مجموعه ظروف چینی در بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی مجموعهای نفیس از ظروف چینی لاجوردیرنگ در دوران صفوی است که مربوط به قرن هفدهم میلادی است. زیبایی و نفیس بودن این ظروف جایگاه آن را از مطبخ به موزه کشانده است؛ اما شاید یک راز تاریخی در گشودن این معما به ما کمک کند. نکته بسیار مهمی که از یک مجموعهدار متخصص و در موزه شخصی وی در چین آموختم، این بود که ظروف لاجوردی به سفارش تجار ایرانی و حتی با مواد رنگآمیزی ایران و بر اساس طبع هنری ایرانی (اسلامی) توسط صنعتگران چینی هزاران کیلومتر دورتر و صدها سال قبل ساختهوپرداخته شده است.
مقایسه رنگآمیزی و طرحهای ظروف چینی و کاشیکاری که ساخت ایران است، همخوانی عجیبی باهم دارند و این نشان از نقش جاده ابریشم و مهمتر «دوسویه» بودن مسیر «جاده تجاری ابریشم» جهت تبادل فرهنگ و هنر بین ایران و چین بوده است. این نکته ظریف را حتی شخصاً در موزه توپکاپی استانبول و مجموعه ظروف چینی در کاخ و دربار عثمانی هم دیدم.
ابتکار کمربند و جاده (Belt and Road Initiative) برگرفته از نیاز ذاتی و تاریخی چین جهت خروج از بنبست جغرافیا است و به عظیمترین پروژه تجاری در جهان تبدیلشده است. درس گرفتن از این ویژگی تاریخی میبایست با الهام از سنت دیرینه چینیها، با درک متقابل و توازن و تعادل مبتنی با دیالوگ عادلانه فرهنگی استوار باشد.
متأسفانه تجارت بینالمللی در دنیای مدرن، علیرغم ادعای مشتری مداری، و با الهام از تفکر مدرنیسم زمینه هر تعامل عمیق بین نیازها و پیشینه فرهنگی دو طرف را نادیده انگاشته و آن را به یک رابطه یکسویه خطی بین تولیدکننده و مصرفکننده تقلیل داده است.
شاید ویژگی بارز بازرگانان چینی توجه به بازار و خواست مشتری بوده و به همین دلیل توانستهاند شریک اول تجاری بیش از ۱۴۵ کشور جهان باشند و ابر پروژه BRI ضامن این پیوندها باشد. اما پایداری این ابر پروژه در گرو توجه به کیفیت و عادلانه و دوسویه بودن آن از ابعاد فرهنگی و هویتی است که به نظر مغفول مانده است.