مجلس سنای ایالت کالیفرنیای آمریکا اخیراً طرحی را به تصویب رسانده است که بهموجب آن در افق زمانی 2045 باید 100 درصد انرژی موردنیاز این ایالت از طریق منابع تجدید پذیر تأمین شود؛ چندین ایالت و شهر مهم دیگر آمریکا نیز طرحهای مشابهی را در دستور کار خود قرار دادهاند. طرفداران چنین طرحهایی چندین دلیل را برای توجیه ضرورت توسعه انرژیهای تجدید پذیر ذکر میکنند: کاهش انتشار گازهای گلخانهای، دسترسی به برق ارزان، ایجاد فرصتهای جدید برای توانمندتر شدن کشورهای فقیر و البته نجات یافتن از مصائب سیاسی ناشی از شوکهای گاهوبیگاه در بازار نفت و گاز.
درست است که دلایل زیادی برای کنار گذاشتن سوختهای فسیلی و روی آوردن به انرژیهای تجدید پذیر وجود دارد، اما به نظر میرسد بحث ژئوپلیتیک انرژی را نمیتوان در زمره این دلایل جای داد.
کشورهای واردکننده نفت بهخصوص کشورهای غربی بهخوبی با ابعاد ژئوپلیتیکی منفی وابستگی شدید به نفت آشنا هستند. اگرچه کشورهای نفتخیز بهندرت دست به اجرای تحریمهای نفتی علیه سایر کشورها زدهاند اما خاطرات تحریم نفتی 1973 همچنان در ذهن غربیها باقی مانده است و خطر اجرای مجدد چنین تحریمی همچنان در دنیای سیاست جدی گرفته میشود.
چنین نگرانیهایی در بین کشورهای جنوب و شرق آسیا نیز وجود دارد؛ کشورهایی که نفت موردنیازشان باید از چندین نقطه حساس و مستعد بحران ازجمله تنگه مالاکا عبور کند. تنش در کشورهای خاورمیانه و سایر کشورهای نفتخیز ازجمله نیجریه و ونزوئلا نیز دردسرهای اقتصادهای نوظهور شرق و جنوب آسیا را دوچندان کرده است.
در چنین شرایطی چرا کشورها به انرژیهای تجدید پذیری مانند باد و خورشید روی نمیآورند و خود را از نگرانیهای ژئوپلیتیکی کنونی رها نمیکنند؟ دو دلیل عمده را میتوان برای این مسئله ذکر کرد: دلیل اول اینکه بخش زیادی از انرژی مصرفی در بخش حملونقل، بر پایه نفت است و تا زمانی که استفاده از خودروهای برقی به یک هنجار تبدیل نشود، حتی افزایش تولید انرژیهای تجدید پذیر نخواهد توانست وابستگی به سوختهای فسیلی را قطع کند. اما دلیل دوم که ازقضا اهمیت بیشتری هم دارد این است که روی آوردن به انرژیهای تجدید پذیر میتواند پیچیدگیهای ژئوپلیتیک خاص خود را به دنبال داشته باشد.
گذشته از مناقشات سیاسی مرتبط با توسعه انرژی هستهای، رشد روزافزون انرژیهای بادی، خورشیدی و زمینگرمایی نیز منجر به ایجاد وابستگیهای جدید در حوزه تأمین مواد خام خواهد شد. اگرچه هر کشوری در خاک خود از باد، تابش آفتاب و گرمای هسته زمین برخوردار است اما برای تولید انرژی از این منابع باید از تجهیزات خاصی استفاده کرد و در ساخت بسیاری از این تجهیزات، فلزات و کانیهای خاصی به کار میروند که علاوه بر کمیاب بودن، استخراجشان نیز بسیار مشکل است.
برای مثال، جهت ساخت پنلها و باتریهای خورشیدی، عناصری مانند ایندیوم و کبالت مورد استفاده قرار میگیرند. در حال حاضر چین تقریباً نیمی از ایندیوم مصرفی در جهان را تولید میکند و جمهوری دموکراتیک کنگو بیش از نیمی از منابع شناختهشده کبالت در جهان را در خاک خود جای داده است. کشورهای آرژانتین، استرالیا، شیلی و چین بزرگترین تولیدکننده لیتیوم هستند و کشور بولیوی نیز با تکیه بر ذخایر لیتیوم دستنخورده خود میتواند در آینده به جمع این کشورهای صادرکننده این فلز اضافه شود؛ فلز کمیابی که در تولید باتری کاربرد گستردهای پیدا کرده است. یکی دیگر از عناصری که در ساخت پنلهای خورشیدی مورد استفاده قرار میگیرد، تلوریوم است که البته در قیاس با سایر عناصر یادشده چندان کمیاب به شمار نمیآید. آمریکا بیشتر تلوریوم موردنیاز خود را از کانادا تأمین میکند اما در این حوزه تا حدی به بلژیک، چین و فیلیپین نیز وابسته است.
برخی برآوردها حاکی از این هستند که چین میتواند حدود 95 درصد از انواع عناصر معدنی کمیاب در بازارهای جهانی را تأمین نماید. با توجه به رویکردهای سیاسی چین، کشورهای جهان باید انتظار داشته باشند که در صورت مناقشه با این کشور، سناریویی که در سال 2010 برای ژاپن اتفاق افتاد، برای آنها نیز رخ دهد. در سال 2010 و در پی بروز مناقشات دریایی بین پکن و توکیو، چینیها فروش عناصر معدنی کمیاب مورداستفاده در پنلهای خورشیدی و باتریها به ژاپن را برای مدتی متوقف کردند.
کشورهای اندکی در دنیا عناصر معدنی موردنیاز برای توسعه انرژیهای تجدید پذیر را در خاک خود جای دادهاند؛ هرچند این تمام واقعیت نیست. برخی از این کشورها خواه به دلایل سیاسی-اقتصادی و یا فنی اقدامی در جهت استخراج این عناصر انجام نمیدهند و تولید و عرضه این عناصر در جهان، در قیاس با منابع موجود بسیار محدود است.
بهرغم همه پیچیدگیهای موجود، هیچیک از ابعاد منفی توسعه انرژیهای تجدید پذیر نباید حرکت به سمت آیندهای متکی بر این انرژیها را متوقف و یا کند نماید، چراکه مزیتهای آن همچنان بر هزینههایش برتری دارد. درعینحال دولتها باید مشکلات ژئوپلیتیکی مرتبط با انرژیهای تجدید پذیر را جدی بگیرند و از هماکنون به فکر برنامهریزی برای مواجهه با این مشکلات باشند.
در این میان بخش خصوصی نیز میتواند نقش ویژهای ایفا کند. بهعنوانمثال، اخیراً شرکت اپل طی بیانیهای اعلام کرد که قصد دارد وابستگی به مواد معدنی تازه استخراجشده را متوقف نموده و تنها از مواد بازیافتی در کالاهای تولیدی خود استفاده کند. این شرکت همچنین به دنبال آن است که برخی مواد خام معدنی مورداستفاده خود را با مواد پایدارتر جایگزین کند. این دو استراتژی در کنار هم میتوانند منجر به نوآوریهای بیشتری برای صرفهجویی اپل در مصرف مواد معدنی کمیاب شوند.