رادیو مجازی اتاق ایران ۲۸ آذر ۱۴۰۳

در گرامیداشت یاد حاج علاء‌الدین میرمحمدصادقی

خاطره‌ای از فعالیت‌های انقلابی حاج علاء در دوران ستم‌شاهی

رئیس کانون زنان کارآفرین با ابراز تاثر از درگذشت حاج علاءالدین میرمحمدصادقی، گفت: حاج علاء، بلند طبع بود و امکان ندارد از ایشان جز با خاطرات شیرین یاد کنم.

سارا ترابی

خبرنگار
29 آذر 1403 - 14:40
کد خبر : 72400
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

عضو هیات نمایندگان اتاق ایران برای گرامیداشت یاد حاج علاء‌الدین میرمحمدصادقی از شیرین کام کردن افرادی که با او دیدار می‌کردند با گزی که همیشه در جیب داشتند صحبت کرد و گفت: نمی‌شود از این مرد بزرگ جز با خاطرات شیرین یاد کرد. 

سیده فاطمه مقیمی، رئیس کانون زنان کارآفرین معتقد است حاج علاء با لهجه شیرین اصفهانی خود به گونه‌ای شیوا و سلیس موضوعات را مطرح می‌کردند که امکان نداشت مخاطب خود را قانع نکند.

او مردم‌داری، دانش و طبع بلند را از ویژگی‌های شخصیتی حاج علاء دانست و گفت: همیشه در اتاق ایران، احترام ایشان حفظ می‌شد چراکه وجود این اتاق مدیون همت بلند او بود. بعد از انقلاب اسلامی، اتاق را نماد سرمایه‌داری می‌دانستند و چون در آن دوران، نگاه بدی نسبت به سرمایه‌داری وجود داشت، بسیاری تلاش کردند اتاق ایران را از بین ببرند؛ اما ایشان با نامه‌ای که از امام خمینی(ره) گرفتند، مانع بروز این اتفاق شدند.

مقیمی در ادامه خاطره‌ای از دیدار اول خود با حاج علاء‌الدین میرمحمدصادقی تعریف کرد و افزود: حدود 17 سال قبل که وارد هیات نمایندگان اتاق شدم، دفتری داشتم که مربوط به شورای بانوان بازرگان بود و در نزدیکی اتاق حاج علاء در ساختمان اتاق که آن زمان عضو هیات رئیسه بودند، قرار داشت. برنامه‌ریزی صورت گرفت تا هیاتی از فعالان اقتصادی را به سوریه ببرم و آقای آل اسحاق که ریاست هیات رئیسه اتاق تهران را به عهده داشتند، اعزام هیات را به تایید حاج علاء مشروط کرده بودند. به همین مناسبت اولین دیدارم از نزدیک با حاج علاء اتفاق افتاد.

او ادامه داد: به دفتر ایشان رفتم تا درباره الزامات سفر و دریافت تاییدیه از طرف ایشان صحبت کنم. همین که وارد شدم و شروع به صحبت کردیم، ایشان به من گفتند که من تو را می‌شناسم، در سال 1342 در جمع فعالان سیاسی مذهبی و گروه موتلفه در قم فعالیت می‌کردیم و بنابر اتفاقاتی که افتاد و فشارهایی که بر ما تحمیل می‌شد، مجبور به ترک شهر شدیم. در آن زمان به سمت رشت رفتیم و مدتی را مهمان فردی به نام آیت‌الله بحرالعلوم بودیم و من به ایشان مدیونم.

مقیمی با بیان این مطلب که آیت‌الله بحرالعلوم جد پدری‌ام بود، گفت: بعد از اینکه حاج آقا علاء این خاطره را تعریف کردند، به ایشان گفتم فکر می‌کردید که یک روز با نوه پسری آیت‌الله همکار شوید. در این دیدار حاج آقا با سفر به سوریه موافقت کردند و کار انجام شد.

او در ادامه به دهه محرم و عید غدیر که هر ساله در خانه حاج آقا علاء‌الدین میرمحمدصادقی مراسم برگزار می‌شد، اشاره کرد. مقیمی ادامه داد: روز عید غدیر که همه ساله در خانه ایشان مراسم برگزار می‌شد، حاج آقا به همه برکت ته کیسه‌ای می‌دادند. ایشان بنا به نوع زندگی و رفتاری که با مردم داشتند، امکان ندارد با خاطراتی غیر از خاطرات شیرین به یاد بیایند. حاج علاء همیشه در جیبشان گز داشتند و موقع دیدار با افراد کام آنها را شیرین می‌کردند؛ همین رفتارهایی که شاید کوچک به حساب بیاید موجب می‌شد همه او را دوست داشته باشند و از همنشینی با ایشان لذت ببرند.

این فعال اقتصادی از بلند نظری حاج علا هم صحبت کرد و گفت: حاج علا سعی می‌کرد در جلساتی که با ایشان داشتیم به عنوان آخرین نفر صحبت کنند چون دوست داشتند نظرات همه را شنوا باشند و موقع صحبت آنقدر از مثال و قصه‌های شیرین استفاده می‌کردند که کلامشان به خوبی بر دل مخاطب می‌نشست.

مقیمی با ابراز نارحتی از اینکه این مرد بزرگ را از دست دادیم، افزود: مطمئنم که ایشان جایگاه بسیار والایی دارند و فرزندان تحصیل کرده و برومند ایشان، نماد خوبی برای نام حاج علا خواهند بود. برای همین خدا را شاکرم در دورانی زندگی کردم و در اتاق فعالیت داشتم که موهبت همراهی با ایشان نصیبم شد و توانستم از حاج علاءالدین میرمحمدصادقی بیاموزم. 

در همین رابطه