واقعیت مطلب این است که در سال گذشته از چند نگاه میتوانستیم به رشد اقتصادی مثبت برسیم. نخستین نکته افزایش میزان فروش نفت ایران بود که در ٩ ماه کامل میزان فروش طلای سیاه نسبت به مدت مشابه سال ١٣٩٤ بیشتر بوده و همچنین قیمت فروش آن هم افزایش داشت. طبعا این نکته بر رشد اقتصادی کشور موثر است. از طرف دیگر فصل کشاورزی خوبی سپری شد، خرید ١٥ هزار میلیارد تومان گندم مازاد کشاورزان و همچنین تولید سایر محصولات مانند برنج هم رشد خوبی داشت. در بخش صنعت نیز افزایش تولید خودرو در کنار افزایش رشد بخش گردشگری، همه دست به هم دادند تا رشد اقتصادی حاصل شود. بنابراین رشد اقتصادی ٩ ماهه سال گذشته که از سوی بانک مرکزی اعلام شده و نشاندهنده رشد اقتصادی بالاست، دور از ذهن نبود. البته نباید فراموش کرد بخش عمده رشد اقتصادی ناشی از نفت بوده و همچنان رشد اقتصادی غیر نفتی کشور متناسب با انتظار نیست. آن رشدی که میتواند اقتصاد ایران را احیا کند و منجر به افزایش اشتغال پایدار و رفاه اجتماعی شود، رشد اقتصادی بخش غیر نفتی و مولد است. به بیان دیگر رشد بخش صنعت، خدمات و کشاورزی ضامن توسعه پایدار است، این سه بخش اگر رشد اقتصادی بالا داشته باشند، آثار به مراتب قویتر از رشد حاصل از نفت است.
به نظر میرسد امسال با توجه به افتتاح پنج فاز پارس جنوبی و پالایشگاه ستاره خلیج فارس و خروج بنگاههای مستقر در شهرکهای صنعتی شاهد رشد اقتصادی بخش واقعی خواهیم بود که به اشتغال بیشتر هم منجر میشود. انتظار این است که در سال جاری منابع اقتصادی نیز ناشی از سرمایهگذاری بخش خصوصی و منابع خارجی بیش از سال گذشته جذب اقتصاد ایران شود. اقتصاد کشور با توجه به رشد اقتصادی بالا سال گذشته و تورم یک رقمی، وارد سال جاری شد، به عبارت سادهتر با موتور روشن و سرعت مناسب وارد سال ١٣٩٦ شد و انتظار این است که سرعت رشد اقتصادی امسال بیشتر و مطمئنتر باشد.
قطعا در سال جاری رشد اقتصادی رقم کمتری از سال گذشته خواهد بود اما کیفیت آن بهبود خواهد یافت. از سوی دیگر راهکاری که میتواند به معیشت زندگی مردم یاری رساند و مردم معنای رشد را در زندگی خود حس کنند، این است که دولت کماکان سیاست کاهش نرخ تورم را ادامه دهد، یعنی اگر دولت امسال هم بتواند نرخ تورم را یک رقمی نگه دارد و با افزایش نرخ دستمزد کارگران و کارکنان بیشتر از تورم و رونق بخش واقعی اقتصاد، این فاکتورها میتوانند منجر به بهبود ملموس معیشت مردم و اقشار کم درآمد شود. بنابراین دو عامل کاهش نرخ تورم و افزایش رشد اقتصادی بخش واقعی اقتصاد در کنار یکدیگر، عواملی که سبب شد در چهار سال گذشته عملکرد اقتصادی دولت در زندگی مردم ملموس نباشد، به دلیل تورمهایی بود که هشت سال پیش از آن تجربه شد.
مجموع تورمهای مقطع مذکور حدود ١٦٠ درصد بود در حالی که درآمد کارکنان دولت در همان زمان حداکثر نصف نرخ تورم بود؛ لذا در چهار سال پس از آن حداکثر کاری که دولت انجام داده بود افزایش قدرت خرید کارکنان معادل نرخ تورم همان چهار سال خودش بود، لذا همچنان سطح درآمدها به سطح سال ٨٤ و پیش از آن نرسیده است. به نظر میآید در دولت دوازدهم این شکاف ترمیم شود.