«نظام تدبیر» برای اقتصاد ایران چگونه عمل میکند؟ مهدی پازوکی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با پایگاه خبری اتاق، درباره عملکرد اقتصاد ایران و نظام تدبیر در آن میگوید: «نظام برنامهریزی در ایران، با تناقضهای جدی روبهروست؛ یکصد سال بعد از هزینه کردن کل عایدی نفت کشور، وجود چند میلیون نفر بیکار و ادعای 7-8 درصدی رشد اقتصادی، تناقض عظیمی در بحث توسعه است.»
او معتقد است: «اعلام 10 استان کشور بهعنوان استانهای محرومـی کـه جمعیـت آنها هنـوز از میـانگین برخورداریهای اجتماعی و اقتصادی کشور بیبهرهاند، پس از شش دهه مصرف عواید نفتی تحت عنوان هزینههای عمرانی یا توسعهای، یک تناقض عظیم دیگر است.»
حاشیه علیه متن برنامه
پازوکی به فقر و حاشیهنشینی در شهر اشاره میکند: «وجود جزیرههای فقر در شهرهای بزرگ کشور و جمعیتـی بـین چندین میلیون نفر حاشیهنشین در سکونتگاههای نابسامان شهری، عارضه دیگری است که نمیتوان آن را نادیده گرفت و تنها به زیباسازی شهرها توجه کرد.»
او به وضعیت کشورهای اروپایی و توسعهیافته اشاره میکند: «در کشورهای پیشرفته اروپائی، با مصرف 1.5 اسب بخار در هکتار، غـذای 120 نفـر را بهراحتی تهیـه میکنند. در ایران با مصرف 0.7 اسب بخار در هکتار، غذای حدود 32 نفر تأمین میشود- درحالیکه اولـین تراکتـور نفتی در سال 1300 در اختیار مدرسه فلاحت کرج قرارگرفته است. تاکنون تنها 28.3 درصد از پتانسیل سطح کشت کشور مورد بهرهبرداری قرارگرفته درحالیکه بـیش از 90 درصد آب مصرفی کشور را بخش کشاورزی استفاده کرده است.»
نظام تدبیر باید تغییر کند
او معتقد است: «این موارد و دهها مورد دیگر به ما میگویند که دیدگاه خود را در مورد توسعه و نظام مدیریت و تدبیر باید تغییر دهیم. دیـدگاهی که سالهای متمادی بر فرآیندهای اقتصادی- اجتماعی کشور مسلط بوده و نظام تصمیمگیری و اجرائی ما اینچنین نتایجی را به بار آورده است. دیدمان مسلط، دیدمانی دولتمحور، بخشی نگر، کوتهنظر و فاقد آیندهنگری بوده است.»
پازوکی درباره این دیدگاه میگوید: «این دیدمان مبتنی بر نفت ارزان و فراوان بوده که حدود یک قرن است در حوزههای اقتصادی، اجتمـاعی، سیاسی و فرهنگی تجربهشده است.
استهلاک ظرفیتها
هماکنون، ظرفیتهای زیربنایی کشور نارسا و مستهلکشده اسـت. ظرفیتها در بخشهای انـرژی، کشاورزی، صنعت و معدن، حملونقل شهری و بینشهری، و خدمات مولد، متناسب با جمعیت رشـد متناسبی نکـرده اسـت. از طرف دیگر در دولت هشتساله گذشته خیلی از مشکلات نهادینه شد.»
او درباره ظرفیت اشتغال در بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی معتقد است: «این ظرفیت پاسخگوی نیروی کار جدیـدی کـه هرسال در سـطوح مختلف آموزش، وارد بازار کار میشود نیست. آثار و عواقب بیکار ماندن این نیروی جدیـد، اضـافه بـر ذخیـره موجـود نیروی بیکار شده، بهصورتهای مختلف روانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه پدیدار شده است کـه اعتیـاد، جرائم مختلف، افسردگی، مهاجرت و فرار مغزها، از آن جملهاند»
برنامه ششم و الزامات آن؟
یکی از هدفهای محوری برنامه ششم توسعه در ایران و اقتصاد مقاومتی، کاهش نرخ بیکاری است که مستلزم رشد سرمایهگذاری است. تحقق این سرمایهگذاری است که همراه با رشد بهرهوری، رشـد اقتصادی سالانه به میزان 8 درصد را نیز به بار میآورد. او معتقد است: «به دلیل نادیده گرفتن اولویتهای توسـعه و آرمانهای چشمانداز بلندمدت توسعه، و اتخاذ سیاستهای مبهم و متغیر، مصرف و مصرفزدگی بهشدت گسـترش پیداکرده و تشکیل سرمایه در پایینترین سطح قرارگرفته اسـت کـه حتـی در حـد جبـران استهلاک سرمایهها نیست.»
او تأکید میکند: «تشکیل سرمایه و رشد آن، در یک کشور درحالتوسعه، مهمترین و بهترین شاخص نشاندهنده سلامت و ثبات اقتصادی و کارآمدی نظام تدبیر آن کشور است و کارآیی سرمایهگذاریها در ایجاد رشد ارزشافزوده، اشـتغال و درآمد صادراتی، شاخص عملکرد درست نظام اقتصادی در هر دو سطح کلان و خرد است. اما نسبت سرمایه بـه تولیـد اضافی در سالهای 88-92 بسیار پایین بوده است.»
سوءمدیریتها در عمل
او اتلاف منابع را درنتیجه سوء مدیریت در ایران میداند که بهصورت تأخیر در بهرهبرداری از طرحها، ریختوپاشها، فسـاد، انتخـاب نادرست طرحها و مکانها و زمانها و مجریان، قابل تفسیر است. تعبیر پولی ایـن عـدم کاراییها، معـادل هـزاران میلیارد ریال تولید ازدسترفته و صدها هزار اشتغال ایجاد نشده است. به گفته پازوکی، تغییر دیدمان مبتنی بر نفت ارزان و فراوان و اتلاف ناشی از ایـن دیـدمان در جهـان، ضـرورتی بـوده کـه جهانیان دارای بصیرت، از سه دهه پیش درک کرده و بهجای آن دیدمان دانایی محور را در همه زمینهها اتخاذ کرده و به کار بستهاند. دیدگاهی که از برنامه چهارم توسعه در ایران موردتوجه بوده ولی به دلایل متعدد به آن در دولت نهم و دهم عمل نشد.
پازوکی معتقد است: «امتناع از اندیشه و بنبست در عمل، راه را بر توسعه کشور و انجـام اصـلاحات اساسـی در نظام تدبیر، بسته است. اصلاحات اقتصادی بدون اصلاح نظام تدبیر و تغییر دیدمان مسـلط نفتی، موفقیتی به بار نمیآورد و تنها هزینههای مالی، سیاسی و زمانی ادامه وضع موجود را سنگینتر میکند.»
راهکار کدام است؟
پازوکی میگوید: «لازم است بر ای بهبود روند به اصلاح عوامل تاریخی چون امتنـاع از اندیشـه و بنبست در عمـل توجه شود، عامل جدیدی هم اضافهشده و آن تصلب ساختار هزینههای دولت است که راه را بیش از پیشبر توسعه بسته است.»
او راهکارها را چنین برمیشمارد: «تجهیز نیروی کار به مجموعه جدیدی از اخلاقیات، دانشها و مهارتها، کـه بـا تـأثیر بـر کیفیـت و کمیت کار، چارچوب توزیع درآمد را به نفع صاحبان مهارت و دانش تغییر دهد. انجام انواع جدیدی از سرمایهگذاریهای زیربنایی و نوسازی زیربناهای موجود. کاربرد عوامل، فرآیندهای جدید و انگیزشهای مؤثر بهمنظور تشـویق و گسـترش نـوآوری در امـور و حوزههای مختلف زندگی اجتماعی و اقتصاد. توسعه سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه در بخش کشاورزی و دانشمحور کـردن فعالیتها در ایـن بخش بهمنظور تکمیل و گسترش چرخه تولید و ارزشافزوده از مزرعه تا سـفره مـردم و تـا بازارهـای جهانی. احداث و تجهیز شهرکهای صنعتی- زراعی- دامی در روستاهای کشور. توسعه سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه در بخش نفـت و گـاز و تجهیـز فعالیتهای ایـن بخـش بـه فناوریهای پیشرفته. واگذاری اقتدار و اختیار دولت در مرکز، به سطوح مختلف بخشی و استانی و تقویت دولـت در مرکـز بـا ایجاد نهادهای ملی و ابر ملی برای رویارویی با چالشهای داخلی و جهانی معاصر و آینده.»