برای رئیسجمهوری که در لحظه تصمیم میگیرد، در ثانیه واکنش نشان میدهد و بدتر از همه اینکه کوهی از کینههای قدیمی را به دوش میکشد، چه تعبیری میتوان یافت که روشنگر و راهنمای تنظیم روابط باشد. از میان حجم انبوه تحلیلهایی که در مورد ترامپ نوشته شده، دقیقترین همین یک جمله است: «او کاخ سفید را قبضه کرده است.» و به این ترتیب دنیا در برابر اتفاقی کمسابقه قرار گرفته که حداقل در یک قرن اخیر نمونه آن را ندیده بود.
ترامپ با امضاهای مکرر خود روی قوانین مختلف آمده تا تکتک شعارهایش را که بهنظر میرسید بیشتر فانتزی و رایآور باشد، به مقام اجرا درآورد. البته او به جای اینکه به قول خودش با تانک وارد کاخ سفید شود، اینبار سوار بر توییتر آمده تا هر لحظه جهان را بهتزده سازد.
از دیوارکشی در مرز مکزیک تا عقبنشینی از توافق تجاری با آن سوی اقیانوس آرام، از سر دادن شعار لزوم خروج بریتانیا از اروپای یکپارچه تا ممنوعیت ورود شهروندان هفت کشور اسلامی به خاک آمریکا، همگی سلسله جنگهایی است که ترامپ کلید زده است. او دفتر کارش در کاخ سفید را به صحنه استودیوی تلویزیونی تبدیل کرده و در هیات یک سازمان رسانهای بهنظر میرسد احتمال کمی وجود دارد که بهسادگی از روی آنتن پایین بیاید. احتمالا طی چهار سال آینده باید با مخاطرات این همیشه در صحنه بودن او مواجه شد.
ترامپ حتی قواعد رسانههای آزاد در آمریکا را هم مخدوش کرده و نشان داده که راه دیگری میرود. واکنش او به رسانههایی که با آنها مخالف است یک فرهنگ لغات کلیشهای مربوط به بطلان و تکذیب است. با وجود تمام جنجالهایی که طی یک ماه گذشته به پا شده، به گفته یک تحلیلگر برجسته جهانی، توفانی که ترامپ در لحظه ورود به کاخ سفید به پا کرده هنوز به صخرههای روابط بینالمللی و واقعیتهای تقسیمبندیها و موازنههای آمریکا برخورد نکرده و در واقع هنوز بازی واقعی آغاز نشده است.
اما محصول رفتار ترامپ طی این مدت کوتاه از میان رفتن اقتدار آمریکا و ایجاد اجماع جهانی علیه او بوده که گاهی در پوشش تظاهرات گسترده و گاهی در جملات دیپلماتیک سران کشورها بروز میکند. به این ترتیب کشوری که طی یک قرن گذشته تمام تلاش خود را برای گسترش «هژمونی آمریکایی» در جهان به کار برده بود، اکنون در دامی افتاده که تماما تصویر گذشته را مخدوش کرده است.
با این حال باید توجه داشت آنچه ترامپ انجام داده در واقع عمل به یکی از ابتداییترین بندهای برنامههایش بوده است. احتمالا با این روش، ترامپ به سمت پیگیری دیگر شعارهای خود نیز میرود و قطعا هشدار برنی سندرز در مورد غیرقابل پیشبینی بودن و جنگطلب بودن او را نیز باید جدی گرفت. سندرز رقیب انتخاباتی سابق ترامپ است که اعتقاد دارد با رئیسجمهوری چنین غیرعادی نباید شوخی کرد. ترامپ تقریبا هر عملی را که به شهرت بیشترش دامن بزند انجام میدهد و از پس این استراتژی خسارتهای بسیاری به نظم و ثبات جهانی وارد میشود و شاید به همین دلیل باشد که «شی» رئیسجمهوری چین برای معدود دفعات و طی سخنرانی خود در اجلاس داووس به موضوع جهانیسازی و تضمین اعتبار قراردادهای بینالمللی اشاره کرده و البته همه اشارات او مستقیم به ترامپ میرسید که در گام اول، تجارت جهانی را هدف گرفته است. واکنش چین در واقع نبض جهان است که نشان میدهد در هراسی عمیق از عواقب رفتارهای ترامپ قرار گرفته است.
اما ترامپ را میتوان هم فرصت و هم تهدید قلمداد کرد.
اقدامات ترامپ حتی برای دیگر سران پوپولیست کشورهای جهان هم گران تمام شده و امروز مردم بسیاری از کشورها مانند فرانسه میدانند که اگر رای به حضور چهرهای پوپولیست بدهند، به سرنوشت آمریکا دچار میشوند. مدتی پیش از این ایران هم چنین تجربهای داشت و حداقل امروز شهروندان ایرانی با این خاطره تلخ، اعتدال را بهجای توجه به شعارهای غیراجرایی و پوپولیستی نشاندهاند.
از یک جهت میتوان رفتارهای ترامپ را همسو با منافع بلندمدت اقتصاد ایران قلمداد کرد؛ چراکه اجماع ضدآمریکایی دقیقا در روزهایی صورت میگیرد که ثمرات اجرای برجام در اقتصاد ایران نمود پیدا کرده است. بهبود ارتباط با جهان تا آغاز روابط اقتصادی نیاز به حداقل یک سال زمان داشت که خوشبختانه این دوره طی شده و در حال حاضر ارتباطات ایران با بسیاری از کشورها اصلاح شده و روندها در حال بهبود برای انجام سرمایهگذاریهای خارجی است. در چنین شرایطی، آمریکا در بازی دیپلماتیک ناخواسته تمام بسترها را برای ایران مهیا کرده است. اروپا که تا دو سال قبل، چشم به تصمیمات آمریکا داشت، امروز تا اندازهای مستقل عمل میکند و حتی سران کشورهای مهم اروپایی به موضعگیریهای رسمی علیه برخی رفتارهای ترامپ میپردازند. از این جهت فرصتی مناسب در اختیار ایران قرار گرفته تا همزمان با بهبود روابط خود با اروپا و شرق آسیا، زمینههای فعالیتهای مشترک را مهیا کند.
اما ترامپ میتواند بهسرعت به ضد خود هم تبدیل شود. رفتارهای او هیچ نسبتی با عرف دیپلماتیک ندارد و از این جهت ممکن است که زمینه عصبانیت کشورهای دیگر و بهخصوص ایران را فراهم کند ولی بهطور قطع بروز هر واکنشی به ترامپ در واقع حرکت در مسیر بازی او و گرفتار شدن در تله ترامپ است. از همین رو باید توجه داشت که موضعگیریهای مقامات و حتی بخش خصوصی ایران در مقابل رفتارها، اقدامات و قوانینی که ترامپ وضع میکند، باید حسابشده و سنجیده باشد. ترامپ شومن است و نشان داده که میتواند از واکنشها برای خود کنش بسازد. در این شرایط که جهان هر لحظه به او بیش از گذشته بدبین شده و راهپیماییهای عظیم علیه اقدامات او ترتیب داده میشود، دیگر نیازی به موضعگیریهای رسمی در کشورهایی مانند ایران نیست؛ بنابراین حداقل در یک بازه زمانی کوتاهمدت، میتوان عرصه تقابلهای دیپلماتیک را به دیگران واگذار کرد و اجازه نداد اجماعی که ترامپ علیه خود ساخته از میان برود و به کشور ثالثی مانند ایران منتقل شود.
امروز ایران اختیار دارد که چهرهای صلحطلب، اعتدالی، منطقی، صبور و باثبات از خود نشان دهد که هیچ توجهی به بازیهای تبلیغاتی ترامپ ندارد و پاسخ هر اقدامی را در چارچوب عرف بینالمللی میدهد. حداقل مزیتهای این رفتار این است که متحدان ایران، از فهرست موافقان برجام انتخاب میشوند که امروز تقریبا کل اروپا و جنوب شرق آسیا را پوشش میدهد.
ترامپ و رابطه با او حرکت روی خط باریکی است که هر دم ممکن است از یک طرف خسارت بگیرد؛ ولی حداقل اگر گزاره اجماع علیه ترامپ در سراسر جهان در نظر گرفته شود، میتوان امیدوار بود که ثمرات برجام به کمک اقتصاد ایران بیاید. اما حداقل اقداماتی که ایران باید انجام دهد این است که بسترهای داخلی برای کار بیشتر بخش خصوصی و جلب سرمایهگذاران خارجی و بهخصوص سرمایههای ایرانیان مقیم خارج از کشور را مهیا سازد، موانع ساختاری را برطرف کند و فضایی رقم بزند تا توجه همه تاثیرگذاران جامعه و اقتصاد ایران متوجه داخل باشد.