در اواسط ماه مارس، انتخابات پارلمانی در هلند برگزار شد و حزب حاکم «مردم برای دموکراسی و آزادی» توانست اکثریت نسبی کرسی های مجلس این کشور را از آن خود کند. انتخابات امسال در هلند به همراه دو انتخابات پیش رو در آلمان و فرانسه، تاثیرگذارترین و مهم ترین انتخابات سال جاری میلادی در اروپا به شمار می روند که نقش چشم گیری در آینده قاره سبز ایفا خواهند کرد. اهمیت انتخابات هلند زمانی دو چندان خواهد شد که بدانیم نخستین رای گیری در میان سه انتخابات مهم در اروپا بوده است.
پس از برگزاری همه پرسی در بریتانیا در سال گذشته و رای تاریخی مردم این کشور به خروج از اتحادیه اروپا، بسیاری از معادلات سیاسی و اقتصادی در قاره سبز تغییر کرده است. اگر تا پیش از آن، سیاستمداران اروپایی در فکر تقویت جایگاه بین المللی اتحادیه اروپا و نیز پیشبرد برنامه های بلند مدت خود بودند، اکنون اولویت نخست آن ها به سمت «حفظ یکپارچگی اتحادیه اروپا» چرخش داشته است. از طرفی، باید به این مهم توجه داشت که در سال های گذشته، رهبری و پیشبرد طرح های اتحادیه اروپا بر دوش سه عضو اصلی این اتحادیه یعنی آلمان، فرانسه و بریتانیا بوده است. اکنون اوضاع به کلی تغییر کرده و بریتانیا روند خروج خود از اتحادیه را آغاز کرده است. بر این اساس، در عمل تمامی بار حفظ وحدت اتحادیه اروپا و تقویت پیوند 27 کشور عضو کنونی آن بر عهده آلمان و فرانسه است.
از سوی دیگر، توجه به جایگاه و نقش فرانسه در اتحادیه اروپا نیز دارای اهمیت است. واقعیت آن است که فرانسه پس از دوران ژاک شیراک، روند نزولی در صحنه بازیگری در اروپا و جهان داشته است. نیکولا سارکوزی که در سال 2007 میلادی جانشین شیراک شد، آنقدر ضعیف عمل کرد که به نخستین رئیس جمهور تک دوره ای فرانسه تبدیل شد و نتوانست برای بار دوم اعتماد مردم کشورش را جلب کند؛ اولاند نیز در انتخابات پیش رو در سال جاری میلادی ، اعلام کرد نامزد نخواهد شد تا از سوی منتقدین و جناح تندرو فرانسه تهدیدی متوجه عملکرد ضعیف او نباشد. با تمامی این تفاسیر، نمی توان انکار کرد که فرانسه نقش بی بدیلی در رهبری اتحادیه اروپا بر عهده داشته و آن نقش نیز ادامه خواهد داشت. بر این اساس، فرانسه وانتخابات آن در سال جاری میلادی، می تواند نقش تعیین کننده ای در ثبات اتحادیه اروپا و قدرت بخشیدن به آن ایفا کند.
در این میان، بی شک آلمان و رهبری آن تاثیرگذارترین نقش در آینده اتحادیه اروپا و حفظ آن را عهده دار است. آنگلا مرکل بیش از یک دهه است که رهبری مهمترین کشور قاره سبز را بر عهده دارد. او اکنون بیش از هر زمان دیگری به دنبال متحدی استراتژیک در اروپاست تا خلا حضور بریتانیا در اتحادیه را با کمک آن پر کند. پر واضح است که با انتخابات سرنوشتسازی که هلند برگزار کرد و رای تاریخی مردم آن به حفظ ثبات موجود، این فرصت تاریخی در اختیار دولت هلند قرار گرفته تا در کنار آلمان و فرانسه، ضلع سوم مثلث قدرت در اتحادیه اروپای نوین بدون بریتانیا را ایفا کند.
اکنون هلند زمان لازم را در اختیار دارد تا روند رشد مثبت خود در زمینه اقتصاد را ادامه دهد. بر اساس آمار رسمی، در حال حاضر رشد تولید ناخالص داخلی این کشور 1.8 درصد است؛ این در حالی است که تورم در هلند 1.4 درصد است. آمار بیکاری نیز در چند سال اخیر روند نزولی داشته و از 6.9 به 4.7 رسیده است. «مارک روته» نخست وزیر کنونی هلند با یک برنامه بلند مدت و صحیح و با تکیه بر رای مجدد مردم کشورش، می تواند هلند را به موثرترین عضو اتحادیه اروپا تبدیل کند. کافی است بدانیم سه کشور آلمان، فرانسه و هلند به تنهایی حدود 56 درصد اقتصاد اروپا را در اختیار دارند. به بیان ساده تر، هلند در کنار آلمان و فرانسه، می تواند ناجی اتحادیه اروپا و ضلع سوم مثلث قدرت در ساختار اروپای نوین باشد.