توافق جامع هستهای موسوم به برجام، میان ایران و کشورهای ۱+۵، یکی از مهمترین دستاوردهای دیپلماتیک ایران در دهه اخیر محسوب میشود. این توافق به دنبال حلوفصل مناقشات هستهای میان ایران و قدرتهای جهانی بود و توانست در مقطعی به کاهش تنشها و باز شدن فضای اقتصادی ایران کمک کند. اما با خروج ایالاتمتحده در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، برجام تضعیف شد و اجرای آن عملا به حالت تعلیق درآمد.
اکنون، با گذشت چندین سال و تغییرات بنیادین در معادلات منطقهای و بینالمللی، پرسش اصلی این است که آیا برجام قابلیت احیا دارد؟ برای پاسخ به این سوال، میتوان بر اساس پنجمحور کلیدی که نقش حیاتی در مذاکرات و توافقات بینالمللی دارند، به بررسی پرداخت.
۱- شخصیت مذاکرهکننده: عاملی تعیینکننده در امکان اصلاح و تداوم برجام
یکی از مهمترین مولفههای موثر بر موفقیت یا شکست هر توافقی، شخصیت مذاکرهکنندگان است. در زمان مذاکرات برجام، افرادی مانند محمدجواد ظریف و عباس عراقچی بهعنوان مذاکرهکنندگان اصلی ایران، توانستند نقش کلیدی ایفا کنند. ظریف بهدلیل تحصیلات و تجربیات گستردهاش در عرصه بینالمللی و ارتباطات نزدیک با نخبگان غربی بهعنوان یک چهره رسانهای و ارتباطی قدرتمند شناخته میشد. در مقابل، عراقچی با رویکرد محتاطتر و نزدیکی بیشتر به ساختار قدرت داخلی ایران، توانست مذاکرات را در چارچوبی محافظهکارانهتر پیش ببرد.
با تغییر در قوه مجریه و آمدن عراقچی بهعنوان وزیر امور خارجه، امکان اصلاح و تداوم برجام وجود دارد. عراقچی با پشتوانه تخصصی و تجربی و شبکههای دیپلماتیک، قادر است در شرایطی متفاوت از تیم قبلی، برجام را از حالت توقف خارج کند. با این حال، این موضوع به عواملی همچون هماهنگی و حمایت کامل ساختار قدرت داخلی از تیم مذاکرهکننده نیز بستگی دارد.
۲- نهادهای سیاسی و بوروکراسی: دوگانگی در نظام حکمرانی ایران
نهادهای سیاسی و ساختار بوروکراسی نیز از مولفههای حیاتی در تصمیمگیریهای کلان مانند احیای برجام هستند. در ایران، نوعی دوگانگی میان نخبگان حاکم وجود دارد. برخی از جریانها به برجام بهعنوان یک توافقنامه ارزشمند برای رفع تحریمها و بهبود شرایط اقتصادی نگاه میکنند؛ درحالیکه جریانهای دیگری، به آمریکا و برجام بدبین هستند. این دوگانگی موجب شده است که تصمیمگیری درباره برجام همواره با چالش همراه باشد.
با این حال، نشانههایی از همراهی نهادهای حکومتی و بوروکراسی با احیای مذاکرات وجود دارد. رهبر انقلاب و رئیس مجلس از مذاکرات هوشمندانه و حفظ استقلال و مصلحت ایران حمایت کردهاند. این موضعگیریها، هرچند محتاطانه، میتواند نشانهای از پذیرش واقعگرایی تدافعی در نظام سیاسی ایران باشد. به عبارت دیگر، امکان بازگشت به برخی اصول برجام همچنان وجود دارد، اما شکلگیری آن در قالب یک توافق جدید و نه به عنوان معاهده رسمی، محتملتر است.
۳- وضعیت اقتصادی و نظامی: برجام و باز شدن فضای اقتصادی
یکی از دلایل اصلی انعقاد برجام در دوره قبل، نیاز ایران به باز شدن فضای اقتصادی و جذب سرمایه و تکنولوژی خارجی بود. وضعیت اقتصادی ایران در حال حاضر با چالشهای جدی مواجه است؛ از جمله تورم بالا، بیکاری، نابرابری و فقر که نیاز به راهکارهای عملی برای بهبود دارند. احیای برجام میتواند به باز شدن درهای اقتصاد جهانی به روی ایران و جذب سرمایهگذاری خارجی منجر شود.
از سوی دیگر، در زمینه نظامی، ایران به لحاظ تسلیحات و تواناییهای نظامی، از جمله برنامه موشکی و نیروهای نیابتی منطقهای، در موقعیت قدرتمندی قرار دارد. با این حال، این قدرت نظامی بهعنوان یک خط قرمز و مساله حیثیتی برای ایران شناخته میشود. هرگونه مذاکره برای احیای برجام باید بهگونهای تنظیم شود که این توانمندیها به چالش کشیده نشوند. بنابراین، برجام میتواند در زمینه اقتصادی و تجاری مفید باشد، اما در مسائل امنیتی و نظامی باید از خطوط قرمز ایران پاسداری شود.
۴- فرهنگ ملی، افکار عمومی و رسانهها: کاهش حمایت اجتماعی از برجام
یکی از عواملی که در احیای برجام نقش منفی ایفا میکند، افکار عمومی و فضای رسانهای است. خروج آمریکا از برجام و شکست وعدههای اقتصادی آن، بسیاری از مردم و نخبگان را ناامید کرده است. در حال حاضر، امید چندانی در افکار عمومی به بازگشت به برجام وجود ندارد و رسانههای داخلی نیز بهطور عمومی رویکردی خنثی و بعضا ضد برجام اتخاذ کردهاند. احزاب و شخصیتهای سیاسی نیز تمایل چندانی به مانور روی این مساله ندارند و بهدلیل تجربه تلخ گذشته، برجام به اولویت سیاسی در فضای عمومی کشور تبدیل نشده است. این وضعیت نشاندهنده چالشی جدی برای احیای برجام است؛ چراکه هر توافقی نیازمند حمایت اجتماعی و رسانهای است تا بتواند در سطح داخلی به موفقیت دست یابد.
۵- محیط منطقهای و بینالمللی: تنگتر شدن فضا برای برجام
در نهایت، شرایط منطقهای و بینالمللی نیز تاثیر بسزایی بر امکان احیای برجام دارد. خروج آمریکا از برجام و تداوم تحریمها، همراه با ضعف اروپا در حفظ توافق، چشمانداز احیای آن را تیره کرده است. علاوه بر این، تحولات منطقهای مانند جنگ در اوکراین، ماجراهای غزه و اقدامات اسرائیل، وضعیت منطقه را پیچیدهتر و فضا را برای بازگشت به توافق دشوارتر کرده است.
در شرایط کنونی، برجام بهعنوان یک توافق جامع بینالمللی روح خود را از دست داده است و تنها میتواند بهعنوان ابزاری برای بازگشت به برخی اصول صلحآمیز مورد استفاده قرار گیرد. اما با توجه به اینکه این توافق دیگر اولویت هیچیک از طرفین نیست، امکان احیای کامل آن در کوتاهمدت دور از انتظار به نظر میرسد؛ مگر اینکه رویدادهای جدیدی در سطح بینالمللی یا ابتکارات نوینی از سوی مذاکرهکنندگان به وقوع بپیوندد.
برجام همچنان میتواند بهعنوان یک چارچوب اولیه برای حل مناقشات هستهای مورد استفاده قرار گیرد؛ اما احیای کامل آن به تغییرات جدی در شرایط بینالمللی و منطقهای، همراه با تغییراتی در شخصیت مذاکرهکنندگان و حمایت اجتماعی بستگی دارد. در شرایط کنونی، برجام از اولویت خارج شده و تنها در صورتی که تحولاتی شگرف در سطح منطقه یا مذاکرات صورت گیرد، میتواند به عرصه تصمیمگیری بازگردد.