ژاپن اگرچه در این سالها زیر سایه دو اقتصاد بزرگ جهان یعنی چین و آمریکا قرار گرفته است اما هنوز جایگاه و اهمیت خود بهعنوان سومین اقتصاد بزرگ جهان را از دست نداده است.
از آخرین سالهایی که اقتصاد ژاپن چشمها را خیره میکرد و با رشد بیوقفه خود، عبور از اقتصاد آمریکا و تبدیل شدن به بزرگترین اقتصاد جهان را نوید میداد، حدود سه دهه میگذرد و طی این مدت اقتصاد ژاپن فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است.
شاید اقتصاد ژاپن دیگر به مانند سالهایی دهه 1980 میلادی چابک و سرزنده نباشد اما این بدان معنا نیست که سومین اقتصاد بزرگ جهان از آینده خود ناامید است و به دلیل مسائل جمعیتی خود راهی برای فرار از چالشهای آینده ندارد. با نگاهی کوتاه به آمارهای اقتصادی ژاپن در سهماهه پایانی سال 2018 که از قضا بهتازگی منتشر شده است، متوجه خواهیم شد که وضعیت کنونی آن شاید درخشان نباشد اما وحشتناک و هشداردهنده هم نیست. در واقع اقتصاد ژاپن در سهماهه پایانی سال 2018 عملکردی معمولی داشته و در قیاس با سایر اقتصادهای صنعتی جهان –که آنها نیز سال 2018 را با عملکردی حداکثر در حد معمولی به پایان رساندند- ضعیفتر عمل نکرده است.
مثلاً اقتصاد آلمان در سهماهه سوم سال 2018 کوچکتر شده و برای سهماهه پایانی که هنوز آمارش منتشر نشده است، انتظار میرود عملکرد متوسطی را به ثبت رسانده باشد. انگلیس و فرانسه را نیز دیگر بهسختی میتوان یک الگوی اقتصادی برای سایر کشورها قلمداد کرد. چین نیز که پس از افول اقتصاد ژاپن در دهه 1990 میلادی جای این کشور را به عنوان سوگلی اقتصاد جهانی گرفته است، اکنون نهتنها دیگر نقطه قوت اقتصاد جهانی نیست بلکه حتی عامل آسیبپذیری آن محسوب میشود. از بین اقتصادهای تأثیرگذار جهان تنها آمریکا عملکرد مطلوبی داشته که البته آن نیز نشانههایی از افول را بروز داده است.
آمارهای اقتصادی ژاپن در سهماهه پایانی سال 2018 نسبت به دوره سهماهه قبلی -که طی آن اقتصاد ژاپن به دلیل وقوع بلایای طبیعی با رشد منفی مواجه شده بود- بهبود نسبی نشان میدهد. نرخ رشد اقتصاد ژاپن در سهماهه چهارم سال گذشته میلادی 1.4 درصد (در مقایسه با دوره مشابه سال 2017) گزارش شده است که با پیشبینیها همخوانی دارد.
اقتصاد ژاپن در سهماهه پایانی سال 2018 با دشواریهایی در حوزه تجارت خارجی مواجه بود. کاهش نرخ رشد اقتصادی چین بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان و یکی از بزرگترین شرکای تجاری ژاپن، بر تجارت خارجی ژاپن تأثیر منفی گذاشت. البته ژاپن تنها کشوری نبود که از کاهش نرخ رشد اقتصادی چین تأثیر منفی پذیرفت چراکه سایر اقتصادهای آسیایی و حتی برخی کشورهای سایر مناطق جهان نیز از این بابت زیان دیدند.
مصرف خصوصی در ژاپن طی سهماهه چهارم سال گذشته میلادی تنها 0.6 درصد نسبت به سهماهه سوم افزایش نشان میدهد اما در عوض رشد 2.4 درصدی سرمایهگذاری بنگاههای اقتصادی ژاپن طی دوره مذکور به میزان کاملاً محسوسی بالاتر از پیشبینی 1.8 درصدی کارشناسان اقتصادی بود و همه را شگفتزده کرد.
وقتی از اقتصاد ژاپن انتقاد میشود، باید مبنایی برای مقایسه وجود داشته باشد. از طرفی برخی شاخصهای اقتصادی ژاپن در وضعیت خوبی قرار دارند اما هیچکس به آنها توجه نمیکند و اغلب منتقدان تنها جنبههای منفی را میبینند. در صدر این شاخص اقتصادی امیدوارکننده میتوان به نرخ بیکاری اشاره کرد. نرخ بیکاری ژاپن در نخستین ماه سال 2019 تنها 2.5 درصد بوده است، در حالی که نرخ بیکاری آمریکا و چین حدود 4 درصد و نرخ بیکاری اتحادیه اروپا بیش از 6.5 درصد گزارش شده است.
البته وقتی صحبت از نرخ بیکاری در ژاپن میشود، افراد بدبین به اقتصاد این کشور فریاد میزنند: «به این ارقام توجه نکنید! پایین بودن نرخ بیکاری در ژاپن تنها به دلیل مسائل جمعیتی آن است». اما اگر کاهش جمعیت فعال تنها عامل پایین بودن نرخ بیکاری در ژاپن است، پس چرا اقتصاد این کشور به همین نسبت کوچک نشده است؟
بدون شک اقتصاد ژاپن فارغ از مسائل جمعیتی با چالشهای دیگری نیز مواجه است. مثلاً طرح افزایش مالیات بر فروش که در اواخر سال جاری میلادی به اجرا در خواهد آمد، میتواند مانعی برای رشد اقتصاد این کشور باشد؛ در سال 2014 اجرای طرحی مشابه، اقتصاد ژاپن را دچار رکود کرد.
علاوه بر این، پیر شدن نیروی کار و رشد منفی جمعیت ژاپن را نمیتوان انکار کرد اما حتی همین نقاط ضعف نیز میتوانند به فرصتهایی تازه برای ژاپن بدل شوند. ژاپن اگرچه بهندرت جزو کشورهای مهاجرپذیر بوده است –که البته حتی همین رویه نیز اخیراً تغییر کرده است- اما توانمندیهای منحصربهفرد این کشور در حوزه رباتیک و اتوماسیون باعث شده است که معضل کمبود نیروی کار کمتر احساس شود.
در مورد اقتصاد ژاپن نباید اجازه دهیم که کمالگرایی چشمان ما را به روی واقعیات ببندد. اقتصاد ژاپن ایدهآل و کامل نیست اما وضعت آن در مقایسه با سایر اقتصادهای پیشرفته جهان قابلقبول است.