستر و زیرساختهای بازرگانی موردنیاز را برای تأمین و تولید فراهم سازد. به معنای دیگر، نقش وزارت بازرگانی، فقط به حلقههای بعد از تولید محدود نیست، بلکه نقش این وزارتخانه در پشتیبانی از فرآیندهای مترتب بر زنجیره تأمین و تولید، قبل از تولید تا عرضه کالا و خدمات در بازارهای داخلی و خارجی تداوم داشته و بهصورت یک چرخه مدیریتی باید عمل کند.