این روزها همه از تولید داخلی میگویند و اشتغال پایدار؛ اینکه برای تقویت تولید در حوزههای متعدد اقتصادی چه باید کرد؟ پایگاه خبری اتاق ایران از مهدی پورقاضی، عضو هیات نمایندگان اتاق ایران درباره وضعیت صنعت در ایران میپرسد و سهم این حوزه در تولید و اشتغال.
پورقاضی میگوید: «صحبت از وضعیت صنعت و مشکل بیکاری یا رونق تولید حرف رایج و تکراری این روزهاست؛ اما هیچکس دنبال علت رکود و مشکلات حوزه صنعت نیست. صنعت ما رقابتی نیست. کالای ایرانی ازلحاظ کیفیت و قیمت تمامشده قابلرقابت با کالای مشابه خارجی نیست و نمیتواند در بازار بینالمللی حضور فعال داشته باشد. آنها حتی در بازار داخلی هم احساس نگرانی دارند و دنبال این هستند که دولت آنها را حمایت کنند.»
ضعف رقابتپذیری صنایع ایران ناشی از چیست؟
پورقاضی میگوید: «صنعت ایران در مقایسه با رقبا از قدرت رقابتپذیری مطلوبی برخوردار نیست و ضرورت دارد، این موضوع مورد واکاوی قرار گیرد که صنایع ایران چگونه میتوانند پیش از ورود به بازارهای جهانی، رقابتپذیر شود؟»
او بابیان اینکه موضوع رقابتپذیری در دو سطح کلان و خرد قابلبررسی است، تصریح میکند: «مباحثی که عمدتاً در محافل کارشناسی مختلف مطرح میشود، معطوف به مسائل کلان است؛ اما باید این نکته را موردتوجه قرار داد که اگر محصول شرکتهای تولیدی داخلی قرار است با محصول خارجی در کشورهای ثالث مانند عراق رقابت کند، باید در داخل هم با دیگر بنگاههای داخلی رقابت کند. ما در صورتی میتوانیم در بازارهای خارجی رقابت کنیم که در داخل نیز مزیت رقابتپذیری داشته باشیم. عوامل بیرونی ضعف رقابتپذیری برای اغلب بنگاهها مشترک است. اما کمتر انجمن یا تشکلی به مشکلات در سطح بنگاه اشاره میکند و بیشتر توجه آنها روی مسائل کلان متمرکز است.»
رانتجویی آفت رقابتپذیری بنگاه است
رئیس کمیسیون صنعت و معدن اتاق تهران، معتقد است: «مدیران صنعتی بیش از آنکه به منافع کلی اقتصادی بیندیشند، بخشینگر هستند. دومین مسئلهای که به عدم رقابتپذیری بنگاهها دامن میزند، تمرکز مدیران صنعتی به مشکلات بیرون از بنگاه است.»
بنگاهها استراتژی غلطی در پیش دارند؛ پورقاضی از مطالبه صنعت از دولت انتقاد میکند: «مسئله دیگری که در میان مدیران صنعتی شایع است، درخواست حمایت دائمی از دولت است. بهطوریکه آنها از دولت، امتیازات ویژهای مطالبه میکنند. برای مثال دولت 16 هزار میلیارد تومان به بنگاههای کوچک و متوسط تسهیلات اعطا کرد. در این میان برخی خواهان آن بودند که دولت خلف وعده آنها را در بازپرداخت مطالبات پیشین نادیده گرفته و بار دیگر به آنها تسهیلات بپردازد.» او در نهایت با پرسشی ادامه میدهد: «آیا صنعتی که گرفتار مشکلات درونی است میتواند سهم چندانی در ایجاد اشتغال پایدار داشته باشد؟»
به گفته پورقاضی، رقابتی نبودن محصولات از نظر کیفی و کمی، نگاه کمرنگ به بهینهکاوی، سرمایهگذاری ناچیز در ارتقا تکنولوژی و فعالیت اندک واحدهای پژوهشی خلاقیت و نوآوری را باید به عوامل اثرگذار بر ضعف رقابتپذیری صنایع ایران افزود.
بهرهوری نیروی انسانی و صنعت در ایران
یکی از مسائل مهم در بهرهوری صنعت، بهرهوری نیروی انسانی است. آمارها نشان میدهد که بیشتر صنایع در ایران با تورم نیروی انسانی مواجه هستند. به این معنا که صنایع مشابه ایران در دیگر کشورها با نیروی کار کمتری محصولات صنعتی خود را تولید میکنند. یک کارخانه خودروسازی در رومانی با 7500 نیرو اتومبیلهای رنو را مونتاژ میکند و میزان خروجی این کارخانه با ایرانخودرو که 40 هزار نفر را برای تولید به کار میگیرد، برابر است. بهرهوری نیروی انسانی در صنعت ما پایین است و این مسئله بیش از هر چیز ناشی از ناکارآمدی نیروی کار در ایران است.
حمایت دولت دلیل ضعف صنعت است
عدهای میخواهند دولت از صنعت حمایت کند ولی عضو هیات نمایندگان همین حمایتخواهی را ضعف اصلی صنعت میداند. او معتقد است: «چرا باید دولت از صنعت حمایت کند؟ دامنه این حمایت تا کجاست؟ صنعت میخواهد تعرفه کالای مشابه خارجی افزایش یابد و آنها بهدنبال نوعی رانت هستند. این رانتجویی نشان میدهد که صنعت بیمار است و کسی هم به فکر شناسایی این بیماری و درمان آن نیست.»
چه کسی باید مشکلات صنعت را بازشناسی کند؟ پورقاضی میگوید: «این مسئولیت بر عهده وزارت صنعت، معدن و تجارت است تا از وضعیت موجود ارزیابی و آسیبشناسی دقیقی انجام دهد. اما وزارت صنعت نهتنها این کار را انجام نداد بلکه فکر کرد مشکل صنعت فقط با تأمین مالی قابلحل است. اما با اعطای تسهیلات هم این مشکلات حل نشد.»
او راهحل را فقط در آسیبشناسی میداند تا بر مبنای اطلاعات بهدستآمده استراتژی توسعه صنعتی نوشته شود. این استراتژی باید نقشه راه آینده صنعت و اقتصاد ایران باشد که نتیجه آن میتواند رونق اقتصاد و اشتغالآفرینی باشد. اما در شرایط امروز صنعت بیمار نمیتواند چاره بحران بیکاری باشد.
صنعت و مشکلات مدیریتی
پورقاضی میگوید: «نظر شخصی من این است عمده مشکل صنعت در حوزه مدیریتی است. صنایع ما راههای تعالی و سرآمدی سازمانی را طی نمیکنند. آنها از توجه به تیم پایش و گشترش بهرهوری نیروی انسانی خلاقیت، نوآوری، تکنولوژی روز و حفظ و انتخاب منابع انسانی غافل هستند. ما فقط در این حوزه به حمایت دولت نیاز داریم نه در حوزههای دیگر.»
دولت و صنعت هر دو راه را اشتباه میروند؛ پورقاضی میگوید: «دولت فکر میکند با افزایش نقدینگی و اعطای تسهیلات میتواند مشکلات صنعت را حل کند و صنعت فکر میکند با رانتجویی از دولت و دریافت تسهیلات یا بالا رفتن تعرفه برای کالای مشابه میتواند صنعت خود را رونق بخشد. درحالیکه نتیجه هر دو این رویه یکسان است: ضعف و انحلال صنعت. صنایع ما باید بتوانند رقابتپذیر باشند. ما نیاز به اصلاح رویهها داریم و فقط در اصلاح رویهها و سیاستگذاری درست به حمایت وزارت صنعت، معدن و تجارت نیاز است نه بیشتر از آن.» به گفته عضو هیات نمایندگان اتاق ایران دولت باید در حوزه صنعت آسیبشناسی انجام دهد و استراتژی کلانی را برای توسعه صنعت طرحریزی کند. مشکل اول صنعت نقدینگی نیست؛ مشکل صنعت نبود استراتژی کلان است.