در تحلیل اثرپذیری اقتصاد ایران از بحرانهای اقتصادی دنیا باید به چند سوال مشخص پاسخ داد. سوال اول این است که آیا اقتصاد ایران از رکود جهانی و تحولات اقتصادی بینالمللی تاثیر میپذیرد و اگر پاسخ این سوال مثبت است این تاثیر به چه اندازه است؟ به هر حال رکود جاری در اقتصاد ایران، عمیقترین و ژرفترین رکودی است که در تمام تاریخ اقتصاد مکتوب ایران وجود داشته است. همچنین این رکود نخستین رکود درونزای اقتصاد ایران نیز بهشمار میرود. این درحالی است که تاکنون رکودی را که بهعنوان بحران ادواری سرمایهداری از آن یاد میشود تجربه نکرده بودیم و این برای نخستینبار است که سمت تقاضا در اقتصاد دچار مشکل و بحران شده است. اما در پرسش دوم باید پرسید که آیا اقتصاد جهان در حال حاضر در رکود است که اقتصاد ایران از آن اثر پذیرفته و به رکود رسیده و اینکه اگر قائل به رکود اقتصادی در شرایط فعلی هستیم ماهیت این رکود چیست؟
در پاسخ به سـوال اول باید عنوان کرد که اقتصاد ایران بهواسطه تکمحصولی بودن صادرات خود بهشدت وابسته به اقتصاد جهانی است و تنها 15تا 20درصد از تولید ناخالص داخلی کشور از واردات و صادرات کالا تامین میشود، بنابراین وابستگی اقتصاد ایران به اقتصاد جهانی بسیار کم و بهنوعی یک اقتصاد منزوی بهشمار میرود، چراکه بخش عمده و اصلی درآمدهای ارزی کشور و دستکم تا سالهای 1392 و 1393 از صادرات نفت خام و از محل فروش نفتخام به دست آمده و نوسانات بینالمللی قیمت نفت بیش از هر عامل دیگری در تلاطم اقتصاد ایران نقش داشته است، بنابراین باتوجه به این مساله اقتصاد ایران یک اقتصاد منزوی به حساب میآید.
ایران هم مانند سایر کشورهای متوسط جهان و باتوجه به سهم تجارت خارجی که بیش از 15تا 20درصد در تولید ناخالص داخلی نیست، از نوسانات اقتصاد جهانی تاثیر کمی میپذیرد و تنها از جنبه تغییرات قیمت جهانی نفت است که آثار تحولات جهانی بر اقتصاد ایران ظاهر میشود. این درحالی است که تغییرات قیمت نفت هم الزاما تابع رکود یا رونق در اقتصاد بینالمللی نیست بلکه تابع مسائل پیچیدهتری در عرضه و تقاضای کل نفت در دنیاست. درحال حاضر با آنکه نوسان بازار طلای سیاه، طبیعی است و آنچه در تاریخ خریدوفروش نفت استثنا بوده، رونق طولانیمدت در قیمت نفت است نه عکس آن. اقتصاد ایران اساسا از تغییرات قیمت نفت تاثیر میگیرد درحالی که قیمت نفت تابعی از رکود و رونق اقتصاد جهانی نیست. رکود اقتصادی یک اصطلاح فنی و شبهعلمی در نظام اقتصاد بینالمللی است که به رشد اقتصادی صفر و کمتر در دو فصل پیاپی اشاره دارد و از این جنبه هم نه ایران و نه جهان در رکود نیستند. مشکلات اقتصاد ایران هرچه در گذشته بوده و هرچه امروز با اطلاق هر عنوانی به آن مبتلا هستیم، تابعی از نحوه مدیریت بر اقتصاد است. همین که اقتصاد ایران از ناحیه نوسانات قیمت نفت اثرپذیر است، از مدیریت سوء آن نشأت میگیرد. اقتصاد ایران برای نخستینبار، نخستین ضربه از افزایش وابستگی به درآمدهای نفتی را در دهه1350 تجربه کرد. این ضربه طی سالهای آینده، تکرار و بارها درگیر مشکلات ناشی از نوسان قیمت نفت شد، اما مدیران ایران به محض افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی، تمام آسیبهای وابستگی به درآمدهای نفتی را فراموش کردند و آثار منفی ناشی از وابستگی به نفت در اقتصاد امتداد یافته است. تعیین قیمت نفت نه تنها یک عامل خارج از کنترل ایران، بلکه عاملی خارج از کنترل قدرتهای مهم و بزرگ اقتصادی و نفتی جهان مثل امریکا، روسیه و عربستان است اما افزایش وابستگی به درآمدهای نفتی به واسطه مدیریت نادرست اقتصادی یک مساله داخلی و قابل کنترل است.
اکنون اقتصاد ایران دچار یک سوءفهم از بحران است و در حال حاضر در نخستین رکود درونزای تاریخ اقتصادی بهسر میبرد که این رکود، نه ناشی از تحریمها، نه ناشی از بحرانهای اقتصادی و نه مربوط به نوسانات قیمت جهانی نفت خام است. بحران اقتصادی امروز ایران بهدلیل فروپاشی قدرت خرید توده مردم است. قدرت خرید 60تا 70درصد از جامعه از سال89 تا 92 از بین رفته و این یکی از بزرگترین سقوط آزاد در اقتصاد ایران است. رکود فعلی ناشی از فروپاشی قدرت خرید مردم است و اگر تلاش کنیم مانع آن شویم، تورم تشدید میشود و اگر تورم را کنترل کنیم به رکود دامن زدهایم. از این منظر در یک موقعیت بیهمتا در تاریخ ایران بهسر میبریم. یکی از مهمترین راهحلها برای غلبه بر رکود تورمی اقتصاد ایران افزایش حداقل دستمزد کارگران است و خوشبختانه از اواخر سال گذشته تلاشهایی برای بهبود قدرت خرید مردم و طبقات فرودست جامعه شده است با وجود این، حتی این اطمینان وجود ندارد که در دولت کسی بهدرستی ماهیت و عمق بحران فعلی اقتصاد ایران را درک کرده باشد.
شرایط اقتصادی کشور در حال حاضر به نحوی است که باید زنگ اضطــرار آن را به صدا درآورد و هزینههای جاری را فریز کرد و به هر قیمتی که شــده، غیر از حقوق و دستمزد کارمندان هیچ خرج دیگری برای دولت نتراشیم و منابع حاصل شــده را برای بازپرداخت بدهی دولت به بانکها و پیمانکاران هزینه کنیم. در حال حاضر پرداخت حتی یک ریال به پیمانکاران به خروج اقتصاد ایران از رکود کمک میکند. بهنظر میرسد دولت میتواند با انضباط و سختگیری بیشتر در فرآیند پرداخت بدهیها و تامین هزینههای پروژههای عمرانی سرعت و تحرک بیشتری ایجاد کند. دولت میتواند از محل کاهش هزینههای جاری 10تا 15هزار میلیارد تومان ذخیره کند و این رقم را که معادل کل بودجه عمرانی دولت در سال91 است برای بازپرداخت بدهیهایش هزینه کند. اینکه دولت هنوز ارز را تکنرخی نکرده از دیگر مصادیق عدم درک بحران فعلی اقتصاد ایران ازسوی دولت است. دولت اگر متوجه بود که چقدر شرایط امروز اقتصاد بحرانی است هرگز پرداختهای دولتی را که باعث رانت و توسعه فساد میشود، ادامه نمیداد. تسریع تکنرخی شدن ارز میتواند در شرایط فعلی به حفظ درآمدهای ارزی دولت کمک کرده و منابع جدیدی را برای پرداخت بدهیها فراهم کند اما هنوز عملی نشده و هرچه دیرتر انجام شود، منابع ناشی از آن دیرتر به دست میآید.
علاوه بر این، از جنبه روانی هم سختگیری دولت نسبت به خودش این پیام را به مردم میرساند که کمربندها را سـفت کنند به این دلیل که اقتصاد ایران در حال پرواز از باند رکود است. القای این مساله و انتقال این پیام از نظر روانی و سیاسی جنبههای مثبتی برای دولت در پی خواهد داشت و به مردم ایران این پیام را میرساند که اولویت اول این دولت، حل مسائل اقتصادی کشور اســت. من فکر میکنم دولت یازدهم در القای پیامهای درست به مردم و تبلیغات نهتنها عملکرد مناسبی ندارد بلکه به سیستم الزام برای انجام این کار هم مجهز نیست.