در سال 1999 یک معلم زن اوگاندایی تصمیم گرفت تا یک مدرسه خصوصی را تأسیس کند و برای این کار تنها چیزی معادل 350 دلار پسانداز داشت.
در آن زمان هیچ بانکی در اوگاندا حاضر نبود به یک زن جوان که دارایی خاصی برای وثیقه گذاشتن نزد بانک در اختیار ندارد، وام بدهد. بدین ترتیب «بارابارا آفووندو بویاندو» در حالی مدرسه خصوصی خود را تأسیس کرد که حتی قادر به خرید میزتحریر نبود و به همین دلیل دانشآموزان مجبور بودند که در هنگام نوشتن زانو بزنند و از صندلیهای خود به جای میزتحریر استفاده کنند. امروز شرکت خدمات آموزشی ویکتوریِس که به دست این معلم سختکوش پایهگذاری شد، یکی از پیشروترین مؤسسات آموزشی کشور اوگاندا به شمار میرود و بیش از 4000 دانشآموز شهریهپرداز در پنج مجتمع آموزشی زیرمجموعه آن مشغول تحصیل هستند. این دانشآموزان با اتوبوسهایی که برند ویکتوریِس روی بدنه آنها درج شده است جابجا میشوند و معلمانی با لباس متحدالشکل در کلاسهایی مجهز به امکانات مناسب به آنها درس میدهند.
تعداد شغلهای شایسته در آفریقا به قدری اندک است که بسیاری از افراد مانند خانم بویاندو ترجیح میدهند که شغلی برای خودشان ایجاد کنند. نتایج تحقیقات میدانی دیدبان جهانی کارآفرینی (Global Entrepreneurship Monitor) نشان میدهد که در آفریقا از هر سه نفری که در سن کار قرار دارند، یک نفر اقدام به راهاندازی کسبوکاری برای خود کرده و یا برای انجام چنین کاری تلاش میکند. این نسبت برای آمریکا یکششم و برای آلمان یکبیستم است. طی یک دوره دهساله (2002 تا 2012) حدود 80 درصد از شغلهای جدید ایجاد شده در کشور تانزانیا بدون احتساب شغلهای بخش کشاورزی را شرکتهای غیررسمی ایجاد کردهاند؛ شرکتهایی که اغلب آنها جزو کسبوکارهای کوچک طبقهبندی میشوند.
در سال 2017 «دیوید مکنزی» از کارشناسان بانک جهانی طی پژوهشی به بررسی یک مسابقه دولتی به نام «Uwin!» در نیجریه پرداخت. در این مسابقه، دولت نیجریه به افرادی که بهترین طرح کسبوکار را ارائه میدهند، جایزهای به ارزش 50 هزار دلار اعطا میکند. مکنزی در بررسیهای خود متوجه شد که برندگان این مسابقه در نیجریه بهخوبی از جایزه خود بهره میگیرند و شرکت خود را به شرکتی بزرگتر تبدیل کرده و سودآوری آن را نیز افزایش میدهند. با این حال چنین مسابقاتی که تا حدی شبیه بختآزمایی هستند را بهسختی میتوان ارزیابی کرد. حتی برخی کارشناسان نیز در مطالعات خود به این نتیجه رسیدهاند که اعطای وامهای خُرد به کارآفرینان معمولاً کمکی به افزایش درآمد آنها نمیکند.
رویکردی که میتواند جایگزین اعطای وام یا جوایز شود، این است که شیوههای اداره کسبوکار به کارآفرینان آموزش داده شود. در قالب طرح «انترپرایز اوگاندا» که یک طرحی دولتی در کشور اوگاندا است، حدود 70 فعال اقتصادی به بحث و تبادل نظر درباره نحوه مدیریت کارکنان پرداختند. مربی به آنها هشدار داده است که به دنبال استخدام خویشاوندان تنبل خود نباشند. اما یکی از کارآفرینان زنی که در طرح حضور داشته، میگوید همسرش دائماً نزد مشتریان از کسبوکار او بدگویی میکرده است و در نهایت وی برای پایان دادن به این رویه مجبور شده است تا همسرش را در بخش حسابداری استخدام کند.
اگرچه این تصور کلی وجود دارد که برگزاری دورهها به سبک کلاسهای درس نمیتواند به کارآفرینان کمک کند که مهارتهای را در دنیای واقعی به کار گیرند، اما تحقیقات مکنزی و همکاران نشان میدهد که برخورداری از دانش ثبت دفاتر و بازاریابی با میزان موفقیت در کسبوکار ارتباط مستقیم دارد. بهعنوان مثال مکنزی و همکاران طی تحقیقات خود در کشور توگو متوجه شدند که آموزش نحوه هدفگذاری و شناسایی بازار در مقایسه با آموزش مهارتها عملی نقش مؤثرتری در موفقیت کارآفرینان دارد.
کارآفرینان اغلب نیاز به اطلاعات خاصی دارند؛ مثلاً اطلاعاتی در مورد اینکه محصولاتشان را باید کجا بفروشند و مواد خام موردنیاز خود را از کجا تهیه کنند. چندی پیش محققانی از دانشگاه نوتردام آمریکا تعدادی از کارآفرینان جوان در یکی از مناطق پرجمعیت و فقیر کشور کنیا را با کارآفرینان باتجربهای که میتوانستند برای آنها نقش مربی را ایفا کنند، آشنا کردند. آشنایی و ارتباط با کارآفرینان باتجربه باعث شد که سود سالانه کارآفرینان جوان مورد مطالعه در قیاس با کارآفرینان جوان دیگری که بهعنوان گروه کنترل در نظر گرفته شده بودند، حدود 20 درصد افزایش یابد زیرا آنها تأمینکنندگان ارزانتری را جایگزین تأمینکنندگان قبلی خود کرده بودند. مطالعات آنها در کشور مصر نیز نشان داد که قالیبافان پس از آشنایی و ارتباط با خریداران عمده فرش در کشورهای پیشرفته یاد گرفتهاند که فرشهای باکیفیتتری تولید کنند.
برای کمک کردن به شکوفایی کسبوکارهای محلی نیاز به حمایتهای دیگری نیز احساس میشود. ایوان زیوا فعال اقتصادی جوانی است که در کوچهای باریک در پایتخت اوگاندا یک کسبوکار کوچک چندشاخهای راهاندازی کرده و با کمک چهار نفر تلفن تعمیر میکند، لوازم جانبی میفروشد، صندلی کرایه میدهد، آبمیوه درست میکند و خدمات پرداخت موبایلی ارائه میدهد. وی میگوید پس از گفتگوهای آنلاین با یک مربی کارآفرینی داوطلب در اسپانیا تشویق شده است که کسبوکار خود را گسترش دهد و عمدهفروشی و تحویل محصولات در درب منازل را نیز به فعالیتهای قبلی خود اضافه کند. این کار باعث میشود که او خدمات و محصولات خود را به مشتریان جدیدی نیز عرضه کند و ریسک کسبوکار خود را کاهش دهد.
این آموزشهای داوطلبانه از طریق سازمان مردم نهادی به نام جنبش رشد (Grow Movement) هماهنگ شده بود؛ سازمان مردمنهادی که داوطلبان ارائه خدمات مشاوره کارآفرینی را از سراسر جهان با کسبوکارهای کوچک در آفریقا مرتبط میکند. بر اساس نتایج پژوهشی که گزارش کامل آن بهزودی منتشر خواهد شد، درآمد ماهانه کارآفرینانی که از راه دور آموزش و مشاوره دریافت کردهاند بهطور متوسط حدود 25 درصد افزایش یافته است.
آنها برای دستیابی به این افزایش درآمد، نهتنها اموراتی مانند حسابداری را در کسبوکار خود تغییر دادند، بلکه کل کسبوکار خود را متحول کردند. یک فروشنده لوازمالتحریر در یکی از کشورهای فقیر آفریقایی برای محققان توضیح داد که چگونه تصمیم گرفته است که خودش کتاب تمرین تولید کند، زیرا متوجه شده که این کار در مقایسه با خرید کتابهای تمرین از تأمینکنندگان عمده بهصرفهتر است. یک فعال اقتصادی که به فروش صابون مایع و کود اشتغال دارد نیز پس از آنکه مربی کارآفرینی وی را ترغیب کرد که نیازهای برآورده نشده بازارهای اطراف خود را شناسایی کند، تصمیم گرفت که فروش لامپهای خورشیدی، فیلترهای تصفیه آب و اجاقهای آشپزی را نیز به کسبوکار خود اضافه کند.
البته راهاندازی یک کسبوکار گاهی به شانس نیز بستگی دارد. مثلاً خانم بویاندو که برای راهاندازی مدرسه خصوصی با دشواری مالی مواجه بود، توانست بخشی از پول موردنیاز خود را از یک صندوق پسانداز محلی قرض بگیرد و دو نفر از معلمانی که در مدرسه تازهتأسیس وی کار میکردند نیز پذیرفتند که حقوق خود را با تأخیر دریافت کنند تا اوضاع مالی مدرسه بهبود یابد.