رادیو مجازی اتاق ایران - 12 آبان 1403

تراژدی منابع مشترک

در ادبیات اقتصادی، منابعی مانند آب که به‌صورت اشتراکی مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند، همواره در معرض تهدیدی به نام «تراژدی منابع مشترک» قرار دارند.

25 اردیبهشت 1400
کد خبر : 38061
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

«ابرچالش آب و محیط‌زیست» یکی از ابرچالش‌های امروز جامعه‌ایران است که نسبت به سایر ابرچالش‌ها تصویری شفاف‌تر دارد یا دست‌کم ملموس‌تر است. اکثریت مردم شاید درک درستی از ابعاد ابرچالش‌های مالی و پولی اقتصاد ایران نداشته باشند.

اما با این حال مردم، هرجای ایران که زندگی کنند، بحران خشکسالی و تخریب محیط‌زیست را با تمام وجود احساس کرده‌اند. یا با کمبود آب برای به دست آوردن نان مواجه شده‌اند یا تخریب گسترده محیط زیست و تاراج منابع طبیعی را به چشم می‌بینند.

آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل تاکید می‌کند که هیچ کالایی به اندازه آب مفید نیست و آن را نمی‌توان با هیچ کالای دیگری مبادله کرد که ارزشی معادل آن داشته باشد. پدر علم اقتصاد آزاد این جمله را در اسکاتلند قرن ۱۸ مطرح کرده است. کشوری که هنوز محصور در منابع آبی و غرق در باران‌ فراوان است. تجربه نشان داده دیدگاه آدام اسمیت حتی در کشوری که آب فراوان داشته، کاملا ملاحظه درستی بوده؛ با وجود این در کشوری که گرفتار خشکسالی است، تنش آبی دارد و به پایان ذخایر دیرینه‌اش نزدیک می‌شود هنوز آب، بی‌ملاحظه تاراج می‌شود.

مدت زمان طولانی است که خشکسالی و سیل دو تهدید پرهزینه برای ایران هستند. اقتصاددانان هشدار می‌دهند اگر سیاستگذاری آب اصلاح نشود و روند تخریب محیط زیست ادامه پیدا کند، بحران امروز به یک فاجعه تمام‌عیار تبدیل خواهد شد. آن زمان دور نیست که بیش از ۹۰ درصد مساحت کشور گرفتار خشکسالی و خالی از سکنه شود. جایی که عرضه آب نمی‌تواند پاسخگوی تقاضا باشد، به‌طور قطع مراتع به بیابان‌های خشک و بی‌آب و علف تبدیل می‌شود و صدها هزار‌ نفر مجبور می‌شوند در جست‌وجوی نان و آب، خانه و کاشانه خود را رها کنند.

اما چه چیزی باعث می‌شود این تصویر آخرالزمانی از آینده ایران در ذهن‌ها نقش بندد؟

ایران یکی از مناطق خشک جهان است که بیش از ۷۰ درصد مساحت آن، خشک و حدود ۲۵ درصد آن نیمه خشک است. در حال حاضر ۳۷ کشور از جمله ایران در وضعیت تنش آبی بسیار بالا قرار دارند، به این معنا که بیش از ۸۰ درصد مصارف آب در بخش کشاورزی، خانگی و صنعتی در این کشورها از منابع آب‌های زیرزمینی تامین می‌شود. سازمان ملل متحد هشدار داده است که تا سال ۲۰۴۰ بیش از ۹۰ درصد مساحت ایران تحت تاثیر تنش آبی شدید قرار خواهد گرفت.

تحقیقی که توسط محسن مسگران و همکارانش در دانشگاه استنفورد انجام شده است، تصویری نگران‌کننده از منابع و مصارف آب در بخش کشاورزی به دست می‌دهد. بخش کشاورزی در کشور ما بین ۸۰ تا ۹۰ درصد آب مصرفی را به خود اختصاص داده و موضوع نگران‌کننده‌ این است که تقاضای در حال افزایش آب در این بخش با استخراج از منابع زیرزمینی تامین می‌شود. طی دهه‌های اخیر تعداد چاه‌ها به‌صورت تصاعدی افزایش یافته و به‌دنبال آن موجودی ذخایر آب‌های زیرزمینی نیز به‌صورت فزاینده، کاهش یافته است.

در ادبیات اقتصادی، منابعی مانند آب که به‌صورت اشتراکی مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند، همواره در معرض تهدیدی به نام «تراژدی منابع مشترک» قرار دارند. معمولا منابع مشترک از آب شیرین گرفته تا مراتع، جنگل‌ها و حتی ماهیان آب‌های آزاد با مشکل تاراج عمومی مواجه می‌شوند. چون قاعده این نیست که هرکس به اندازه‌ بهره‌برداری کند، برنده است. برنده کسی است که بیشتر بهره‌برداری کند. به این ترتیب بهره‌برداران منابع عمومی همواره تلاش می‌کنند نسبت به همسایگان یا رقبای خود سهم بیشتری از منابع را کسب کنند.

«مهدی مقدم‌منش» از دانشگاه تهران و «سعید پورمعصومی‌لنگرودی» از دانشگاه ایالتی نیومکزیکو در مقاله‌ای که تابستان سال ۱۳۹۹ در مجله مطالعات مدیریت راهبردی منتشر کرده‌اند، توضیح داده‌اند که چگونه تلاش کشاورزان برای حداکثر کردن منافع خود تبدیل به تهدیدی جدی برای پایداری منابع آب‌های زیرزمینی شده است. در حقیقت آنها توضیح داده‌اند که مسابقه برداشت از منابع زیرزمینی چگونه کشور را بر مدار بیابانی شدن قرار داده است. سال‌های طولانی است که بخش کشاورزی متهم اصلی اتلاف‌ منابع آب کشور به شمار می‌رود و در چند دهه اخیر بی‌آنکه سیاستگذاری در این بخش بهبود پیدا کند یا بهره‌وری در این بخش ارتقا یابد یا حتی الگوی کشت سنتی دچار تغییر شود، مصرف آب توسط کشاورزان به‌صورت تصاعدی افزایش می‌یابد و به‌دنبال آن موجودی ذخایر آب‌های زیرزمینی به‌صورت فزاینده کاهش پیدا کرده است.

این روند پایه‌گذار بحرانی است که آینده این سرزمین را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد؛ چراکه سرعت مصرف آب‌های زیرزمینی بسیار بیشتر از سرعت جایگزینی این آب‌هاست. این عدم تعادل، در نهایت منجر به تخلیه پایدار منابع آب زیرزمینی می‌شود و این آغاز یک فاجعه بسیار نگران‌کننده است که علاوه‌بر آثار زیست محیطی، آثار اقتصادی، اجتماعی و امنیتی فراوانی هم به‌دنبال خواهد داشت.

در همین رابطه