نشست بررسی راهکارهای خروج از وضع موجود با نگاهی به اعتراضات سال گذشته به همت مرکز پژوهشهای اتاق ایران و با حضور حجت میرزایی، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، ابوالفضل دلاوری، استاد علوم سیاسی این دانشگاه و حسین سراجزاده، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی برگزار شد.
کشور در حال جزیرهای شدن است
در این نشست حجت میرزایی، اقتصاددان با توضیح مختصاتی از وضع موجود کشور گفت: بر اساس گزارشهای متعدد داخلی و خارجی، کشور در حال جزیرهای شدن است و با کاهش سهم اقتصادی کشور در فضای بینالملل مواجه هستیم.
او افزود: تولید ناخالص داخلی از 1.2 درصد در اواخر دهه 50 به حدود 0.4 درصد یعنی حدود یکسوم رسیده است. سهم ما از تجارت جهانی به 0.25 درصد کاهش یافته و تعاملات مالی ما با دنیا به یکسوم رسیده است. در انتهای دهه 90 حجم تبادلات مالی ما حدود 120 میلیارد دلار بود درحالیکه الآن به حدود 40 میلیون دلار رسیده است. از 130 میلیون بشکه نفت تولیدی دنیا سهم ما به حدود دو درصد رسیده و این یعنی چیزی نزدیک به صفر.
این اقتصاددان، ادامه داد: درحالیکه جهان در حال ورود به انقلاب صنعتی چهارم است ما در حال جا ماندن از گذار تمدنی هستیم. در این شرایط با بحران مهاجرت نیروی انسانی بهویژه نیروی انسانی متخصص روبرو هستیم. بالاترین سطح پرداخت پلتفرمها در ایران پایینتر از یکسوم پرداختی در کشورهایی مثل ترکیه و امارات است؛ ازاینرو، نیروهای متخصص ما در دوره انقلاب صنعتی چهارم در حال مهاجرت هستند.
میرزایی با تأکید بر اینکه ما با پدیده «دولت فرومانده» مواجه هستیم، گفت: دولت فرومانده، توانایی تأمین نیازهای ضروری شهروندان خود را ندارد. مثلاً توان تأمین گاز برخی استانها را در زمستان یا برق استانهای دیگر یا صنایع را در تابستان ندارد. نتیجه این پدیده، تولید شهروند عاصی است و ایجاد دائمی بحران، پیامد چنین وضعی است. به همین دلیل است که هر چه جلوتر میرویم دامنه اعتراضات بیشتر و فاصله تکرار آنها کمتر میشود. بدتر اینکه در این شرایط هیچ چشمانداز روشنی هم ارائه نمیشود.
با بحران ارائه چشمانداز از سوی معترضین و حاکمیت مواجهیم
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با تأکید بر اینکه ما با بحران ارائه چشمانداز از هر دو طرف (معترضین و حاکمیت) مواجه هستیم، ادامه داد: این وضع حتی بدتر از موقعیت فروماندگی است. چراکه این وضعیت خود را به شکل اعتراض سیاه و ویرانگر نشان میدهد.
میرزایی با تأکید بر اینکه کیفیت پایین حکمرانی یکشبه رخ نداده و محصولی تدریجی است، افزود: همه شاخصها نشان میدهد تقریباً درخشانترین دوره عملکرد اقتصادی ایران در دولت اصلاحات رقم خورده است. در شاخص اعتماد، اثربخشی دولت، بهبود محیط کسبوکار و کنترل فساد و ... وضعیت رو به رشدی داشتهایم؛ اما 8 سال بعد با سقوط آزاد در تمام این شاخصها مواجه شدیم.
او ادامه داد: نمره ما در فساد از 50 در پایان دولت خاتمی به 15 در پایان دولت احمدینژاد رسیده، در بهبود محیط کسبوکار از 88 به 158 افزایش کرده و در شاخص تنظیمگری از 100 به حدود 10 سقوط کرده است و درمجموع ما یکی از 4 کشور با پایینترین شاخصهای حکمرانی در دنیا هستیم.
میرزایی با بیان اینکه آثار بد این نوع حکمرانی از دهه 90 با تحریمها تقویت شده، ادامه داد: جمعیت زیر خط فقر در 4 سال گذشته حداقل دو برابر شده و 40 درصد جمعیت کشور زیر خط فقر است. این شاخص در سیستان و بلوچستان بدتر بوده و حدود 80 درصد جمعیت این استان زیر خط فقر قرار گرفتهاند.
او این وضعیت را محصول چهار عامل مهم دانست و گفت: این عوامل عبارتاند از مناسبات غیرهمکارانه، غیررقابتی و مبتنی بر ستیز با نظام جهانی، کیفیت حکمرانی پایین و نهادهای نامناسب برای انباشت و رشد در داخل، فضای اقتصادی غیررقابتی با استیلای سازمانهای امنیتی و نظامی که هیچ تخصص و تجربهای در اقتصاد ندارند و محوریت تولید و توزیع با رانتهای ارزش زدا.
راهحلهای 6 گانه برای خروج از وضع موجود
میرزایی در تشریح راهحلهای 6 گانه خود برای خروج از این وضعیت، گفت: اولین راهحل، متوقف کردن فرار سرمایه با بهبود محیط کسبوکار، بهبود حکمرانی، مبارزه با فساد، رقابتی شدن اقتصاد با خروج نهادها و سازمانهای غیراقتصادی و غیرمتخصص و خروج نظامیان و نیروهای امنیتی از عرصه سیاستگذاریهای کلان و بنگاهداری است.
او ادامه داد: «ارائه چشمانداز روشنی از آینده با تمرکز بر مدارا و رقابت و شایستگی و وفاداری مسئولانه نسبت به آن»، «ایجاد نظام انگیزشی ملی یعنی کارناوالی برای رقابت فراگیر و پاداشدهی و برکشیدن برندگان و نه برگزیدگان»، «بازگرداندن اعتبار از دست رفته دولت با توانمندی و پاسخگویی مسئولانه و شفافیت»، «تعهد به تأمین کالاها، خدمات عمومی و تضمین پرداخت خسارت ناشی از رفتارهای غیرمسئولانه دولت» و «برطرف کردن موانع مبادلات مالی شفاف با نظام اقتصادی بینالملل از طریق پیوستن به FATF و احیای برجام حداکثر در دوره دو ساله»، دیگر راهکارهایی هستند که درمجموع به خروج از وضعیت موجود کمک خواهند کرد.
سناریوهای پیش روی ایران بعد از اعتراضات اخیر
در ادامه این نشست، ابوالفضل دلاوری، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، وضعیت امروز کشور را در چهار لایه ساختاری، گفتمانی، روزمره و اسطورهای تبیین کرده و بر این مبنا 7 سناریو را قابل پیشبینی دانست.
او با تأکید بر اینکه آنچه در نهایت تعیینکننده است کارگزاران سیاسی، رهبران سیاسی و تصمیمگیران سیاسی هستند، ادامه داد: آنچه امروز بهصورت روزمره ملموس است و درک آن نیازی به آمار و ارقام ندارد عبارت است از تداوم و انباشت انواع بحرانهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بینالمللی، تداوم وضعیت التهابی-اعتراضی جامعه، تشدید بحرانهای مشروعیت اقتدار و نفوذ، اصرار بخشهایی از نیروهای حامی بر ادامه رویکردها و سیاستهای بحرانزا در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و بینالمللی، تأخیر و ناچیزی نشانههای تغییر در میان بخشهای اصلی نظام سیاسی.
دلاوری به تشریح نشانههای بحرانی در چهار لایه تحلیلی خود پرداخت و گفت: در لایه ساختاری، شاهد استهلاک ناکارکردی و خروج نیروهای انسانی بهویژه در سطح نخبگان، ناسازگیهای ساختاری و آشفتگیهای نهادی در نظام سیاسی و شیوههای حکمرانی، استهلاک فزاینده منابع زیستی و تشدید اختلالهای اکوسیستمی، تشدید اختلال در فرآیندها و سازوکارهای تولید، مبادله و منابع، فعال شدن انواع شکافهای هویتی فرهنگی تاریخی و ساختاری اعم از قومیتی، مذهبی، طبقاتی، مرکز/ پیرامون، دین/دولت و ... هستیم.
او افزود: در لایه گفتمانی یا به عبارتی در نظام معنایی حاکم بر گروههای مختلف جامعه، ما با افول و استحاله گفتمان اسلام سیاسی، ناتوانی بخشهای سنتی اسلامگرا در بازتولید عناصر، تفسیرهای واگشتگرایانه از عناصر اسلام سیاسی اعم از عدالت، حاکمیت مردم و ...، انفعال بخشهای مدرن اسلامگرا درترمیم و بهروزرسانی گفتمان، تقویت و عرضاندام گفتمانهای رقیب اعم از ناسیونالیسم، سکولاریسم، مذهب ستیزی و ... مواجه هستیم.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، نشانههای بحرانی در لایه اسطورهای وضع موجود را برشمرد و گفت: فعال شدن اسطوره دیوپنداری دولت یا بهعبارتدیگر دولت ستیزی پنهان و آشکار، فعال شدن اسطوره ناجی در شکلهای مختلف کاریزماتیک، موعودگرایی و ...، فعال شدن اسطوره کاوه/اسکندر یعنی امید به یک منجی داخلی یا خارجی، بازآرایی اسطوره شهید بهگونهای که شهید در راه وطن ارزشمند میشود، از جمله این نشانههاست.
او در بخش دیگر سخنان خود بر اساس این چهار نشانه، به تشریح 7 سناریوی قابل پیشبینی پرداخت و افزود: سناریوی اول میتواند ادامه وضع موجود باشد. میزان احتمال آن متوسط است و نتیجه آن حرکت به سمت وضعیت ونزوئلایی شدن خواهد بود.
دلاوری اصلاحات محدود را بهعنوان سناریوی دوم مطرح کرد و ادامه داد: میزان احتمال این سناریو زیاد است و نتیجه آن حرکت به سمت وضعیت پاکستانی شدن خواهد بود.
تشدید سرکوب داخلی و توسعهطلبی خارجی، سومین سناریوی قابل پیشبینی ازنظر دلاوری بود که به اعتقاد او میزان احتمال آن کم است و نتیجه آن حرکت به سمت وضعیت کره شمالی است.
دلاوری افزود: اصلاحات عمیق سناریوی چهارم است که احتمال آن با ترکیب فعلی گروه حاکم بسیار کم است و در صورت دگرگونیهای غیرمترقبه در ترکیب گروه حاکم، احتمال آن افزایش مییابد. جنگ داخلی سناریوی پنجم است که به اعتقاد او احتمال نوع محدود آن کم و نوع گسترده آن بسیار کم است. همچنین دگرگونی انقلابی سناریوی ششم است که بازهم احتمال وقوع آن بسیار کم خواهد بود.
او تأکید کرد: سناریوی هفتم همگرایی و مصالحه است که سناریویی مطلوب و آیندهساز است؛ اما احتمال وقوع آن مشروط به کنش نیروهای مخالف بهویژه نیروهای سیاسی حرفهای، گروههای ذینفع بهویژه صاحبان منابع و سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متوسط بستگی دارد. برای وقوع این سناریو الگوی کنش باید فعال باشد و در مراحل اولیه غیرمستقیم -عملی و در مراحل بعدی گفتوگویی -مذاکراتی پیش برود.
با وضعیت پسافتادگی سیاسی روبرو هستیم
آخرین سخنران این نشست حسین سراج زاده، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی بود که با ارائه تصویری از وضع موجود، گفت: وضعیت کشور ما بحرانی و پر مشکل است و با کاهش امید جامعه به بهبود شرایط روبرو هستیم. احساس بیمعنایی انتخابات، مشروعیت سیاسی را از بین برده و نتیجه این وضعیت، بحران ناکارآمدی و مشروعیت است.
او تأکید کرد: ما با جامعهای روبرو هستیم که بسیار متکثرتر از دهه 50 است و مطالبات زیاد برآورده نشده دارد؛ ازاینرو افراد مطالبه گر و خواهان تغییر هستند. این تغییر میتواند اصلاحی و یا انقلابی باشد. در مقابل این جامعه، حکومت در به رسمیت شناختن تکثر و برآوردن مطالبات و تغییر، ناتوان است.
سراج زاده تصریح کرد: امروز با وضعیت پسافتادگی سیاسی روبرو هستیم. به این معنا که جامعه تغییر کرده؛ اما نهاد سیاست همراه با این تغییرات پیش نرفته و بسیار کندتر بوده است. اما متأسفانه در نهاد سیاسی، وضع از این هم بدتر است؛ یعنی نهتنها نتوانسته هم گام با جامعه تغییر کند بلکه تغییرات آن سمتوسوی عقبگرد و قهقرایی دارد.
او تأکید کرد: در این شرایط نیازمند سیاست ورزی خردمندانه در سطح حاکمیت و مردم هستیم تا از انشقاق و قطبی شدن سیاست هر چه بیشتر پرهیز کنیم.
او با برشمردن الزامات سیاست ورزی خردمندانه، افزود: این نوع سیاستورزی در صورتی محقق میشود که اول واقعیت موجود را ببینیم. دوم تعریف اهداف در کنشگری سیاسی بهدوراز هیجان و رفتارهای عاطفی باشد. سوم، به عامترین ارزشهای مشترک در کنشگریهای سیاسی توجه شده و از کنشگریهای هویتگرایانه قومیتی، جنسیتی، دینی، منطقهگرایی و ... پرهیز شود و موضوع در چارچوب ایران آزاد و آباد و قابل زندگیتر برای همه مدنظر قرار گیرد.
به عقیده او، یافتن رویکردها و روشهای خشونت پرهیز برای تغییر هم از الزامات مهم این نوع سیاست ورزی است.
سراج زاده تأکید کرد: برای تحقق این رویکرد نیازمند شجاعت مدنی و حرفهای هستیم تا مسیر خردمندانه را در دو سوی سپهر سیاسی کشور ببینیم. در غیر این صورت سناریوهای بدبینانه محتمل خواهند بود.