چند سالی است که با مرور بود و نبودهای متوالی برخی فعالان اقتصادی در حوزه تجارت خارجی، این گمانه در ذهنم تقویتشده که در دوره جدید اقتصاد ایران که بهواسطه حذف تحریمها و گشایشهای جدید رقم خواهد خورد، شاهد حضور نسل دیگری از فعالان اقتصادی خواهیم بود.
نسل نوظهوری که ریشه و پیشینه روشن و شفافی ندارند و صرفاً بهواسطه بهرهمند بودن از ارتباطات ویژه یا حضور در باندهای مدیران خصولتی، همای سعادت بر دوششان خواهد نشست و از فرصتهای بازتولید شده، برخوردار خواهند بود.
البته حضور نسل جوان، سرزنده، بانشاط، پرانرژی و مطالبهگر جدید که از فشار دوره فرسایشها و اصطکاکهای جهانی در امان بوده و ذهنی جسورتر و آمادهتر برای پیشبرد اهداف اقتصادی و موفقیتهای مالی و توسعه امور دارند، قطعاً میتواند موجب پویایی، قوام و دوام بیشتر اقتصاد کشور باشد ولی از این بابت نگران هستم که این موضوع، بهانهای شود برای ظهور نوعی تبعیض و انحصار در اقتصاد کشور که قطعاً نتیجهاش برخلاف همه اصول علم اقتصاد خواهد بود.
بسی سخت و دردناک و آزاردهنده است تصور اینکه عدهای در فراسوهای صندلیهای اقتصادی، بتوانند صحنه شطرنج اقتصاد کشور را بهگونهای خاص چینش کنند تا بازرگانان قدیمی، معتبر و خوشسابقه کشورمان که در دوره سخت اقتصاد کشور، سرمایه و انرژی خود را صرف مقابله با تحریمها کردند، در دوره گشایشها، غیرخودی در نظر گرفته شوند.
اینکه عدهای پشت تابلوی خوشرنگ و لعاب تولید، برای خود و گروههای وابسته به خود، انحصار و رانت ایجاد کنند و بر طبل «کسی که تولیدکننده نیست، حق تجارت ندارد» بکوبند و واردکنندگان باسابقه و صاحبنام کشور را از مدار خارج کرده و بهجای ایشان، اهالی کوی خودشان را بنشانند، تداعیگر روزهای ناگواری در آینده نزدیک برای نسل میانسال تجار کشورمان است.
بر پایه این باور، معتقدم سؤال اساسی فعالان اصیل تجارت خارجی در شرایط امروز باید این باشد که در دوره گشایشها، اقتصاد ایران با موضوع نمایندگیها که درواقع حلقههای ارتباط رسمی با تجارت خارجی هستند، چه خواهد کرد؟ آیا با ظهور گشایشهای اقتصادی، تاریخ مصرف تجار اصیل تمام خواهد شد؟ آیا واقعاً یک نسل نوظهور از فعالان اقتصادی، مبتنی بر تعاملات غیراقتصادی، در کمین هستند تا بر صندلی تجار اصیل بنشینند و از امروز برای چنین چشماندازی، دورخیز کردهاند؟
اما در کنار این حجم از نگرانیها برای نسل خسته امروز اقتصاد ایران که در زیر خروارها استرس و تلاطم، خسته و فرسوده شدهاند، تعجبم از این همه سکوتی است که در این میانه میبینم. چطور با وجود این همه کنش و واکنشهای غیرعادی در فضای اقتصادی کشور، تجار باسابقه و اصیل امید دارند که با ظهور گشایشهای اقتصادی، مجدد بازار به آنها سپرده خواهد شد؟ چرا این نگرانیها را کسی فریاد نمیزند؟