چهارمین نشست بررسی راهکارهای خروج از وضع موجود با نگاهی به اعتراضات سال گذشته، با همکاری مرکز پژوهشهای اتاق ایران و انجمن جامعهشناسی ایران با حضور ابوالفضل دلاوری، استاد علوم سیاسی و محمد فاضلی، جامعهشناس سیاسی برگزار شد.
ابوالفضل دلاوری اولین سخنران این نشست بود که ادامه بحث خود با عنوان «بحرانهای انباشته، پتانسیلهای اعتراض و چشمانداز آینده سیاسی در ایران» که در نشست قبلی درباره آن صحبت کرده بود، ارائه کرد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی وضعیت امروز کشور را در چهار لایه ساختاری، گفتمانی، روزمره و اسطورهای تبیین کرده و بر این مبنا 7 سناریو را قابل پیشبینی دانست.
دلاوری با تشریح وضعیت ایران با نگاه جامعهشناختی تاریخی از مسائل و مشکلاتی گفت که نوک کوه یخ قابلمشاهده است اما همه این مشکلات یک فرایند طولانی و ریشهدار، دارند.
او با تأکید بر اینکه آنچه درنهایت تعیینکننده است، کارگزاران سیاسی، رهبران سیاسی و تصمیمگیران سیاسی هستند، ادامه داد: آنچه امروز بهصورت روزمره ملموس است و درک آن نیازی به آمار و ارقام ندارد عبارت است از تداوم و انباشت انواع بحرانهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بینالمللی، تداوم وضعیت التهابی - اعتراضی جامعه، تشدید بحرانهای مشروعیت اقتدار و نفوذ، اصرار بخشهایی از نیروهای حامی بر ادامه رویکردها و سیاستهای بحرانزا در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و بینالمللی، تأخیر و ناچیزی نشانههای تغییر در میان بخشهای اصلی نظام سیاسی.
دلاوری در ادامه با اشاره به انواع گفتمانها، اعم از گفتمان مدرنیسم، گفتنان سنتی و گفتمان تاریخ نوین، گفت: گفتمان نوین به واسطه موانع و بنبستهای موجود در مسیر، نتوانست نسبت خود را با امر واقع در جهان امر وفق دهد و برای همین دچار بنبستهایی شد که از دهه 1360 پیش آمد، و در دهه 70 تئوریزه شد.
دلاوری به تشریح نشانههای بحرانی در چهار لایه تحلیلی خود پرداخت و گفت: در لایه ساختاری، شاهد استهلاک ناکارکردی و خروج نیروهای انسانی بهویژه در سطح نخبگان، ناسازگیهای ساختاری و آشفتگیهای نهادی در نظام سیاسی و شیوههای حکمرانی، استهلاک فزاینده منابع زیستی و تشدید اختلالهای اکوسیستمی، تشدید اختلال در فرآیندها و سازوکارهای تولید، مبادله و منابع، فعال شدن انواع شکافهای هویتی فرهنگی تاریخی و ساختاری اعم از قومیتی، مذهبی، طبقاتی، مرکز/ پیرامون، دین/دولت و ... هستیم.
او در ادامه از مشکلات نظم سیاسی موجود گفت و از موضع دولت فربه و بزرگ انتقاد کرد. استقرار دولت انتزاعی، بحران بروکراسی و تکنوکراسی و عملکرد آنها مثلاً در برابر برنامه هفتم توسعه نشان میدهد که با چه موانع و مشکلاتی روبهرو هستیم. بهنظر میرسد هیچ جریان فکری پشت نظم موجود نیست و مسائل بهصورت پیچیده مطرحشده است.
او معتقد است: در لایه گفتمانی یا به عبارتی در نظام معنایی حاکم بر گروههای مختلف جامعه، ما با افول و استحاله گفتمان اسلام سیاسی، ناتوانی بخشهای سنتی اسلامگرا در بازتولید عناصر، تفسیرهای واگشتگرایانه از عناصر اسلام سیاسی اعم از عدالت، حاکمیت مردم و ...، انفعال بخشهای مدرن اسلامگرا درترمیم و بهروزرسانی گفتمان، تقویت و عرضاندام گفتمانهای رقیب اعم از ناسیونالیسم، سکولاریسم، مذهب ستیزی و ... مواجه هستیم.
بهگفته دلاوری جامعه ایران منتظر تحول بزرگی است؛ عوام و خواص و بخشی از کارگزاران حکومت هم به چنین تحلیلی رسیدهاند. ما در وضعیت بازگشتناپذیر تاریخی هستیم و باید گفتمانها اصلاح شوند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه این نشست سناریوهای پیش رو را مطرح کرد: ادامه وضع موجود، اصلاحات محدود، تشدید سرکوب داخلی و توسعهطلبی خارجی، اصلاحات عمیق، جنگ داخلی و دگرگونی انقلابی و سناریوی همکاری و مصالحه.
بهگفته دلاوری جامعه ایرانی بسیار سیال است، این جامعه جز در دورهای قابلکنترل نیست و باید در این جامعه الزامات توسعه مورد توجه قرار گیرد. راه حل بحرانها بررسی شود.
او در بخش دیگر سخنان خود بر اساس این چهار نشانه، به تشریح 7 سناریوی قابل پیشبینی پرداخت که در نشست قبلی به تفصیل درباره آنها صحبت کرده بود.
- سناریوی اول، ادامه وضع موجود است، با احتمال وقوع متوسط و نتیجه حرکت به سمت وضعیت ونزوئلایی شدن.
- سناریوی دوم، اصلاحات محدود، که احتمال وقوع آن زیاد بوده و نتیجه آن حرکت به سمت وضعیت پاکستانی شدن است.
- سناریوی سوم ،تشدید سرکوب داخلی و توسعهطلبی خارجی که میزان احتمال آن کم است و نتیجه آن حرکت به سمت وضعیت کره شمالی شدن خواهد بود.
- سناریوی چهارم، اصلاحات عمیق است که احتمال وقوع آن با ترکیب فعلی گروه حاکم بسیار کم بوده و در صورت دگرگونیهای غیرمترقبه در ترکیب گروه حاکم، احتمال آن افزایش مییابد.
- سناریوی پنجم، جنگ داخلی است که احتمال نوع محدود آن کم و نوع گسترده آن بسیار کم برآورد میشود.
- سناریوی ششم، دگرگونی انقلابی است که احتمال وقوع این مورد نیز بسیار کم خواهد بود.
- سناریوی هفتم، همگرایی و مصالحه است که سناریویی مطلوب و آیندهساز محسوب میشود؛ اما احتمال وقوع آن مشروط به کنش نیروهای مخالف بهویژه نیروهای سیاسی حرفهای، گروههای ذینفع بهویژه صاحبان منابع و سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متوسط بوده و به اعتقاد دلاروی، برای وقوع آن، باید الگوی کنش فعال باشد و در مراحل اولیه غیرمستقیم -عملی و در مراحل بعدی گفتوگویی -مذاکراتی پیش برود.
در ادامه دلاوری از الزامات سناریو مطلوب و آیندهسازانه گفت که در کوتاهمدت عملی نیست. در امر سیاسی لازم نیست پروژهای از پیش تعیینشده باشد.
او تأکید کرد: باید نیروهای سیاسی، گروههای ذینفع و نیروهای میانهرو، میانداری کند. باید گفتوگو اپوزسیون و پوزسیون و نیروهای سیاسی در دستور کار قرار گیرد. گفتوگو همافزایی میآورد و ما را از گفتمانهای آنتاگونیستی به سمت حقیقت حل منازعه راهبری میکند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی از اهمیت و لزوم دولت حقوقی گفت که تجربه تاریخی دولت در ایران باعث شده به این الگوی دولت در ایران برسم.
بعد از آن محمد فاضلی، استاد جامعهشناسی سیاسی از شکاف دولت و ملت پیش آمده در ایران گفت؛ مشاهده فسادهای بزرگ ظرفیت کنش جمعی هماهنگ مردم برای تولید خیر جمعی را از بین برده و اعتماد در جامعه تضعیف شده است. استفاده از نیروی عظیم توده برای توسعه و خیر جمعی نیازمند اعتماد است که خدشه برداشته و تا اندازهای از بین رفته است.
او از چند مسیر در جامعه ایرانی گفت: اصلاحات معنادار؛ معنادار با این تعریف که اهداف قابل حصول باارزشی برای مردم را دسترس پذیر جلوه دهد. مثلاً جهان عادلانه برای مردم در دسترس نیست. قانع کننده باشد. در دسترس بودن یعنی با تحلیل هزینه و فایده قابل به دست آمدن باشد. این اهداف میتواند بین مردم نیروی جمعی خلق کند. طریق و شیوه رفتن با جامعه طرح شود و مردم برسر ان اجماع کند.
فاضلی درباره مسیر دوم گفت: مسیر دوم زوال تدریجی است؛ یعنی نظم سیاسی باقی میماند ولی به تدریج جامعه افسرده و عصباتی تر میشود. این زوال در دراز مدت برای ابد باقی نمیماند و سر به سویه سوم یعنی خشونت و چرخه خشونت می زند.
او در ادامه از اصلاحات معنادار گفت و اینکه برای اصلاحات چه باید کرد؟ پایان هر انقلابی تقویت اقتدارگرایی است. ما وقتی میتوانیم جامعه را اصلاح کنیم و برای اینکار باید بتوان پروژههای مشترکی بین حکومت و فرد تعریف شود.
فاضلی به گفتمانهای جنگ، سازندگی، اصلاحات و گفتمان عدالت اشاره کرد و گفت که ما از سال 97 به بعد ایران هیچ قصهای نداریم. ما در کنار نبود پروژه مشترک دولت-ملت بی قصه شدهایم. حکومت، جامعه و بازار را وتو کرده است و این ظرفیت تولید خیرجمعی را از بین برده است.
بهگفته فاضلی، برای اصلاح جامعه ایران باید برای مردم چشماندازی از اهداف ارزشمند و قانع کنند ارائه شود و باید مسیرها این را روشن کنند.
او به مشکلات داخلی، خارجی و ابرچالش ها و ابربحران ها اشاره کرد و درنهایت بحران محیط زیست و بازگشت به جهان مسائل واقعی عنوان کرد که باید مورد توجه قرار گیرد.
فاضلی تأکید کرد: بازگشت به جهان، بسیار پروژه دشواری است شما چی را با جهان معامله کنید؟ باید جایگاه و ظرفیت واقعی کشور شناسایی شود و به هر توهم غیرواقع بینانه باید پایان داد.