فعالان بخشخصوصی ایران مسیری را به سرانجام رساندند که اسلاف آنها 133 قبل آغاز کرده بودند. چند ماه پیش بود که معاون اول رئیسجمهور قلم برداشت و ابلاغیهای را به امضا رساند که بر اساس آن دستگاههای دولتی موظف به مشورت کردن با بخش خصوصی شدند. دولتیها قبل از تصمیمگیری باید از اتاقهای بازرگانی بهعنوان بزرگترین تشکلهای بخش خصوصی مشاوره بگیرند تا راهی که تجار در عصر قاجار آغاز کرده بودند به مرحله مهمی در فرایند حکمرانی کشور برسد. بازرگانان در میانه قرن سیزدهم شمسی برای مقابله با تصمیمات دولتی در زمینه اقتصاد، لب به اعتراض گشودند و با هدایت مردی که بهعنوان شیخ التجار میشناختند موفق شدند انحصار دولتی را بشکنند و با تشکیل مجلس وکلای تجار، اولین تشکل رسمی بازرگانان بخش خصوصی را در ایران تأسیس کنند. تشکلی که بعدها به اتاق بازرگانی تغییر نام یافت حالا موفق شده دولت را مجاب به دریافت نظرات بخشخصوصی در تصمیمگیریها کند.
مؤسس اتاق
مؤسس اتاق بازرگانی در دوران قاجار بهعنوان مشهورترین تاجر کشور شناخته میشد. حاج محمدحسن امین الضرب شهرت و اعتبار خود را نهفقط به دلیل بزرگی کسبوکار و فعالیتهای اقتصادی شخصی که بهواسطه تلاش برای شکل دادن نهادی غیردولتی و مشارکت در امور فرا اقتصادی به دست آورده است. مردی که در میانه قرن سیزدهم بهعنوان تاجر و فعال اقتصادی تراز اول شناخته میشد، در راهاندازی بسیاری از صنایع در ایران نقش داشت؛ تغییر سبک فعالیت اقتصادی از سطح محلی به بینالمللی را در ایران پایهگذاری کرد؛ مجلس وکلای تجار را تأسیس کرد؛ فعالیت مدنی در سطح اقتصاد را پایه گذاشت و از ظرفیت اقتصاد برای توسعه سیاسی بهره برد تا در جریان مشروطیت نقشآفرینی کرده باشد.
تجار در دوران قاجار
در دهه 1250 شمسی که تقابل دولت با تجار به اوج خود میرسید، بازرگانان با هدایت امین الضرب مقابل تصمیمات مدیران دولتی ایستادگی کردند و نامههای اعتراضی را به دست شاه میرساندند. در آن دوران به غیر از زمان صدارت امیرکبیر، سیاست حمایت از اجناس داخلی در کار نبود. دولت نهتنها در امور تجاری، مالی و گمرکی نقش فعال، مثبت و به سود سرمایههای ملی نداشت بلکه مصادره اموال تجار توسط حکام ایالات و ضبط املاک و عدم امنیت مالی سرمایهداران خود مانعی در جهت رشد سرمایه داخلی محسوب میشد و اعتراض تجار را برمیانگیخت.(از مجلس وکلای تجار تا اتاق بازرگانی- صفحه 42)
امین الضرب در جریان اعتراض به دولتیها نقش اصلی را بر عهده داشت و نامهنگاری با حکومت از طریق او انجام میشد. اعتراض تجار نسبت به نحوه اداره امور اقتصادی در کشور طی نامهای از طریق حاج محمدحسن امین الضرب به ناصرالدینشاه اعلام شد و خواهان اصلاح امور شدند. شاه طی فرمانی در سال 1263 شمسی، فرمان تشکیل مجلس وکلای تجار را صادر کرد. بر این اساس مجلس وکلای تجار با حضور افراد صاحبنام در امر تجارت که مورد اعتماد فعالان اقتصادی آن دوران بودن شکل گرفت.
اساسنامه مجلس وکلای تجار در شش فصل تنظیم شد و ریاست آن به محمدحسن امین الضرب که مشهورترین و شاید ثروتمندترین فعال اقتصادی آن دوران بود، سپرده شد. برخی منابع ثروت امین الضرب در آن دوران را 25 میلیون تومان تخمین زدهاند.
نقش در مشروطیت
پیروزی در جنبش تنباکو سرآغاز پیوند نزدیکتر و همراهی تجار با روحانیون و روشنفکران برای دستیابی به اهداف معین بود و زمینه مشارکت تجار در جنبش مشروطه را فراهم کرد. جنبش مشروطه با نقشآفرینی چشمگیر تجار همراه شد. این گروه از جامعه در پرداخت هزینهها برای تحصنها و پیروزی جنبش نقش مؤثری ایفا کردند. تا اینکه سران تجار مذاکراتی با شاه و صدراعظم انجام دادند و حکومت آنها را واسطه مذاکره با متحصنان کرد. آنها در ملاقات با عین الدوله عنوان میکنند که متحصنین «مجلس مبعوثان ملی» میخواهند و آنها نیز با مقاصد آنها موافقند. صدراعظم نیز متقبل شد تا مقاصد «آقایان، تجار و کسبه» را برآورده کند. سرانجام دستخط شاه مبنی بر اجازه تشکیل مجلس شورای ملی از منتخبین گروههای مختلف اجتماعی در سال 1285 صادر شد. عکسی که از آن دوران به یادگار مانده بهخوبی نقش تجار و شخص امین الضرب را نشان میدهد. در این عکس مشهور فرمان مشروطیت در دستان امین الضرب قرار دارد و سایر تجار مشهور نیز اطراف او را گرفتهاند. این عکس در خانه امین الضرب گرفتهشده است.
همراهی پسر با پدر
محمدحسن امین الضرب در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود یک همراه همیشگی داشت. محمدحسین امین الضرب فرزند او بود که در تمامی مراحل نامش در کنار پدر ثبتشده است. محمدحسین امین الضرب نیز از مشهورترین فعالان اقتصادی عصر خود به شمار میرفت. محمدحسین امین الضرب نیز در دوران زندگی خود فعالیتهای خود را تا حدی پیش برد که نام خود را در تاریخ جاودانه سازد. یکی از خدمات او وارد کردن دستگاه تولید برق به ایران ذکرشده است. او در دورهٔ زمامداری مظفرالدینشاه اولین دستگاه تولید برق را از روسیه خرید و به این شکل، برق وارد ایران شد.
آنچه بر پدر گذشت
زندگی پدر محمدحسین امین الضرب با سلطنت سه پادشاه قاجارمقارن بود. محمدحسن دردوران پادشاهی محمّدشاه زاده شد، درسلطنت ناصرالدینشاه به تهران آمد و به اوج شهرت رسید و در عصر پادشاهی مظفرالدّین شاه قاجار درگذشت.
حاج محمدحسن امین الضرب در خانوادهای صراف به دنیا آمد. صرافان، در روزگار پیش از بانک و بانکداری در ایران کار نقلوانتقال پول را بر عهده داشتند. اهمیت و اعتبار هر صراف بیشتر بسته به شهر محل اقامت او و به مقدار نقدینهای بود که در اختیارش قرار داشت.
بر اساس زندگینامه امین الضرب که به قلم پسر او حاج محمدحسین امین الضرب نوشتهشده، پدر حاج محمدحسن، اصفهان را بهقصد انجام کاری در کرمان ترک کرد و مدتها خانواده خویش را بیخبر از خود گذاشت. هنگامیکه خانوادهاش از بیماری او درکرمان آگاه شدند گرفتار تنگنای مالی سخت بودند، آنچنانکه مادر محمدحسن، برای تهیه هزینه سفر او به کرمان، ناچار به فروش برخی از اثاث خانه شد. وقتی محمدحسن جوان پس از تحمل سختیهای بسیار به کرمان رسید نهتنها ازخبر مرگ پدر بلکه از ورشکستگی و بدهیهای سنگین او آگاه شد. اما گروهی از بازرگانان اصفهانی درکرمان او را یاری دادند که با دادن سفته بدهیهای پدر را به طلبکاران تأدیه کند و نیز هزینه بازگشت او به اصفهان را نیز بر عهده گرفتند. پس از بازگشت محمدحسن به اصفهان همه اعضای خانواده برای امرارمعاش به کاری مشغول شدند. محمدحسن خود در حجره یکی از بازرگانان اصفهان که در کرمان از سر دوستی با او درآمده بود استخدام شد. دو برادر او به استنساخ و فروش قرآن مشغول شدند و مادرش به کار قلابدوزی و ساختن و فروش اشیاء دستی پرداخت. سرانجام پس از چندی محمدحسن با چند معامله سودآور در حجرهای که در آن کار میکرد سرمایه مختصری پسانداز کرد، بدهیهای خود و هزینه زندگی خانوادهاش را پرداخت و راهی تهران شد.
دوران آغاز موفقیت در تهران
آنچه از اسناد تاریخی برمیآید هنگام ورود به تهران بهره محمدحسن جوان از مال دنیا یک عبا، یک ترازو و یکصد ریال بود. در زندگینامهاش آمده است که بهمحض ورودش به تهران محمدحسن دکانی را اجاره کرد و به کسب مشغول شد. اما با توجه به سرمایه ناچیزش بعید به نظر میرسد که بهسرعت به اجاره محل کسب موفق شده باشد زیرا بههرحال به احتمالی ناچار بوده از سرمایه خود برای خرید کالا استفاده کند. از سوی دیگر، از آنجا که، طبق روال سنّتی، صرافان و بازرگانان هرشهر در کاروانسرای مخصوص به خود در تهران به کار و کسب میپرداختند، محمدحسن نیز احتمالاً در کاروانسرای حاج حسن که محل تجمع بازرگانان اصفهانی، و از آن جمله برخی از بستگان او، بود به کار مشغول بوده است. طبق روایت یک منبع موثق، محمدحسن در ماههای نخستین اقامتش در تهران به کار صرافی پرداخت، به کاری که در آن تبحر داشت و از نیاکانش آموخته بود. پیاده در بازارهای تهران به راه میافتاد و از کسبه و بازرگانان سفارش خرید طلا و سکههای خارجی میپذیرفت و آنچه را براین اساس از حجرههای گوناگون میخرید به سودی به مشتریانش میفروخت. محمدحسن به احتمالی در کنار صرافی به خریدوفروش کالاهای دیگر نیز اشتغال داشته، چه در زندگینامهاش آمده است که: «از خریدوفروش هر رقم اجناس خودداری نداشتم.»
سرنوشت محمدحسن هنگامی دگرگون شد که برای بازرگانی به نام پانایوتی (Panayotti) که نماینده یک شرکت یونانی در تهران بود به کار مشغول شد. مقرّ اصلی کار این شرکت بزرگ یونانی (Ralli & Angelasto)، که منسوجات ساخت منچستر انگلیس را به ایران وارد میکرد، تبریز بود. این شرکت طرحهای طرّاحان ایرانی را به کارخانجات نسّاجی انگلستان میفرستاد و محصولات آنها را به ایران میآورد و در مقابل ابریشم و ابریشم خام صادر میکرد.
براساس زندگینامه حاج امین الضرب و برخی اسناد دیگر، محمدحسن فوت و فن بازرگانی داخلی و خارجی را از پانایوتی آموخت امّا اینکه چگونه و در چه اوضاع و احوالی به کار با او پرداخت روشن نیست. اندک زمانی پس از ورود به تهران، محمدحسن به آن اندازه ثروت اندوخته بود که بتواند نهتنها هزینه آوردن مادر و برادران خود را به تهران بر عهده گیرد، بلکه چهارصد مثقال طلا بخرد و آن را، با کمک پانایوتی، در کار صادرات پشم به اروپا به کار اندازد. موفقیتی که او از این راه به دست آورد سبب شد که مستقل شود و خود شرکتی با همکاری یک بازرگان تبریزی، یک صراف اصفهانی، که اندکی بعد دخترش را به همسری گرفت، و برادرش حاج ابوالقاسم، تأسیس کند.
اوج ثروت
گرچه تا سال 1871 حاج محمدحسن، بازرگانی معتبر شده بود، در دهه پسازاین تاریخ بود که به اوج موفقیت رسید. در این دهه او نهتنها دامنه فعالیتهای بازرگانی خود را گسترش داد بلکه به دریافت القاب و نشانهای گوناگون از سوی شاه موفق شد، به کار ضرب سکّه پرداخت و مقام دولتی و عنوان صراف رسمی یافت.
حاج محمدحسن امین الضرب نهتنها سوداگر و کارآفرینی لایق و هوشمند بود بلکه نسبت به تحوّلات شتابانی که در عصر او اروپا را دگرگون کرده بود و میرفت که ایران را نیز فراگیرد بصیرتی کمنظیر داشت و سخت کوشید تا هممیهنان خود را نیز با دستاوردهای اروپای صنعتی آشنا کند.
آغاز راه پسر
محمدحسین امین الضرب تنها فرزند حاج محمدحسن امین الضرب اصفهانی در محرم سال 1289 قمری در تهران متولد شد. پدرش حاج محمدحسن امین الضرب از تاجران درجه اول تهران و مسئول ضرب سکههای ناصرالدینشاهی بود و خانوادهاش دارای نفوذ سیاسی فراوانی بود و همیشه مصدر امور عامالمنفعه بودند. همیشه به خاطر شغل آنها و نفوذشان دشمنان بسیاری داشتند که سعی میکردند به آنها اتهام بزنند.
حاج محمدحسین امین الضرب در نهضت مشروطه ایران فعالانه وارد شد و کمکهای مالی او پشتوانه اقتصادی مشروطه خواهان بود وی در دور اول مجلس شورای ملی نماینده شد و به سمت نایبرئیس رسید. وی بعد از کودتای 1299 بازداشت شد و بعد از مدتی آزاد شد و در دورههای هفتم و هشتم و نهم مجلس نیز به نمایندگی برگزیده شد.
پدرش حاج محمدحسن تاجر اصفهانی و مادرش ماه بیگم خانم، دختر مرحوم آقا محمدجعفر صراف اصفهانی بود. آقا محمدحسین جد حاج محمدحسین امین الضرب از عیال خود بیبی ماهخانم چهار اولاد پسر داشت که بزرگترینش به اسم عبدالوهاب دنیا را زود وداع گفته و سه فرزند دیگر به نامهای حاج محمدحسن امین الضرب ، حاج ابوالقاسم ملک التجار خراسان، حاج محمدرحیم آقا بودند. آقا محمدحسین پدربزرگ حاج محمدحسین امین الضرب از اصفهان به کرمان میرود برای تجارت ولی بعد با شکست مواجه میشود و در آن دیار وضعیت مناسبی نداشته و با همان وضعیت جان میسپارد. حاج امین الضرب بعد از تولد به دایهای از طایفه «نجبا» سپرده میشود و به مکتب میرود. بعد از تحصیل به امر پدر به تهران آمد. مرحوم پدرش حاج محمدحسن خان وی را همیشه به زهد و تقوی و خداپرستی و خواندن قرآن و ادعیه امر میکرد.حاج محمدحسین امین الضرب خود حکایت میکند که از دوازده سالگی سحرخیز و نماز شب خوان بوده است. امین الضرب به تشویق سید عربی، یادگرفتن زبان عربی را آغاز کرد و در آن پیشرفت چشمگیری کرد.
محمدحسین امین الضرب درحدود سن 17 یا 18 سالگی بود که وارد حرفه تجارت و بازرگانی به همراه پدر شد. در آن دوره یک بحران برای خانوادهاش روی داد و آن زندانی شدن پدرش، حاج محمدحسن امین الضرب بود که براثر یک توطئه رخ داد. محمدحسین با پرداخت هشتصد هزارتومان پدر را آزاد کرد.
حاج محمدحسین امین الضرب به فعالیت خود در امور تجارت و صنایع ادامه داد تا اینکه درسال 1323 قمری ماشینهای یک کارخانه برق به همت او وارد ایران شد و درسال 1325 قمری شروع به کار کرد. این نخستین کارخانه برق تهران و دومین کارخانه برق کشور بود. چون اولین کارخانه برق در مشهد در سال 1320 قمری توسط حاج محمدباقر میلانی بکار افتاده بود.
حاج محمدحسین امین الضرب پس از فوت پدر به مدیریت مجلس انتظام نرخ انتخاب شد ولی چندان در آن پست باقی نماند و چند ماهی بعد در سال 1327 قمری استعفا داد و به نظم امور و زندگی خود پرداخت. یکی از اقدامات وی این بود که درزمان کمبود گندم وی به همراه پدر متحکران را مجبور کرد که گندمها را از انبارها بیرون بیاورند و در اختیار نانوایان قرار دهند. او در ثابت نگهداشتن برنج و قند و شکر در ایران نقش بسیار عمدهای را باز میکرد و با پدر خویش مسئول انتظام قیمت اشیاء بود و خدمات اجتماعی بسیاری را انجام داد.
فعالیتهای اقتصادی
خاندان امین الضرب (پدر و پسر) خدمات زیادی را به اقتصاد کشور کردند و پیشرفت صنایع ایران تا حدودی مرهون خدمات این دو شخص است. ازجمله سرمایهگذاریهای حاج محمدحسین امین الضرب کارخانه چینیسازی تهران بود که به خاطر دسیسه روسها به هم خورد. و بار دیگر به تأسیس کارخانه بلورسازی اقدام کرد و ماشینها را از اروپا وارد کرد ولی این بار نیز نتیجه کارش نافرجام بود و کارخانه تعطیل شد. از دیگر اقدامات وی درراه ایجاد صنایع در ایران سرمایهگذاری برای تأسیس راهآهن محمودآباد- آمل بود. که برای مقدمات آن به بلژیک سفر کرد و وسایل مورد نیاز را ازآنجا خریداری کرد و دو مهندس بلژیکی را برای نقشهبرداری و انجام امور دیگر استخدام کرد . باتمام این تلاشها احداث راهآهن توسط حاج محمدحسین امین الضرب در اثر کارشکنیهای درباریان ناکام ماند. اسناد نشان میدهد که امین الضرب ها منشاء تأسیس مجالس تجارت در دوران قاجاریه و ایجاد رابطه اداری و حقوقی با دولت بودند آنها به خاطر فعالیتهای مختلف اقتصادی جزء دولتمردان اقتصادی کشور و به خاطر سرمایهگذاری و عدم کمک دولت در زمره اربابان صنایع بخش خصوصی بودند.
محمدحسین امین الضرب از سال ۱۳۰۶ الی ۱۳۱۱ ریاست اتاق تجارت تهران را بر عهده داشت.
فعالیت در صنعت و تأسیس کارخانه برق
محمدحسین امین الضرب با واردکردن ماشینهای ابریشمکشی از فرانسه به ایران برای کارخانه ابریشم، پا به رقابت صنعتی گذاشت اما در صنعت ابریشم، زیاد موفق نبود، چون در همان آغاز کار، نوعی انگل به مزارع شمال حمله کرد و محصولات آنجا را از بین برد و این امر، خسارات زیادی به صنعت ابریشم ایران وارد کرد. همچنین در صنعت ریلی و تأسیس راهآهن ایران نیز، فعالیتهای زیادی از او به چشم میخورد. اما یکی از مهمترین و زیباترین فعالیتهای اقتصادی - صنعتی محمدحسین امینالضرب، آوردن کارخانه برق از روسیه به ایران بود. خرید کارخانه برق توسط امینالضرب به این صورت اتفاق افتاد که در سال ۱۲۸۴ خورشیدی، او با مظفرالدین شاه که برای سفر سوم، عازم روسیه شده بود، همراه بود. روزی که در خیابان قدم میزد، چشمش به کارخانه برق میافتد که در حال کار کردن بود و متوجه میشود که روشنایی شب توسط این کارخانه تأمین میشود. او که تا آن زمان، چنین چیزی را ندیده بود شروع به تماشای آن میکند. چون مدت طولانی جلوی کارخانه ایستاده بود، نگهبان در ورودی کارخانه برای جویا شدن از موضوع، بیرون آمده و به او میگوید: مگر خیال خریدش را داری؟ امینالضرب پاسخ میدهد: اگر ارزان بدهند، میخرم. در همین میان صاحب کارخانه رسیده و از جریان باخبر میشود و چون امینالضرب را با وضع لباسی نامناسب میبیند، برای تمسخر به او میگوید: قیمتش پانصد هزار تومان است. امینالضرب نیز از او میخواهد تا قولنامهاش را بنویسد و پولش را هم حواله یکی از تجار معتبر آنجا میکند. به این صورت کارخانه را تصاحب میکند و با این احوال برای اولین بار برق توسط حاج حسین آقا امینالضرب اصفهانی، وارد ایران میشود. هنوز مدت زیادی از بازگشت امینالضرب و مظفرالدین شاه از روسیه به ایران نگذشته بود که کارخانه برق حاج امینالضرب در ایران ساخته شد و به راه افتاد و خیابانهای لالهزار، سعدی، شاهآباد و چراغبرق را روشن کرد. مردم زیادی برای تماشای روشنایی به این خیابانها آمده بودند اما در بین آنها عدهای معتقد بودند که این روشنایی قسمتی از قدرت شیطان است. بنابراین شروع به قطع سیمها و شکستن لامپها کردند و اندک رغبتی برای استفاده از آن نشان نمیدادند. همچنین اکثر رجال و وزرا به برق حاج امینالضرب، روی خوش نشان ندادند و معتقد بودند که به صنعت فرنگ نمیتوان اعتماد کرد و احتمال این را میدادند که ناگهان خاموش شود به همین خاطر تا مدتها نیز از چراغهای زنبوری خود برای روشنایی شب استفاده میکردند. پس از مدتی، امینالضرب با شیوهای زیبا، شروع به مبارزه این عقاید کرد. او به مناسبت جشن میلاد امام زمان (عج) تمام خیابانهای امیریه را مزین به لامپهای رنگارنگ کرد و با این کار، مردم را بار دیگر شگفتزده کرد و این آغاز تغییر دیدگاه مردم و رجال و وزرا بود. از این پس آنها این ابتکار امینالضرب را به خانههای خود بردند و بهتدریج برق، جای چراغهای زنبوری و وسایل روشنایی اولیه را گرفت. کارخانه برق از عصر، شروع به کار میکرد تا آخر شب. البته این صنعت نیز مانند سایر صنایع وارداتی به ایران، ابتدا مختص دربار، رجال و سرمایهداران بود ولی کمکم بهصورت عمومی درآمد و خانهها و خیابانها را روشن کرد. این کارخانه در زمان خود، تبدیل به کارخانهای معتبر شد. موتور این کارخانه، بهوسیله نفت کار میکرد و برق ۱۱۰ ولت، تولید میکرد. موتور تک سیلندری داشت که برای خنک کردن آن، آب در اطرافش گردش داشت. این کارخانه، فاقد دستگاه تقویتی بود که برق را بهطور یکنواخت و یکسان توزیع و تنظیم کند، بنابراین برق اطراف کارخانه، تا حدی قوی بود که با چشم نمیشد به آن خیره شد ولی هرچه به فاصله آن از کارخانه اضافه میشد، نور آن نیز ضعیفتر میشد.
ورود برق به خانهها
در آن زمان رقابت شدیدی بین مردم، برای استفاده از برق شکل گرفت. تا جایی که مردم بیماری سل و ارتباط آن با دود چراغهای نفتی و روغنسوز را بهانهای برای بردن برق به خانههای خود قرار میدادند. مصارف اولیه برق تنها به چند ساعت از شب محدود میشد. مولدهای اولیه نیز با هیزم، زغالسنگ و چوب کار میکردند ولی بعدها جای خود را به مولدهای دیزلی دادند. به دنبال وارد شدن برق به ایران و جا افتادن این صنعت بین مردم، در سال ۱۲۸۴، ادارهای در شهرداری تهران به نام اداره روشنایی معابر تأسیس شد. این اداره بعدها به بنگاه برق تغییر نام داد ولی همچنان زیر نظر شهرداری بود. پس از اینکه برق بهطور کامل در میان مردم جا افتاد و عقیدههای کهنه، جای خود را به رضایت از نور داد، بنگاه برق، فردی را بهعنوان مأمور دریافت پول مصرف برق بر اساس تعداد لامپها قرار داد که به او تحصیلدار میگفتند. تحصیلدار، بدون آنکه کنتور و یا چیزی شبیه آن در کار باشد، هر شب آمده و بر اساس تعداد لامپها از صاحبان آنها پول میگرفت. در آن زمان لامپهایی که معمول بود، لامپهای چهل واتی، لامپهای ۷۵ واتی و لامپهای صدواتی بود. البته در آن زمان به واحد وات، شمع میگفتند. قیمت مصرف لامپهای چهل شمعی چهار شاهی و مصرف لامپهای ۷۵ شمعی و صد شمعی به ترتیب هفت شاهی و ده شاهی بود. بعضی کسبه، برای پرداختن نکردن این مبلغ، ترفندهایی به کار میبردند. اول شب لامپ کموات زده و پس از رفتن تحصیلدار، لامپ پروات میبستند، یا اینکه ابتدا یکی، دو لامپ وصل میکردند و پس از رفتن تحصیلدار، سه، چهار لامپ دیگر اضافه میکردند. عدهای نیز دکان و مغازه خود را هنگام آمدن تحصیلدار میبستند و پس از رفتن او، دوباره آن را باز میکردند و به این طریق از پرداخت مبلغ مصرف لامپ، شانه خالی میکردند.
پایان راه پسر
حاج محمدحسین امین الضرب در اواخر عمر به مرض قند مبتلا شد و مدتی نیز جهت معالجه و مداوا به پاریس رفت. پس از کسب بهبودی نسبی به تهران بازگشت . او هنگامیکه در شب بیست و پنجم آذرماه سال 1311 در مجلس ضیافت آقای «حاج شریعتمداری رشتی» میهمان بود، اظهار کسالت کرد و به منزل بازگشت و در ساعت یازده همان شب با سکته قلبی دارفانی را وداع گفت.
منابع:
- یادگار و زندگانی به شرح زندگی حاج محمدحسن امیر الضرب، نوشته حاج محمدحسین امین الضرب،
- تاریخ سیساله بانک ملّی ایران، تهران، بانک ملّی ایران، 1338، صص 74-65.
- از مجلس وکلای تجار تا اتاق بازرگانی؛ سهیلا ترابی فارسانی