در تصویر وضعیت اقتصاد ایران باید موانع و مشکلات آن را شناسایی کرد؛ باید زشتیها و موانع را شناخت و سپس برای رفع این موانع برنامهریزی لازم است.
1-اولین چالشی که اقتصاد ایران را تهدید میکند مسئله فساد است؛ اقتصاددانها بارها درباره اهمیت این چالش صحبت کردهاند. اما فکر میکنم مقابله با مسئله فساد یا برخورد جدی با آن، دیگر خارج از کنترل ماست. باید اقتصاد ایران با همین وضعیتی که دارد، به راه خود ادامه دهد. مبارزه با فساد اقتصادی، باید یکی از مهمترین برنامههای دولت دوازدهم باشد.
2-چالش سرمایه در ایران، یکی از مهمترین چالشهایی است که بر اقتصاد ایران سایه انداخته است؛ تشکیل سرمایه، در چهار سال اخیر از ضعفهای بزرگ دولت بوده و دولت یازدهم نتوانست نرخ تشکیل سرمایه را در کشور مثبت کند. دوره کوتاهی در سال 1393 این نرخ مثبت شد، ولی در سالهای 1394 و 1395 کاهش یافت. در حال حاضر، شواهد نشان نمیدهد که تحول جدی در این حوزه پیش بیاید. سرمایهگذاری خارجی میتواند در ایران راهگشای توسعه باشد. البته من انتظاری که از توافق هستهای و فضای برجام دارم این است که شرایط اقتصاد ایران به سال 1385 بازگرداند؛ ولی بازگشت به قبل از آن ممکن نیست. در بهترین سال اقتصاد ایران در دولت دوم اصلاحات میزان سرمایهگذاری خارجی در ایران 4.5 الی 5 میلیارد دلار است که این حجم این سرمایهگذاری حدود 3 تا 4 درصد کل تشکیل سرمایه ایران در آن سالها است.
اگر به شواهد اقتصاد ایران توجه کنیم در این بازه زمانی، حدود 70 درصد از افزایش سرمایه در بخش خصوصی اتفاق افتاد. ما برای توسعه اقتصاد ایران، چارهای جز روی آوردن به اقتصاد بخش خصوصی نداریم و بخش خصوصی در این چهار سال گذشته پای صندوق رأی آمده ولی سرمایه خود را وارد چرخه کارنکرده است. گاهی سرمایه جدای از مالک خود عمل میکند.
رشد اقتصادی که هدف اصلی هر دولتی را تشکیل میدهد، دو بال دارد: یک بال آن سرمایهگذاری است و بال دیگر بهرهوری. رشد بهرهوری در اقتصاد ایران در 10 سال قبل، منتهی به سالهای 92 وضعیت وخیمی داشت ولی از سال 93 به بعد وضعیت بهتر شده است. تمام آن 14 درصدی که ما در سه سال گذشته موفق شدیم کیک اقتصاد ایران را بزرگتر کنیم، یعنی رشد اقتصادی داشته باشیم، به نظر من قطعاً از بهبود بهرهوری آمده است. اما نرخ رشد اقتصادی در ایران به نفت هم متکی است و از این به بعد ممکن است نتوانیم با همان سرعت، نرخ رشد بهرهوری را افزایش دهیم. مثلاً سطح تولید نفت، به بالاترین سقف تاریخی بعد از انقلاب خود رسیده است. بعدازاین برای تثبیت نرخ رشد اقتصادی به سرمایهگذاری و به مدیریت بسیار سطح بالایی احتیاج داریم. مثلاً در حوزه خودرو ما در سال گذشته موفق شدیم بخش بسیار بزرگی از آن کاهش یا سقوط ظرفیت تولید را که یکمیلیون و 600-700 هزار دستگاه بود تا سال 1390، جبران کنیم و امسال هم به یک رشد 15، 20 درصدی همچنان امیدوار هستیم. ولی از سال آینده خود این، برای اینکه بتواند بیشتر تولید کند، به سرمایهگذاری احتیاج دارد یا به بهبود بهرهوری از طریق روشهای مدیریتی و سازمانی نیاز دارد.
در سال 1396، همچنان رشد اقتصادی ایران بین 6 تا 7 درصد خواهد بود در بخش سرمایهگذاری با چالشهای جدی از سال 1397 به بعد روبهرو خواهیم بود. البته قیمت جهانی نفت خام نسبت به پارسال بهتر شده است. در سال 1396 ما بین 50 تا 55 میلیارد دلار درآمد نفتی خواهیم داشت. هم رشد صنایعی مثل خودروسازی، فولاد ادامه پیدا خواهد کرد و آن ظرفیتهای خالی که در بخشهای دیگر داریم، به کار میافتد. اما برای رسیدن بله همه این اهداف باید روند سرمایهگذاری در ایران تسهیل شود. در عین حال، سرمایهگذاری، حوزهای فراقوهای و فرابخشی است. یعنی به هیچ وجه در اختیار یک دولت به تنهایی نیست.
3-یکی از مشکلات بزرگ اقتصاد ایران اشباع است. اشباعی که در اثر سیاستهای اقتصادی غلط دولت از اوایل دهه 1380 تا سال 1392 به مدت ده سال تقریباً ادامه پیدا کرده و آن، سرکوب کردن قیمت دلار در عین افزایش سالانه تورم بوده و همین موضوع ایران را تبدیل به گورستان ماشین آلات در خاورمیانه کرده است. من این را بارها گفتم چون بخش مهمی از این مشکلی که الان در ایران به غلط رکود خوانده میشود، به نظر من اشباع است. ما ظرفیت تولید صنعتیمان در خیلی از موارد به اندازه نصف خاورمیانه است. مثلاً در مورد کاشی و سرامیک، ایران و عراق و افغانستان مجموعاً مصرف سالانه آنها، یک سوم ظرفیت نصب شده ماشین آلات در ایران است. اینها بدون اینکه هیچ کدام Feasibility study انجام داده باشند، بخش خصوصی هم هستند و چون بسیار ارزان بوده، یورو 1250 تومانی گرفتند و کار کردند. ما در این زمینه، همچنان ظرفیت خواهیم داشت که از نرخ رشد بهرهوری خودمان استفاده کنیم. ولی از جایی دیگر به بعد، این نرخ رشد بهره وری، فقط با استفاده از ظرفیتهای موجود نخواهد بود. باید در بهبود روشهای مدیریتی و سازمانی اتفاق بیافتد و این همزمان باید با سیاستهای متناسب دولت باشد. یعنی اگر دولت بخواهد نرخ ارز را همچنان به هر شکلی، پایین نگه دارد بهتدریج همان بلایی را سر اقتصاد ایران میآورد یا سر تولید میآورد که در دهه 1380 افتاد و باعث شد که سفر به ترکیه از سفر به مشهد ارزانتر تمام شود. یا سفرهای خارجی یا واردات میوه از 15 هزار کیلومتر آنطرفتر از ایران، از گوجه برغان که کنار تهران است، ارزانتر تمام شود. البته همین الان هم همینطور است. گوجه سبز، یکی از گرانترین میوههاست. این مشکلات ساختاری است که ما در بخش تشکیل سرمایه داریم. سقوطی که در تشکیل سرمایه اقتصاد ایران اتفاق افتاده، سقوطی است که بسیار وخیم است. من بسیار نگران این هستم که ما چنین وضعیتی در اقتصاد ایران در سالهای آینده ادامه پیدا کند.
سرمایهگذاری دو بخش دارد: بخش ساختمان؛ بخش ماشینآلات. نسبت ماشینآلات که تا آخر دولت اصلاحات، دو به یک بوده نسبت به ساختمان، درست برعکس شده است.
4-چالش دیگر ما بخش مسکن است. دیگر نمیتوان سرمایهگذاری را به این سمت هل داد، یا من چشماندازی در کوتاهمدت برای آن نمیبینم. بخش مسکن از بعد از سقوط دولت علی امینی به بعد و شروع برنامه سوم عمرانی شاه، تا سال 1392، مهمترین بخش پیشران اقتصاد ایران بوده است و اینقدر این بخش بزرگ بوده که ما الان سقوط بخش مسکن را معادل سقوط کل اقتصاد ایران میگیریم. اقتصاددانها این حوزه را به عنوان رکود فرض میکنند. در حالی که سهم بخش ساختمان تازه، نه بخش مسکن، 7 درصد GDP ایران است که تا پایان دولت آقای هشتم فقط 5 درصد بود. این هم در اثر سیاستهای پولی انبساطی دولت بعد از دولت نهم و دهم افزایش پیدا کرد و کار به جایی رسید به خاطر این سیاستهای انبساطی پولی که ما در سالهای 91 و 92، دو برابر نیاز واقعی جذب سالانه اقتصاد ایران، تولید مسکن داشتیم. اخیراً آقای آخوندی اعلام کردند که 2 میلیون و 600 هزار واحد مسکونی در ایران خالی است که ارزش این واحدهای خالی، 200 تا 250 میلیارد دلار است. این بخش به نظر میرسد تا 10-12 سال آینده، نمیشود روی آن حساب کرد.
دیگر بخش مسکن در ایران پیشران اقتصاد نخواهد بود. کسانی که دائماً میپرسند که آیا بخش مسکن دوباره رونق خواهد گرفت یا نه؟ پاسخ من منفی است. ما در بهترین سالهای دولت هشتم، 70-75 میلیون متر مربع ساختمان شهری میساختیم. این الان که سقوط کرده و به حضیض آن یعنی 62 میلیون متر رسیده است. اینطور نیست که صفر شده باشد، ولی به نظر من، نسبت به سال 91 و 92 هرگز اتفاق نخواهد افتاد. چون غیر از اینکه آن سیاستهای انبساطی پولی تورمزای سالهای 86 تا 90 دیگر تکرارشدنی نیست و آن عامل اصلی رونق مسکن بود، اتفاق بسیار مهمی در حوزه دموگرافی ایران افتاده است.
5-چالش بعدی ما چالش اشتغال است. مهمترین مشکلی که الان در اقتصاد ایران وجود دارد مسئله اشتغال است. اشتغال، آن نقطه تلاقی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی است که در همه کشورها مطرح است. برای حل این مشکل راهکار کوتاهمدت نداریم. برنامه ششم پیشبینی کردیم 955 هزار شغل بطور متوسط ایجاد شود، ولی آن برنامه هم گفته 200 میلیارد دلار تشکیل سرمایه میخواهیم بهترین سالی که داشتیم، در دولت هشتم بوده که 130-140 میلیارد دلار بوده است. اما چشمانداز هرگونه جذب سرمایه خارجی و داخلی مقداری مبهم است.